با روضههایش اشک ریختیم، با نوحههایش سینه زدیم و دم گرفتیم، با
مناجاتهایش خیره به آسمان شدیم و «الهی العفو» گفتیم،با مولودیهایش نغمه
سردادیم و خلاصه کلام آنکه بارها و بارها زلف دل را به صدای او گره زدیم تا
خیمه ارباب. حاج محمود کریمی برای هیئتیها تنها یک مداح نیست، او خالق
بسیاری از خاطرات جاودانه ماست که روزها و شبها زمزمه میکنیم.
و
چقدر سخت است که امروز شاهدیم بسیاری از رسانههای داخلی و خارجی همصدا
شدهاند تا با اطلاعات غیر موثق و ناقصشان حکم صادر کنند و یکی از مداحان
کشور را زمین بزنند، غافل از آنکه عزت و ذلت دست خداست.
پس از حرف و حدیثهایی که در این چند روز اخیر به وجود آمد، لازم است به چند نکته نیز توجه شود.
1-حقیقتا
چرا ما اینقدر علاقه به قضاوت داریم و حتی قبل از آنکه از جزئیات یک ماجرا
که در قضاوت بسیار موثر است خبردار شویم، حکم میدهیم؟ حرفهایی که تا
کنون از جزئیات ماجرای درگیری حاج محمود کریمی منتشر شده، هیچ کدام ابزار
قضاوتی عادلانه را به مخاطب نمیدهد. در چنین شرایطی قضاوت کردن منطقی است؟
صرف اتکا به شنیدههایی که ممکن است تایید یا تکذیب شود، نمیتوان کسی را
محکوم کرد و این از مسلمات عقلی است.
2- در چند روز اخیر شاهد بودیم
که برخی رسانهها بیمحابا به این موضوع ورود کردند و حتی کار را به
انتشار اهانتهایی زننده به یکی از مداحان کشور رساندند. جالب است که برخی
سایتهایی که اساسا رویکردهایی اختصاصی داشتند، حوزه تخصصی خود را رها
کردند و با همان اطلاعات ناقصی که ذکر شد، به تخریب محمود کریمی پرداختند.
مثلا سایتی که رویکرد اصلیاش سینماست، با انتشار مطالب و تصاویر خاص، در
اقدامی عجیب به این موضوع پرداخت و فضا را برای انتشار نظرات موهن باز
گذاشت. البته از رسانه های بیگانه توقعی نیست.
3- این نوشته قرار
نیست حاج محمود کریمی را تبرئه کند، چرا که ما معتقدیم قضاوت دشوارترین کار
دنیاست و چه بهتر که انسان خود را درگیر آن نکند، از سوی دیگر میگوییم
هیچ کس در کشور مصونیت قضایی ندارد و حتی اگر مداحی دچار لغزش شد، باید
پاسخگو باشد، ولی مشکل اینجاست که در ماجرای اخیر- تا کنون- هیچ حرف مستندی
از دادگاه صالحه اعلام نشده تا مبنای قضاوت دیگران قرار بگیرد. از سوی
دیگر، چه کسی میتواند بگوید تا کنون خطا نکرده، خب احتمال دارد یک مداح
نیز دچار خطا بشود، چه اتفاقی رخ داده که گروهی اینقدر با بغض منتظرند تا
بهانهای پیدا کنند و زمین و آسمان را به هم بدوزند و هر چه دلشان خواست را
نثار فردی کنند که شناسنامهاش نوکری سیدالشهداست. چرا نمیتوانند محبوبیت
فردی را ببینند که امروز مجالسش لبریز از جوانانی است که برای عرض ارادت
به مولایشان، حاضرند در سرما و گرما روی سنگ فرش خیابان بنشینند؟ اصلا به
این موضوع اندیشیدهاند که تخریب «بیمبنا»ی فردی که محور یکی از بزرگترین
مجالس اهلبیت است، دست کم باعث تضعیف همان مجلس و در نتیجه کمرنگ شدن حضور
جوانان میشود؟
درخواست بزرگی است اگر از قاضیان عجول این داستان
بخواهیم، دست کم چند روز دندان بر جگر بگذارند تا اطلاعاتشان کاملتر شود؟
فراموش نکنیم که تا کنون چهرههای بسیاری فدای این قضاوتهای شتابزده و
عجولانه ما شدهاند.
منبع: عقیق