سرویس سیاسی
پایگاه 598/ برخی سياسيون می گويند که اعضای دولت به دليل ادعای ارتباط با امام زمان (عج) و ... منحرف هستند و جريانی انحرافی اند، اما امام خامنه ای (ضمن تذکرات به دولت برای حفظ شعارهای انقلابی)، تاکنون حساسيتی نسبت به اين ادعا نشان نداده اند؛ اگر نگوييم که مستقيم و غيرمستقيم آن را در اين سطح از ادعا، نپذيرفته و فعلاً از کنارش عبور کرده اند!
دغدغه های رهبری دغدغه های ديگری است و انحرافات ديگری را تشخيص داده اند و روی آنها صحبت می کنند. لااقل تشخيصشان اين است که در شرايط کنونی بايد اين انحرافات مطرح کرد و توضيح داد و جلوی آنها را گرفت.
«يك مطلب اين است كه يك چالش بزرگى همواره بر سر راه حفظ هويت اين نظام وجود داشته است؛ الان هم وجود دارد، بعد از اين هم خواهد بود. آن چالش عبارت است از چالش بين وفادارى و حفظ خطوط اصلى - يعنى اصول و مبانى نظام - از يك طرف، و دستاوردهاى پيشرفت مادى و معنوى براى نظام از طرف ديگر. اين فكر گاهى اوقات پيش مىآيد؛ البته دليل هم دارد كه اين فكر پيش مىآيد؛ چون آن هدفهاى مترتب بر آن مبانى، اينجور نيست كه هدفهاى زودرسى باشد، كه حالا در ظرف ده سال و بيست سال حتماً اين هدفها تأمين شود؛ گاهى اوقات بايد نسلها بگذرد تا اين اهدافى كه بر مبناى آن اصول ترسيم شده است، تحقق پيدا كند.
وقتى كه اين اهداف در ميانمدت يا در كوتاهمدت تحقق پيدا نكرد، اين وسوسه به سراغ نخبگان و زبدگان و مسئولان مىآيد كه نكند پايبندى ما به اين اصول است كه مانع ميشود ما به اين اهداف دست پيدا كنيم. اين يك چالش بسيار مهمى است. من مدتها قبل در يك صحبتى اشاره كردم كه يكى از مظاهر عظمت امام بزرگوار عبارت بود از صبر در اين قضيه. البته دوران ايشان، دوران كوتاهى بود - ده سال بيشتر طول نكشيد - اما در همين دوران، ايشان پايهها را محكم چيد. يكى از كارهاى امام اين بود كه به خاطر مشكلاتى كه احياناً پيش مىآمد - چه در زمينهى مسائل داخلى، چه در زمينهى چالشهاى بينالمللى - ايشان از مبانى و اصول كوتاه نيامد؛ يعنى صبر كرد. من تعبير كردم به صبر امام. صبر ايشان به اين معنا بود كه تحمل كرد. در برابر فشارهائى كه مىآمد، كه آقا اگر چنانچه اين حكم را نكنيد، اگر قضيهى سلمان رشدى را مطرح نكنيد، اگر چه نشود، اگر چه نشود، ممكن است ما به اين موفقيتها دست پيدا كنيم، ايشان تسليم نشد؛ ايشان پافشارى كرد.
اين چالش تا امروز هم وجود دارد. خب، عدهاى ممكن است به اين فكر بيفتند كه پايبندى ما به اصول موجب شده است كه ما به اين اهداف دست پيدا نكنيم؛ ناكامىهائى در سطح ادارهى داخلى يا در سطح مسائل بينالمللى، ما را دچار مشكل كند. این چالش مهمى است؛ با اين چالش بايد هوشيارانه برخورد كرد. نه، درست، عبارت است از اينكه ما هر دو هدف را به موازات يكديگر دنبال كنيم و بدانيم كه اين دو هدف با يكديگر سازگار است؛ يعنى حفظ اصول و مبانى نظام و در واقع حفظ هويت نظام از يك طرف، و از طرف ديگر، دست يافتن به آن اهدافى كه نظام تعريف كرده است؛ چه اهداف مادى و پيشرفتهاى مادى و علمى و معيشتى و تمدنى و امثال اينها، و چه اهداف معنوى مثل استقرار عدالت و از اين قبيل چيزها.
بايد بدانيم اينها سازگار است. و ما نميتوانيم به آن اهداف برسيم، مگر اينكه به اين اصول پابند باشيم. يعنى به خاطر اينكه مشكلاتى در رسيدن به آن هدفها پيش مىآيد، از اصول دست برنداريم، حالت قناعتِ حداقلى پيدا نكنيم؛ و بدانيم كه اگر ما از اصول دست برداشتيم، حتّى هويت نظام كه از بين خواهد رفت، به آن هدفها هم نميرسيم. ما در همين انقلابهاى گوناگون، نظائرش را ديديم. البته اصول آنها، اصول باطلى بود؛ اما تنازلهاى آنها به هيچ وجه به آنها كمك نكرد.
اينكه ما بيائيم مسئلهى عقلانيت را مطرح كنيم و بگوئيم «بر سر عقل آمدن انقلاب»، اين ما را به نتيجه نميرساند. من يادم هست آن سالهاى اول انقلاب، از جملهى حرفهائى كه زده ميشد، اين بود كه بايستى ما انقلاب را سر عقل بياوريم! يعنى عقلانيت را به عنوان يك وسيله، بهانه قرار بدهند و از اصول و مبانى و پايههاى اصلى صرف نظر كنند؛ اين نبايد انجام بگيرد. «و ان تطع اكثر من فى الارض يضلّوك عن سبيلاللَّه ان يتّبعون الّا الظّنّ و ان هم الّا يخرصون».(6) نبايستى اصول را پامال كرد. البته اين كار مهمى است؛ پيچيدگىهائى دارد، سختىهائى دارد و گاهى در موارد گوناگون، براى نخبگان و زبدگان ترديدهائى پيش مىآيد.
به عنوان يك اصل قطعىِ موضوعى، بايد اين را مسلّم گرفت كه پايبندى به اصول و حفظ خطوط اصلى نظام اسلامى، اصل است. بر اساس اين، بايد دنبال پيشرفتها گشت. ما امتحان كرديم، ديديم كه ميشود اصول را حفظ كرد، به پيشرفتها هم رسيد. امروز كشور ما از لحاظ پيشرفت علمى، از لحاظ پيشرفت فناورى، از لحاظ آگاهىها و پختگىهاى سياسى، از لحاظ پيدا كردن راه و رسمهاى گوناگون در نهادهاى مختلف - نهادهاى اقتصادى و غيره - با اوائل انقلاب قابل مقايسه نيست؛ ما خيلى جلو رفتيم، خيلى پيشرفتهتريم؛ در عين حال اصول را هم حفظ كرديم. اگر جائى از اصول كوتاه گذاشته باشيم، بايد از آن توبه كنيم. از اصول نبايستى كم گذاشت. همچنين بايد بدانيم نصرت الهى هم بستهى به همين است كه ما اين مبانى و اصول را حفظ كنيم».
(منبع)