در روزگاری که رسانهها به عنوان دستمایهای جهت اعمال قدرت، رسیدن به هدف و... ایجاد شدهاند و کلیک ها را به سوی خود میکشانند، هستند مردمانی که به دور از جوهای کاذب و فارغ از مسائل و درگیریهای کاذب رسانهای، فقط و فقط برای دین و انقلابشان کار میکنند.
حاج حسین شاهد خطیبی یکی از این مردمانی است که روزگاری درجبهه جنگ سخت دستگاه تنفسی خود را فدای اسلام کرد و دچار عارضه شیمیایی شد حالا هم در جبهه جنگ نرم کم کم چشمانش آب مروارید میگیرد...
با عرض سلام و تشکر به خاطر فرصتی که در اختیارمان قرار دادید. لطفا برای شروع خودتان را معرفی فرمایید.
بنده حسین شاهد خطیبی هستم. در سال 1342 در تبریز در محله خطیب متولدشدم. از هنگامی که خودم را شناختم در مسائل فرهنگی و مذهبی شرکت کرده و فعالیت داشتهام. و همچنین پس از انقلاب در جبههها حضور داشته و امروز هم در خدمت شما هستم.
در ابتدای بحث لطفا بفرماييد چه چیزی باعث شد تا به فکر ایجاد یک وب سایت بیفتید؟
اواخر سال 1384 بود که من از بیمارستان پس از عمل جراحی مرخص شده و در خانه در حال بستری و استراحت مطلق بودم.
چون از قدیم اهل مطالعه بودم و با کتاب سر و کار داشتم، همیشه این دغدغه را داشتم که این مطالعات را کاربردی کنم تا اینکه بهرهای از آن گرفته شود. ولي چون بعلت بيماري همیشه در خانه حضور داشتم و نمي توانستم زياد بيرون بروم به دنبال راهی بودم که نتیجه مطالعاتم قابل استفاده شود. اولین كاري که به پیشنهاد دوستان انجام دادم ایجاد یک وبلاگ بود.
وبلاگ را چگونه و با چه مطالبی شروع کردید؟
روزی از روزها که مقارن با ایام لیلهالقدر بود گروهی از دوستان جوانم به عیادت من آمدند وقتی از دغدغه من مطلع شدند، به من پیشنهاد دادند برای خود وبلاگ یا سایتی راه اندازی کنم.
من آن دوران کامپیوتر نداشتم و حتی طریقه روشن کردن آن را هم بلد نبودم. اولين روزي که کامپیوتر را به خانه آوردم طریقه روشن کردن را یاد گرفتم اما طریقه خاموش کردن سیستم را یاد نگرفته بودم لذا آخر سر آن را از برق کشیدم و خاموش شد.
شب لیله القدر بود که دوستان جوان من دوباره به خانه ما جهت عیادت آمدند. آن شب به من گفتند بهتر است برایت یك وبلاگ ایجاد کنیم.من هم موافقت کردم. از من پرسیدند که وبلاگ چه اسمی داشته باشد من هم به خاطر مناسبت آن روزها گفتم «لیله القدر».
پس از ایجاد وبلاگ مسائل ابتدایی و نحوه بروز رسانی را به من آموزش داده و رفتند.
در شب لیلقه القدر که همه مشغول عبادت و راز و نیاز بودند من جلوی کامپیوتر نشسته و در فکر این بودم که چه مطلبی در وبلاگ درج کنم. چشمم به کتابی افتاد به نام فرهنگ عاشورایی نوشته جواد محدثی. آن را برداشته و پس از ورق زدن صفحاتش، مطلبی دیدم با عنوان امتعاشورایی و بعد از آن بخشی از کتاب به نام آب. شروع به تایپ مطالب کرده و پس از ویرایش آن، رنگ سبز را به دلیل اینکه از ابتدا علاقمند به سبز بودم برای نوشته انتخاب کردم. البته توضیح اینکه رنگ سبز نبوی منظورم بود نه رنگ سبز اموی!
آن موقع من از نرمافزارهایی که کتابها را بصورت تایپ شده عرضه میداشتند اطلاعی نداشتم البته دوست داشتم خودم مطالعه کرده و خروجی مطالعه را تایپ کنم. بدین ترتیب برای شروع، کل کتاب فرهنگ عاشورایی را خوانده و بعد از تایپ در وبلاگ قرار دادم. تایپ این کتاب 15 روز به طول انجامید.
پس از کتاب فرهنگ عاشورایی شروع به کار روی دو کتاب دوجلدی «فروغ ابدیت» و «تاریخ اسلام» کرده و آنها را نیز در وبلاگ قرار دادم.
در کنار این مطالب در مورد موضوع ولایت فقیه نیز مطالعه کرده و اقدام به جمع آوردی حدیث ، مقاله و ... از منابع مختلف کردم. و پس از این مطالب اقدام به ایجاد یک سایت کردم.
دلیل ایجاد وبسایت چه بود؟
حدود پس از دوماه فعالیت روی وبلاگ روزی پشت کامپیوتر نشستم و بعد از روشن کردن سیستم عکس مردی را دیدم با کلاه مخصوص و با ژستی خاص انگشت اشاره را به سوی من گرفته بود. هر چه هم تلاش کردم نتوانستم وارد مدیریت وبلاگ شوم.
بلافاصه به یکی از دوستان آشنا به کامپیوتر زنگ زدم و جریان رو توضیح دادم.خلاصه به من اطلاع دادند که وبلاگ هک شده است. با هر زحمتی بود مساله هک را برطرف کرده و آن عکس از وبلاگ حذف کردیم.
پس از این ماجرا من به دلیل اینکه وبلاگ جای امنی نبوده و امکان هک وجود داشت از وبلاگ نویسی صرفنظر کردم. بعدا با تشویق دوستان اقدام به راه اندازی سایتی کردیم که امنیت بیشتری داشت.
نام آن سایت را هم «لیله القدر» انتخاب کردم. در سایت جدید به روال قبلی مطالبم را قرار میدادم اما با حجم مطالب بیشتر، حتی این کار مورد اعتراض مدیریت سرور هم واقع شده بود و روز به روز به من می گفتند که سرور سایت شما توانایی کشش این همه مطلب را ندارد. آن موقع بازدید سایت هم بالا رفته بود و این مساله باعث تشویق من هم شد و تصمیم گرفتم سایت را گسترش دهم.
با مراجعه به یک شرکت و پرداخت هزینهای سایت جدیدی با فضا و طراحی جدید ایجاد شد. که تا یک سال قبل نیز با همان سیستم کار میکردم.
مسائل مالی و اقتصادی سایت از چه راهی تامین شد؟
به لطف و یاری خداوند متعال من حدود 25 میلیون تومان از هزینههای شخصی برای ایجاد و بروز رسانی سایت هزینه کردم. و در ضمن هیچ وقت تا به حال به دنبال مسائل و منافع اقتصادی در سایت نبودهام و هدفم فقط ترویج فرهنگ شیعی و انقلاب اسلامی میباشد.
چه خاطراتی از زمان شروع بکار و ورود به دنیای مجازی دارید؟
قبل از برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری روزی دیدم هیئتی چند نفره از تهران از طرف یکی از کاندیداهای جریان فتنه به همراه یکی از دوستان قدیمی به خانهام آمدند.
پس از سلام و احوالپرسی وقتی از قصدشان برای آمدن به خانه جویا شدم اول گفتند برای احوالپرسی آمدند .
اما کمی بعد مقداری پول نشان دادند و گفتند این 35 میلیون تومان پول برای شما . وقتی از هدفشان پرسیدم گفتند پیشنهاد میدهیم سایت را به مدت یک ماهي برای تبلیغ به عهده ما بگذارید.
چون از قبل زیاد دلخوشی از این کاندیدا نداشته بودم گفتم اگر 30 میلیارد هم بدهید یک دقیقه سایت را در اختیار اهداف شما قرار نخواهم داد. به ایشان گفتم لطفا چای تان را میل کرده و کیف و پولهایتان رو بردارید و ببرید . من اموی نیستم و نخواهم بود.
موضوع بندی و نحوه بروز رسانی وب سایت به چه شکلی میباشد؟
در وبسایت لیلهالقدر از موضوعات و بخشهایی از قبیل سیمای قرآن، جنگ و جهاد در رابطه با دفاع مقدس، بهشت خانواده، دانلودکده، تاریخ اسلام، تاریخ عاشورا، بانک مقالات، اخبار، شعر و ادب ایجاد شده که در ذیل این بخشها حدود 3000 هزار زیر مجموعه و نزدیک به چهل هزار صفحه مطلب مربوط به هر بخش وجود دارد.
در طول یک شبانه روز حدود 150 عنوان مطلب و نوشته در سایت قرار داده که 85 درصد مطالب از منابع مختلف استخراج کرده و تایپ میشود.
از جمله این نوشتهها میتوان به 11 جلد کتاب الغدیر علامه امینی ، ویرایش نسخه تایپی المیزان به صورت کلمه به کلمه، از مدینه تا کربلا اشاره کرد.
امروز دیگر چشم هایم کم کم آب مروارید گرفته است. غالبا من حدود 24 ساعت پشت کامپیوتر نشسته و مشغول بروز رسانی سایت میشوم و جز برای نماز کار خود را تعطیل نمیکنم.
به دلیل عارضه شیمیایی اعمال جراحی هم اصلا جواب نداشته و حداکثر نیم ساعت استراحت دارم.
من در قسمت تاریخ اسلام وقایع مختار را هم درج کرده بودم اما چندان استقبالی نشده بود از این مطالب اما پس از پخش سریال مختارنامه از تلویزیون این مطالب در سایت رونق بیشتری یافت و جزو پربازدیدترین مطالب در سایت شد.
از برنامه ها و اقداماتی که در حال حاضر برای سایت دارید برایمان بگویید.
مدتی است مشغول جمع آوری دایرهالمعارف جبهه و جنگ هستم که شامل اصطلاحات و رسومات مختلف جنگ میباشد ، برای جوانان و کسانی که از آن زمان آشنایی چندانی ندارند. این دایرهالمعارف حدود 120 مقاله بوده که انشاا... بزودی و ظرف چند روز آینده آماده انتشار میشود.
ویرایش مطالب قدیمی سایت و آپلود تصاویر جدید برای آنها هم از امور دیگر است که مشغول آن میباشم.
یک سری فایل های صوتی در مورد زندگانی، مداحی و ... در رابطه با ائمه 14 معصوم(ع) جمع آوری كردهام که انشاا... روی وب قرار خواهد گرفت.
در 24 ساعت روزانه چقدر برای سایت زمان اختصاص می دهید؟
روزی از دوستان که به عیادت آمده بودند همین سوال را پرسیدند و من در جوابشان عرض کردم حدود 25 ساعت!
از مطالب مربوط به استان خودمان و فرهنگ آذربایجان به چه شکلی در سایت استفاده میکنید؟
برای نمونه در بخش دانلودکده موسیقی اصیل آذری برای دانلود گذاشتهام. در صفحه اول این بخش بنری بزرگ با مضمون آذربایجان سرزمین غیرت و عفت قرار داده شده است.
معرفی شهدای آذربایجان در بخش جنگ و جهاد، یادیاران، خاطرات، معرفی رزمندگان لشگر 31 عاشورا از بخشهای دیگر میباشد.
بازدید سایت چقدر است؟
این سایت به صورت عامالمنفعه بوده و اجازه نشر مطالب سایت کاملا آزاد میباشد حتی آمار سایت هم قابل مشاهده است. میانگین بازدید روزانه 2 الی 7 هزار نفر بوده و بازدید صفحات هم به میزان 40 الی 50 هزار صفحه. در ایام محرم به دلیل اینکه مطالب عاشورایی زیاد میباشد بازدید سایت به طور قابل توجهی افزایش پیدا میکند.
چه مشکلاتی تا به امروز برای سایت پیش آمده است؟
سایت لیلهالقدر پنج بار مورد حمله شدید هکرها قرار گرفته است که از این دفعات دو بار توسط وهابیها و سه بار توسط منافقین حمله صورت گرفته است.گاهی حدود یک ماه طول کشیده است که صدمات ناشی از هک جبران شود.
مورد آخری که برایم پیش آمد حدود بهمن ماه 89 بود، روزي چند بار به منزل تلفن ميكردند و من را به مرگ و تخريب خانهام تهديد ميكردند.
چه خاطره خوبي از اداره سايت داريد؟
این خاطره حدودا 40 روز به طول انجامید و این چنین شروع شد که شخصی از کانادا از طریق پشتیبانی آنلاین پیام داد و گفت شما چطوری در ایران زندگی می کنید با این همه خفقان و دیکتاتوری؟ من در جواب گفتم شما که در آنسوی مرزها نشستهايد، از کجا میدانید که در ایران دیکتاتوری وجود دارد؟ این نظام برای ما رحمت است نه دیکتاتوری و تا امروز جز دعوت برای خدا وسعادت چیزی ندیدهایم.
این بحثهای ما حدودا 40 روز طول کشید تا اينكه یک روز دیدم پیامی از طرف ایشان برایم آمده كه ایشان الان عصرها به حسینیه لبنانیها رفته و نماز را در آنجا اقامه میکند.
من به محض خواندن این پیام دستانم را به سوی آسمان بلند کرده و شکر بجا آوردم و گفتم خدایا این برای کل زندگی من کافی است.
منبع: سلام تبریز