به گزارش پایگاه 598، شاه که در ماجراي لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي متحمل شکست و عقبنشيني
شده بود، تلاش کرد تا در ششم بهمن ماه 1341 در غياب مجلس، با برگزاري يک
رفراندم براي تایيد اصول ششگانه به اصطلاح "انقلاب سفيد" که از جانب
آمريکاييها ديکته شده بود، شکست قبلي را جبران کند.
اصول شش گانه به
اصطلاح انقلاب سفید شاه عبارت بودند از : 1 - اصلاحات ارضی 2 – ملی کردن
جنگل ها 3 – فروش سهام کارخانجات دولتی به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی 4 –
سهیم شدن کارگران در سود کارگاه های تولیدی و صنعتی 5 – اصلاح قانون
انتخابات 6 – ایجاد سپاه دانش 45
البته چندي قبل از رفراندم، فيليپ
تالبوت، معاون وزير خارجه آمريکا طی اظهاراتی اعتراف می کند که هدف آمریکا
از این رفرم ها ، جلوگیری از بروز یک انقلاب واقعی در کشور می باشد . وی مي
گوید : دولت آمريکا رجاء واثق دارد که شاه با علاقه باطني براي ايجاد يک
رفرم عميق در کشور خود ، تلاش شجاعانهاي بهعمل ميآورد تا از بروز يک
انقلاب از پایين جلوگيري کند. 46
اما بامداد روز دوم بهمن ماه 1341،
اعلاميه امام خميني مبني بر تحريم رفراندم، يکباره در تهران و بسياري از
شهرها و شهرستانها پخش گرديد ... شاه که خيال ميکرد با گرفتن ژست انقلابي
ميتواند ملت ايران بهويژه طبقه کارگر و کشاورز را بفريبد، با موضعگيري
قاطعانه و افشاگرانه امام خميني عليه رفراندم و رفرم استعماري او، کاخ
آرزوها يکباره بر سرش خراب گرديد.
اما شاه تصميم گرفته بود که به هر
نحوي شده اين رفراندم صوري را انجام دهد. لذا شب ششم بهمن، ماشينهاي دولتي
در خيابانها به راه افتاده، با بلندگو از مردم ميخواستند که فردا براي
دادن رأي به لوايح ششگانه مورد پيشنهاد شاه بسيج شوند و رأي موافق خود را
به صندوقها بريزند!
با وجود این، روز ششم بهمن در اغلب حوزهها در پاي
صندوقهاي آرا جز عدهاي از گماشتگان ساواک کسي ديده نميشد و محل صندوقها
کاملاً خلوت بود ... در چنين شرايطي، چند ساعت پس از خاتمه رفراندم،
دستگاه تبليغاتي رژيم اعلام کرد که اصول پيشنهادي شاهنشاه با استقبال پرشور
و بينظير ملت ايران روبهرو گرديده (!!) و اين اصول با پنج ميليون و ششصد
هزار رأي موافق به تصويب ملت ايران رسيده است! (47)
به دنبال اين ادعاي
رسوا و عاري از حقيقت، طراح اصلي اين رفرم اسارت بار يعني کندي، بيدرنگ
تلگراف بلند بالايي مخابره کرد و اين به اصطلاح پيروزي را به شاه تبريک گفت
و در حقيقت از اينکه شاه مأموريتي را که به عهدهاش گذاشتهاند با کوشش
فوقالعاده دنبال ميکند، اظهار امتنان نمود! (48)
حمله به مدرسه فيضيه
با
نزديکشدن عيد نوروز 1342 فرصت ديگري براي امام پيش آمد تا به روشنگري و
افشاگري دست بزند و عواطف مردم مسلمان را عليه رژيم شاه تحريک کرده، ضربه
موثري بر پايه "انقلاب سفيد" و توطئههاي شاه و آمريکا عليه اسلام و
ايران وارد آورد. از اين رو، در نشستي که با مقامات روحاني قم داشت،
پيشنهاد کرد که عيد نوروز از طرف همه علماي قم و ديگر حوزههاي علميه و نيز
علماي شهرستانها عزا اعلام شود و بدينوسيله افکار عمومي مردم به خطرهايي
که از ناحيه رژيم شاه متوجه اسلام و ايران است، جلب گردد.
اين پيشنهاد
تاريخي با موافقت و استقبال همه آنهايي که در "نشست" شرکت داشتند روبهرو
شد و سپس نامهها و پيامهايي براي علماي مشهد، شيراز، تهران، تبريز،
اصفهان و .... فرستاده شد و قصد علماي قم داير بر اعلام عزا در عيد نوروز
به آنان اعلام گرديد. (49)
دوم فروردين ماه 1342، مصادف با 25 شوّال،
روز شهادت امام صادق (ع) بود. در اين روز در چندين شهر ايران درگيريهايي
به وقوع پيوست که مهمترين آنها در قم اتفاق افتاد.
جريان بدين قرار
بود که در مدرسه فيضيه از طرف چند تن از علما و مراجع، مجلس سوگواري با
شرکت يکپارچه مردم تشکيل شده بود. در حين صحبت يکي از وعاظ، عدهاي با
لباس مبدل و مسلح به سنگ، چوب، کارد و حتي باطوم، به مدرسه ريخته و ضمن
دادن شعارهايي به طرفداري از شاه و عليه مخالفين، به ضرب و شتم طلاب و
ساير مردم پرداخته، تعدادي را به قتل رسانده و جمعي را نيز مجروح کردند.
اين افراد که همگي از کماندوهاي گارد و نيروهاي ساواک بودند، صبح همان روز
از تهران به قم اعزام شده بودند. (50)
بعد از اين ماجرا، برخي از مسئولين
آن زمان (مانند فرماندار قم) نزد مراجع و علماء رفته و براي توجيه واقعه
گفته بودند که اين اعمال همه به دستور شاه انجام شده است. (51)
اين
حوادث همچنان ادامه يافت تا ماه محرم فرا رسيد و مراسم عزاداري
امامحسين(ع) در اغلب شهرها بنا به دعوت امام خميني، تبديل به مجالس
افشاگري عليه رژيم پهلوي گرديد.
سخنراني امام خميني در روز عاشورا
سرانجام
در روز عاشورا (سيزدهم خرداد)، امام خميني در شهر قم سخنراني تاريخي خود
را ايراد کردند. در اينجا بخشهايي از اين سخنان را که پايههاي سلطنت شاه
را به لرزه در آورد، مرور ميکنيم:
"... اينها با اساس کار دارند، با
اساس اسلام و روحانيت مخالفند. اينها نميخواهند اين اساس موجود باشد.
اسرائيل نميخواهد در اين مملکت قرآن باشد. اسرائيل نميخواهد در اين مملکت
علماي اسلام باشند. اسرائيل نميخواهد در اين مملکت دانشمند باشد. اسرائيل
به دست عمّال سياه خود مدرسه فيضيه را کوبيد ... ميخواهد اقتصاد شما را
قبضه کند. ميخواهد تجارت و زراعت شما را از بين ببرد. ميخواهد ثروتها را
تصاحب کند. اسرائيل ميخواهد به دست عمّال خود آن چيزهايي را که مانع
هستند، آن چيزهايي را که سدّ راه هستند، از سر راه بردارد ... شما اهالي
محترم قم ملاحظه فرموديد آن روز که آن رفراندم غلط، آن رفراندم مفتضح انجام
گرفت، آن رفراندمي که برخلاف مصالح ملت ايران بود با زور سرنيزه اجرا شد
... آيا روحانيت و اسلام ارتجاع سياه است؟ لکن تو مرتجع سياه، انقلاب سفيد
کردهاي؟! .... چرا اين قدر ميخواهي مردم را اغفال کني؟ چرا مردم را
اينقدر تهديد ميکني؟ ... امروز به من خبر دادهاند که عدهاي از وعاظ و
خطباء تهران را بردهاند به سازمان امنيت و تهديد کردهاند که از سه موضوع
حرف نزنند: 1- از شاه بدگويي نکنند 2- به اسرائيل حمله نکنند 3- نگويند که
اسلام در خطر است. ديگر هر چه بگويند آزادند.
تمام گرفتاريها و
اختلافات ما در همين سه موضوع نهفته است. اگر از اين سه موضوع بگذريم ديگر
اختلافي نداريم و بايد ديد که اگر ما نگوييم اسلام در معرض خطر است، آيا در
معرض خطر نيست؟ اگر ما نگوييم شاه چنين و چنان است، آيا اينطور نيست؟ اگر
ما نگوييم اسرائيل براي اسلام و مسلمين خطرناک است، آيا خطرناک نيست؟ و
اصولاً چه ارتباط و تناسبي بين شاه و اسرائيل است که سازمان امنيت ميگويد
از شاه صحبت نکنيد، از اسرائيل نيز صحبت نکنيد؟ آيا به نظر سازمان امنيت،
شاه اسرائيلي است؟ آيا به نظر سازمان امنيت، شاه يهودي است؟! ...."(52)
دستگيري امام خميني و تظاهرات 15 خرداد
بيانات
شديد امام در عصر عاشورا در مدرسه فيضيه و تظاهرات وسيع دهم و يازدهم محرم
در شهر تهران، باعث حمله رژيم به روحانيت شد. سازمان امنيت در بسياري از
نقاط کشور دست به اقدام زد و روحانيون مبارز و پيروان امام خميني روانه
زندان گرديدند. (53)
سخنان امام خميني در روز عاشورا، صبح روز چهاردهم
خرداد بهوسيله اسدالله علم به اطلاع شاه رسيد. علم ضمن گزارش اين مطالب به
شاه، گفت که به نظر او ديگر صبر و تحمل در برابر اين اعمال مصلحت نيست و
پيشنهاد کرد امام خميني بيدرنگ بازداشت شود تا ساير علما هم حساب کار
خودشان را بکنند. شاه که فوقالعاده از شنيدن سخنان امام خميني خشمگين شده
بود، با اصرار و پافشاري علم، عصر همان روز دستور بازداشت امام را به علم
ابلاغ کرد. (54)
آيتالله خلخالي نيز در کتاب خاطرات خود اظهار ميدارد
که شاه تصميم به دستگيري امام خميني را پس از مشورت با سازمان سيا و مقامات
آمريکايي و انگليسي، اتخاذ کرد.(55)
کامران غضنفری