سرویس فرهنگی
پایگاه 598، عبدالعلی رضائی/ اهداف انقلاب اسلامی ماهیتاً با اهداف دیگر نظام های مادی، علی الخصوص نظام سرمايه داري تفاوت های بسیار دارد. از اینرو ضوابط، قواعد و شاخص هاي "نقد" در اسلام با دیگر مکاتب متفاوت است، اما متاسفانه در حوزه نقد، گاهي از مدل سرمايه داري تبعيت كرده ايم و بهره لازم را از آموزه های اسلام در این امر مهم، نبرده ایم. اسلام حامی و مدافع نقد و انتقاد پویا و سازنده میباشد و با تخریب به شدت مخالف است و این عمل غیراخلاقی را تهدیدی برای وحدت و اتحاد تلقی میكند.
رهبر معظم انقلاب در تعریف نقد اینگونه بیان می دارند که: « انتقاد يعنى سره و ناسره و قوّت و ضعف را در كنار هم ديدن. معناى انتقاد اين نيست كه انسان نقاط قوّت را نبيند و نقاط ضعف را هم حتّى گاهى با انگيزههاى گوناگون ملاحظه كند. » (1)
نقد در همه حوزه ها اعم از فرهنگي، اجتماعي و سياسي از نظر مفهومي بايد مبتنی بر مباني ارزشي باشد و دستورات و تعاليم دين مبين اسلام در نقد حاكم باشد.
عدالت بعنوان اولین شاخصه اصلي در سلامت نقد است كه منتقد بايد در مرحله اول آن را مورد توجه قرار دهد. رعایت عدالت و تقوا در نقد ضروری است، فضای حاکم بر نقد می بایست بدون هیچ گونه غرض ورزی و نگاه سیاسی باشد در غیر این صورت نقد عاری از عدالت به تخریب و یا غرض ورزی تبديل مي گردد. اگر به جاي نقد علمي يك مطلب، گوینده مطلب را نقد و مورد خطاب قرار دهيم اين با نقد علمي سازكاري ندارد و تنها موضوع جابجا مي شود.
شاخص دوم سلامت نقد، معنویت در بیان نقد و بررسی اثر گذاری موضوع نقد و اهداف و نیّات از بیان نقد تعریف می شود. ناقد بايد توجه داشته باشد كه نیّت و هدف از بیان نقد خود چيست؟ اگر ناقد قصد اصلاح امر یا ناهنجاری را دارد، بايد تابع هدف باشد. اگر هدف نقد، اصلاح امر است بايد مقياس و ساز و كارهاي آن را در نظر بگيريم.
سومین شاخص در میزان سنجش سلامت نقد، عقلانيت و ضابطه در نقد می باشد. نقد بايد داراي ضوابط عقلاني و مستدل باشد، بدون ادله و برهان و بر اساس گمانه هاي ذهني، نمي توان موضوعی را نقد كرد. یعنی بر اساس یک منطق و استدلال و متشکل از یک صغری و کبرای منطقی بوده تا در نتیجه، نقدی مستدل و منطقی ارائه گردد. در نقدي كه همه ابعاد ديده نمي شود مسير به انحراف خواهد رفت.
از سوی دیگر نقد موضوعات فرهنگي بايد ضابطه مند، قاعده مند و داراي ادله تفاهم و بر اساس تعبد و داراي استدلال باشد. بدین معنا که تفاهم در نقد بايد به گونه اي باشد كه ادله تفاهم شود. اگر نقدي براي ديگران قابل تفهيم نبود موثر نخواهد شد، امر و نهي بايد براي همه قابل فهم باشد، بنابراين در نقد، رعایت حدود شرعی، جهت گيري ديني و قابل تفاهم بودن بسيار مهم است. يكي از مشكلات اصلي ما در نقد اين است كه زبان تفاهم را ايجاد نكرديم، هرگاه نقد و انتقاد بازدارنده شد قطعاً يكي از شرايط آن رعايت نشده است.
براي نهادينه شدن فضاي نقد سازنده در كشور، نياز به آموزش و تحقيق و فرهنگ سازي داريم، که خلاء این موضوع بشدت قابل احساس می باشد و در صورت وجود امر تحقيق و پژوهش در عرصه نقد شاهد نقد های سازنده ای هستیم که غایت آن توسعه ی جامعه و سرآغاز روند خلاقيت علمى و تفكر بالنده دينى در جامعه خواهد بود.
بعد از سه دهه از عمر انقلاب شکوهمند اسلامی هنوز موفق به حل مساله نقد بصورت صحیح و از نوع منطقی آن نشده ایم و در گاهي اوقات نقد مفتضح، غيرقاعده مند و ضد ارزشی را در رسانه ها، تریبون ها و حتی رسانه ملی مطرح مي كنيم كه باعث تخریب حقيقت وجودي انسان و از بين رفتن كرامت انساني مي شود. در همین رابطه مقام معظم رهبری می فرمایند: «من نگرانىام از اين نيست كه حرفى زده شود، از كسى انتقاد شود؛ نه. يك نفر انتقاد میكند، يك نفر هم جواب میدهد. نگرانى من از رائج شدنِ اخلاق بىانصافى در جامعه است! » (2)
نقد و انتقاد بايد بر اساس اصلاح امور باشد نه ایضاع امور، و اگر جنبه ایضاعی پيدا كرد مخالف آموزه های دینی و عرف نجيبانه در مسئله نقد خواهد بود. در اینجا اشاره ای به دیگر فرمایش رهبر معظم انقلاب می نمایم: انتقاد به معناى همان «عيار سنجى» را كار بسيار خوبى مىدانيم. من با آن موافقم؛ اما با تظاهر و تصارح به بدگويىِ اشخاص، هيچ موقع موافق نيستم. (3)
آنجا که به حوزه نقد و انتقاد از زاويه فرهنگ و مسائل فرهنگي بنگریم، این نقد جزئی از الگوي پيشرفت و تعالی بشمار می آید و در شاخص هاي اساسي هر جامعه اي كه الگوي پيشرفت دارد بايد فضاي نقد و انتقاد سالم و سازنده حاكم باشد.
توسعه و پيشرفت در كشور در گرو نقد و انتقاد سازنده است و نقد بايد مطابق موازين و سازنده در جهت سازندگي و پيش برندگي اهداف باشد. موضوع نقد در حوزه نقشه مهندسي فرهنگي كشور مهمترين امر در حال بررسي است كه فرهنگ عمومی و تخصصی بايد داراي روحيه انتقاد پذيري و انتقادگر باشد.
در آموزههای دین مبین اسلام بر مسأله نقد و انتقاد سازنده تأكید فراوانی شده است. آنچه از روایات ما استفاده میشود این است كه مسلمانان باید درصدد برآیند همدیگر را اصلاح كنند و آنچه را احساس میكنند عیب و نقص محسوب میشود، به همكیشان خود تذكر دهند. روایت معروف «المؤمن مراه المؤمن» به خوبی گویای این واقعیت است. امام صادق(ع) فرموده است: «محبوبترین برادرانم نزد من كسی است كه عیبهایم را به من هدیه كند.» (4) حضرت امیرالمؤمنین امام علی(ع) نیز در این بحث میفرماید: «باید برگزیدهترین مردم نزد تو آن كسی باشد كه عیب تو را به تو هدیه كند و در پیكار با نفست تو را یاری رساند.»(5) بنابراین آنچه در آیات و روایات بر آن تأكید شده است ارائه نقد سازنده و نشان دادن عیب به منظور اصلاح و رفع آن میباشد، اما با تخریب و نقد گزنده به شدت مخالفت شده است. تخریب اثر مخربی در جامعه در پی خواهد داشت و میتواند آسیبهای جدی به مسأله اتحاد و انسجام جوامع وارد نماید. بر همین اساس چه در قرآن و چه در احادیث حضرت معصومین(ع) به افرادی كه از مردم عیبجویی، و آنان را تخریب میكنند به شدت حمله شده است. خداوند در قرآن میفرماید: « وای بر هر غیبت كننده غیبت جویی » (6)
1). بیانات رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در تاریخ 5/4/1381
2). بیانات رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در تاریخ 20/12/1387
3). بیانات رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در تاریخ 4/12/1377
4). اصول کافی جلد 4 صفحه 452
5). میزان الحکمه، ترجمۀ حمیدرضا شیخی، ج 9، ص 4222
5). قرآن کریم، سوره همزه، آیه 1