اما سوالي كه مطرح ميشود اين است كه آيا قذافي و نظام او ممكن است در آينده به قدرت باز گردند و اصولا اين بازگشت به چه صورت خواهد بود. در اين مورد ميتوان احتمالات مختلفي را در نظر گرفت و تاكيد كرد كه اين احتمال به صورت بسيار جدي مطرح است و به دلايل گوناگون اگر نه خود قذافي، بلكه بازماندگان و طرفداران او به قدرت خواهند رسيد و اين مسالهيي جدي است كه در آينده اختلافات گستردهيي را در ميان مردم اين كشور باعث ميشود.
به گزارش 598 كريم جعفري در روزنامه اعتماد نوشت:
طرابلس تصرف شد، نظام قذافي هم پس از 42 سال حالت نيمه فروپاشيدهيي دارد و اين رژيم هم تا زماني كه خود سرهنگ دستگير يا فرار وي از كشور مسجل نشود به صورت نهايي سقوط نكرده است، بنابراين بازي در ليبي همچنان ادامه دارد.
بسياري از كارشناسان و آگاهان به مسائل سياسي در حوزههاي مختلف درباره آينده ليبي پس از معمر قذافي نوشتهاند و همه هم بدون كم و زياد درباره سخت بودن راه مردم اين كشور براي رسيدن به دموكراسي و مردمسالاري گفتهاند و به اين منظور هم دلايل و قراين مختلفي را برشمردهاند كه شايد مهمترين آن، قبيلهيي بودن ساختار قدرت در اين كشور بياباني است.
اما سوالي كه مطرح ميشود اين است كه آيا قذافي و نظام او ممكن است در آينده به قدرت باز گردند و اصولا اين بازگشت به چه صورت خواهد بود. در اين مورد ميتوان احتمالات مختلفي را در نظر گرفت و تاكيد كرد كه اين احتمال به صورت بسيار جدي مطرح است و به دلايل گوناگون اگر نه خود قذافي، بلكه بازماندگان و طرفداران او به قدرت خواهند رسيد و اين مسالهيي جدي است كه در آينده اختلافات گستردهيي را در ميان مردم اين كشور باعث ميشود.
با اين پيشفرض كه در سال آينده ميلادي قانون اساسي جديد ليبي به وسيله مجلس موسسان نوشته شود و پس از آن انتخابات پارلماني و رياستجمهوري در اين كشور با نظام و قوانين دموكراتيك برگزار شود و قرار بر اين باشد كه در اين كشور همه مردم در انتخابات با استفاده از فضاي باز سياسي مبتني بر كثرتگرايي حزبي مشاركت كنند، طرفداران قذافي بدون شك وارد ساختار قدرت خواهند شد، مگر اينكه بتوان به شيوههايي قانوني يا غيرقانوني مانع از مشاركت آنها در عرصه قدرت شد.
اما اين موضوع به چه صورت روي خواهد داد و چرا بايد به اين نتيجهگيري رسيد. مقاومت شش ماهه قذافي و نيروهاي وفادارش در برابر مخالفان يا همان انقلابيون فعلي، جاي بسي تعجب دارد. اگر نبود حضور بموقع و شايد هم بيوقت نيروي هوايي فرانسه براي حمله به يگانهاي اعزامي قذافي در دروازههاي شهر بنغازي مركز مخالفان، اين شهر به تصرف ارتش سرهنگ در آمده بود و آنچه مخالفان در اين مدت چند هفتهيي به دست آورده بودند، از دست ميرفت.
در وهله دوم اما حضور پررنگ جنگندههاي ناتو و زمينگير كردن نيروي هوايي قذافي عامل مهمي شد تا ارتش وي از كاربرد سلاح موثر خود بيبهره باشد و در سايه همين حفاظ هوايي بود كه مخالفان به پيشروي خود ادامه دادند و در ورودي شهر بريقه به مدت سه ماه تمام با نيروهاي سرهنگ مبادله آتش سبك و سنگين كردند. با تصرف طرابلس همه كار سرهنگ را تمام شده ارزيابي كرده و ميكنند، در حالي كه انقلابيون هنوز شهرهاي مختلفي را تصرف نكردهاند كه يكي از مهمترين آنها شهر سرت زادگاه قذافي است، سرهنگ براي مقابله با مخالفان خود همه امكانات نظامياش را در اين منطقه مستقر كرده و آخرين جنگ بزرگ را هم در اين نقطه برگزار خواهد كرد. قذافي اين مقاومت شش ماهه خود در برابر مخالفان و پس از آن نيروي هوايي ناتو را مديون نيروهاي وفاداري است كه بنا به دلايل مختلف با او همراهي كردند و جنگهاي سختي را هم براي بقاي قدرت او انجام دادند.
اين نيروهاي وفادار چه در عرصه نظامي، چه در عرصه نيروهاي دولتي تكنوكرات و چه نيروهاي قبايلي، از بين نرفتهاند، بلكه به صورت شبكههاي پراكندهيي در سراسر ليبي حضور دارند و در آينده منسجم خواهند شد و به دليل همين انسجام شكي باقي نميماند كه بتوانند وارد قدرت شوند و بويژه در حوزه دولت – با توجه به اينكه نظام آينده نظامي پارلمانتاريستي خواهد بود – به اعمال نفوذ بپردازند. نكته مهمي كه در اين ميان بايد به آن توجه داشت، اين است كه اين جماعت قدرت را به صورت مطلق در دست نخواهند گرفت و مهمترين تاثير آنها در حوزه روابط خارجي خواهد بود.
قبايل متعددي كه ريشسفيدان آن به مدت نيمقرن مواجب خود را از سرهنگ ميگرفتند و گروههايي كه با عنوان فداييان سرهنگ همچنان خود را مديون وي ميدانند، با حضور در ساختار قدرت، به فكر انتقام خواهند افتاد و اين انتقام هم از كشورهايي خواهد بود كه باعث سقوط سرهنگ شدند.
هر چند كه خود اين سناريو هم متضمن پارهيي از عوامل است، اما احتمال به وقوع پيوستن آن هم دور از ذهن نيست، چرا كه بسياري از مردم ليبي قذافي را دوست داشتند، به او كمك كردند و همچنان حاضرند براي او كشته شوند و اين مسالهيي است كه در آينده خود را بيشتر نشان خواهد داد.