کد خبر: ۱۹۴۰۳۶
زمان انتشار: ۱۲:۴۳     ۱۱ دی ۱۳۹۲
نگاهی به زندگانی کتاب "صلح امام حسن(ع)، ترجمه و تالیف مقام معظم رهبری
28صفر، این روز تلخ و جانسوز برای مسلمین جهان مقارن است با سالروز رحلت پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و نیز شهادت مظلومانه فرزند غریبش حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام.
28صفر، این روز تلخ و جانسوز برای مسلمین جهان مقارن است با سالروز رحلت پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و نیز شهادت مظلومانه فرزند غریبش حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام.

به گزارش 598 به نقل از بولتن نیوز، شخصیت پیامبرصلى الله علیه وآله در حقیقت تابلوى زیبا و ارزشمندى است که بر آن‏ تمام نشانه‏ هاى ارزش هاى الهى و آیات کمال و جمال نقش بسته است و چشم و دل بینندگان را به خود خیره مي ‏سازد. با این وجود تقارن رحلت رسول اکرم با نوۀ بزرگ شان، امام حسن مجتبی(ع) اتفاقی جانسوز است که داغ دل مسلمین را در این روز متصاعد و افزون می کند.

دامنه شخصیت بی مانند سبط اکبر پیامبر(ص)، امام حسن مجتبی(ع) آن قدر وسیع و گسترده است که آثار و نشانه های آن در تمام کتاب های حدیث، تراجم، سیره، تاریخ و مناقب فراوان به چشم می خورد. تواضع، فروتنی، خدا ترسی، روابط حسنه، احترام متقابل و کمک به بینوایان از ابعاد برجسته زندگی آن سرور جوانان بهشتی است. آن بزرگوار بازویی علمی، قضایی، و نیرویی بسیار کارآمد برای حکومت علوی و شخص امیرمومنان(ع) بوده. امام از جمله کسانی بود که از آغاز تا پایان به دفاع از حریم رهبری پرداخت و در جنگ های جمل، صفین و نهروان فعالانه شرکت جست، بلکه در بسیج نیروها از کوفه برای مقابله با فتنه طلحه و زبیر، گام های بسیار مثبت و موثری برداشت.

مهمترين حادثه در زندگي امام حسن عليه‌السلام جريان صلح معاويه با آن حضرت است. تحليل اين حادثه ضروري به نظر مي رسد زيرا خود امام صلحش را حجتي بر آيندگان مي‌داند؛ يعني بر اساس عملکرد حضرت، وظيفه انسان نيز در شرايط مشابه با آن زمان، صلح و مصالحه است.

بررسي مقدمات و شرايط و عللي که صلح را ايجاب کرد و دقت در کيفيت وقوع صلح و مواد صلح نامه و موشکافي نتايج شيرين صلح براي جناح حق و ضربه‌هاي سهمگين آن بر جناح باطل به‌خوبي روشن مي‌کند که صلح آن حضرت در حقيقت انقلاب سبزي بود که زمينه انقلاب سرخ حسيني را فراهم ساخت و اين "نرمش قهرمانانه" در کنار آن جنبش ظلم‌ستيزانه، پايه‌ريز انقلاب علمي امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام در عصر طلايي خلأ انتقال قدرت از بني‌اميه به بني‌عباس گشت و به اين ترتيب، اسلام ناب محمدي که در تشيع جلوه‌گر بود، نهال خود را آبياري نمود و به درخت تنومندي تبديل کرد.

اهمیت این واقعه به و دامنۀ تاثیرگذاری و شمول درس پذیری از آن به قدری است که ما در همین زمان و در بحبوهۀ زندگی و جهان مدرن نیز به واسطۀ راهنمایی و ارشاد مقام معظم رهبری بار دیگر به آن صلح تاریخی و آن "نرمش قهرمانانه" ارجاع یافتیم.

وقتی مقام معظم رهبری، در حاشیۀ بحران و جنجال های مربوط به مذاکرات هسته ای با کشورهای غربی در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تاریخ 26شهریور 1392، سیاسیون امروز جامعۀاسلامی را به "نرمش قهرمانانه" فراخواندند البته در ابتدا بسیاری متوجه نشدند که اصطلاح مورد اشاره آیت‌الله خامنه‌ای به کدام واقعۀ تاریخی ارجاع دارد و ساخته کیست و رهبری به کدام نام‌گذاری اشاره می‌کنند. با این حال اشارۀ ایشان به صلح تاریخی امام حسن(ع) با معاویه بود و اصطلاح مورد اشاره نیز عبارتی ساختۀ خودشان که به عنوان عنوان فرعی در کتابی که ایشان در 30 سالگی ترجمه و تالیف نموده بودند نیز به کار رفته بود.

پرشکوه ترین نرمش قهرمانانۀ تاریخ

کتاب«صلح الحسن» نوشتۀ راضی آل یاسین(متولد۱۸۶۹ و متوفی به سال۱۹۵۳ میلادی) اولین بار توسط روحانی جوان و مبارزی به نام«سیّدعلی خامنه‌ای» به فارسی ترجمه شد.

فارغ از این که این مترجم جوان، به سبب باورهای شیعی اش ترجیح داده بود عنوان کتاب را به «صلح امام حسن» ترجمه کند، ذیل آن عبارت«پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانۀ تاریخ» را نیز، به عنوانِ نام فرعیِ کتاب اضافه کرده بود. جالب این که متن ترجمه مفصل‌تر از اصل عربی است؛ به این خاطر که مترجم ذوق ادبی و علاقۀ خود به استفاده از واژه‌های فاخر در زبان فارسی را نیز به کار گرفته است.

البته اشارۀ ظریف و گذرای رهبر معظم انقلاب در سخنان شهریور92 به این که "معتقدم به آنچه سال‌ها پیش نرمش قهرمانانه نامگذاری شد"، یادآوری عنوان جانبی همان کتاب در ۴۴سال پیش و صحه‌گذاری غیرمستقیم بر سیاست تنش‌زدایی و صلح‌طلبی است که با شیوه‌های جدید توسط دولت دنبال شود؛ با این همه اقتضای رهبری و تجربۀ۳۴ ساله ایشان را نیز می توان در افزودن قید "به یاد داشتن حریف و دشمن"، جستجو کرد. آن چه ازقضا به خوبی نیز از سوی تیم مذاکره کنندگان هسته ای کشورمان مورد توجه قرار گرفته و می گیرد و نتیجه اش نیز موفقیتی است که این عزیزان تا به امروز برای ایران اسلامی به ارمغان آورده اند.

کتابِ صلح امام حسن(ع)

مقام معظم رهبری بارها در سخنرانی های مختلف در طول این 44سالی که از ترجمۀ آن کتاب می گذرد به موضوع و مسئلۀ مهم زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی(ع)، شهادت آن بزرگوار و مهم تر از همه به همان صلح تاریخی و آن نرمش قهرمانانه بازگشته و بارها نکاتی را درخصوص آن اقدام سیاسیِ تاریخی سرزده از سوی امام حسن(ع) مطرح نموده و تشریح کرده اند.

ایشان در یکی از این اظهارنظرها می فرمایند: من نسبت به مسئله صلح امام حسن(ع) سال های متمادی حساس و علاقمند بودم کتاب های متعددی در این زمینه مطالعه کردم یاداشت ها و نوشته های زیادی داشتم، کتاب مرحوم شیخ راضی را ترجمه کردم. می توانم عرض کنم که شهیدمطهری درهمان یک سخنرانی که در تحلیل صلح بیان کردن حقاً و انصافاً مطالب بکر و جالبی را در آنجا آوردند. البته ایشان صلح امام حسن(ع) را از یک بعد نگاه کردند. دو سه بعد دیگر هم هست که از آن ابعاد هم می شود به صلح نگاه کرد.

ایشان درپاسخ به این سوال بحث کردن که چرا امام حسن مجتبی(ع) مثل برادرشان امام حسین(ع) مقاومت نکرند تا کشته شوند، چون حداکثر این بود که کشته و شهید شوند، نیز می فرمایند: "شرایط امام حسین(ع) که در آن جایز و بلکه متعین بود که باید امام حق بایستد تا شهید شود، متفاوت است با شرایط زمان امام حسن(ع).

در ادامه ایشان برای توضیح و تفسیر شرایط خاص زندگی امام حسن مجتبی(ع) به بیان 5 تفاوت و فرق اساسی میان موقعیت زندگی ایشان با برادر بزرگوارشان، حضرت سیّدالشهدا امام حسین(ع) می پردازند که در ادامه با هم می خوانیم:

یکم) امام حسین(ع) که به شهادت رسید ، یک معترض، یک عامربه معروف و ناهی از منکر بود که در مقابل یک حاکم جائر قیام کرد چون او داشت ظلم می کرد و امام حسین(ع) به عنوان یک معترض و یک مومن تکلیف شرعی خود را احساس کرد که باید به اعتراض کند این اعتراض واجب بود و نقطه اوج ، زیبایی و شکوه این اعتراض هم در این بود که آنقدر ادامه دهد تا مظلومانه کشته شود . شهید فی سبیل ا... با کشته شدن خودش حقانیت حرف خویش را ثابت کرد. اما امام حسن(ع) اصلا اینجور وضعی نداشت . امام حسن خلیفه ای بود که یک نفری در مقابل او از رعیت او علم طغیان برداشته بود اگر امام حسن در این رویارویی با رعیت خودش که علیه او طغیان کرده، مقاومت می کرد تا جان خود را از دست دهد، هرگز آن معترض شجاعی نبود که در مقابل منکر ایستاده و کشته شده، بلکه حاکمی بود که به وسیله عوامل خودش به قتل رسیده. حالا می بینید که ماهیت قضیه به کلی متفاوت شد.

دوم) امام حسن مجتبی(ع) وقتی که نگاه کرد به وضع لشکر خودش و وضع کوفه و شرایط اجتماعی و سیاسی فهمید که حالا جنگ را تمام کرد، تمام کرد، به همان ترتیبی که حکومت را تسلیم کند به معاویه، اگر حالا جنگ را تمام نکند یک سال دیگر، دو سال دیگر، پنچ سال دیگر یا ده سال دیگرهم این جنگ ادامه پیدا کند نتیجه باز همین است یعنی با شیوه هایی که امام حسن دارد- شیوه های الهی وعلوی- و شیوه هایی که معاویه داشت-شیوه خریدن دلها و میدانهای مردم به وسیله پول- با این شیوه و ضعف ایمانی که در مردم بود و با خستگی که مردم کوفه داشتن اگر ده سال دیگر هم امام حسن می جنگید آخرش همین بود یعنی باز مجبور بود تسلیم معاویه شود منتها ده سال دورتر. حال در این ده سال بر سر امت اسلامی چه می آمد هزاران نفر کشته می شدند، هزاران نفر

از بین می رفتن، نارضایتی ها علیه امام حسن(ع) بیشتر می شد ... این هیچ وجهی نداشت امام حسن مجتبی(ع) در حالی که یقین دارد، می داند و می بیند که شرایط به هیچ وجه نسبت به آینده نویدی نمی دهد بخواهد پافشاری و اصرار کند تا عده بیشتری کشته شوند. روایاتی از حضرت رسول اکرم صل ا... علیه و آله هست، با یک مضمون واحد و شاید الفاظشان هم خیلی نزدیک به هم که می فرمایند: امید این هست که خداوند به وسیله این پسرم بین دو گروه از مسلمانان را صلح بدهد. یعنی اگر این اقدام امام حسن(ع) نبود و این جنگ تا ده سال دیگر هم ادامه پیدا می کرد باز هم کشتار بیشتر و ضایعات بیشتر و نتیجه همین بود.

سوم) امام حسین(ع) از طرف یزید برای بیعت زیر فشار قرار گرفت یزید به فرماندار مدینه نوشت باید بر حسین بن علی(ع) سخت بگیری تا بیعت کند. بیعت یعنی چه؟ بیعت یعنی امضای خلافت آن شقی و خبیثی که در راس کار است. حضرت فرمودند: من دست خود را ذلیلانه در دست شما نمی گذارم، مثل من با یزید بیعت نمی کند. چون فشار بود برای بیعت که تا آن ساعت آخرهم که ابن سعد و بقیه آمدند گفتند یا بیعت یا قتال. تا آخر هم منصرف از این کار نبودند اما امام حسن(ع) چه؟ امام حسن(ع) به هیچ وجه مسئله بیعت با معاویه برایشان مطرح نبود. در قرارداد آتش بس یا صلحی که بین امام حسن(ع) و معاویه نوشته شد این بود که امام حسن(ع) به معاویه امیرالمومنین نگوید و با او بیعت نکند، بعد از خودش امام حسن(ع) را به خلافت بگذارد و امام حسین(ع) را. چقدر متفاوت است با قضیه امام حسین(ع). بله اگر امام حسن(ع) هم زیر فشار قرار می گرفت که باید بیعت کنی وضع فرق می کرد.

چهارم) در زمان امام حسین(ع) این روایت پیغمبر که فرمود: کسی که ببیند حاکمی دارد ظلم و جور انجام می دهد و به حقوق مردم تجاوز می کند حرام خدا را حلال میکند احکام الهی را دگرگون می کند و ... بر این فرد واجب است که با این حاکم مقابله کند خب این در زمان امام حسین(ع) به طور کامل وجود داشت. یزیدی بر سر کار بود که مصداق همه اینها بود. مجسمه فساد و شرارت و فسق و ظلم و ناحق راحق کردن و مبارزه با اسلام. خب دیگر امام حسین(ع) منتظر چه چیز باید باشد باید با او مقابله می کرد و باید علیه او تغیّر می کرد، در زمان امام حسن این چنین نبود، امام حسن(ع) البته می دانست - یا به علم امامت یا به حدس صاحب هوشمندانه یک انسان بزرگ- که معاویه یک روزی چنین کاری را خواهد کرد اما در آن زمان قضیه این نبود، قضیه این بود که معاویه دارد خون خواهی عثمان را می کند و ادعا می کرد که می خواهد بر طبق احکام الهی عمل کند و امام حسن(ع) هم در همان صلح نامه نوشتند که تو باید بر اساس حکم خدا و سنت پیغمبر عمل کنی که معاویه هم پذیرفت بر طبق همین ها عمل کند. ظاهر قضیه این است، که خیلی تفاوت دارد با آنچه در زمان پیغمبر بود.

پنجم) زمینه های متفاوت قضاوت برای مردم آن زمان و مردم تاریخ است. امام حسین(ع) که قیام کرد و به شهادت رسید، در زمان خودش همه او را تمجید کردند بعد از خودش نیز در این زمان 1300 سال همه او را تمجید کردند چه کسانی که او را به امام قبول داشتند و چه کسانی که نداشتند، چون زمینه، زمینه ای بود که هیچ گونه بحثی نبود که باید این چنین عمل می شد اما امام حسن اگر می جنگید تا کشته می شد سوالات زیادی باقی می ماند یک عده می گفتند که شما نمی خواستید دین در جامعه حاکمیت داشته باشد، خب معاویه که می گفت دین را حاکمیت خواهم داد، معاویه که می گفت من حاضرم به کتاب خدا عمل کنم، چرا شما قبول نکردید. اگر کسی می گفت که معاویه بعد از شهادت امام حسن(ع) با رفتار خلافش چهره اصلی خودش را رو می کرد، همان معترضین باز می گفتند: خب معلوم است وقتی امام حسن(ع) نباشد و آن حریف را کنار بزند، همین کارها را می کند و افسار گسیخته می شود شما می خواستید خودتان را زنده نگه دارید و می ماندید و نمی گذاشتید. پس جای سوال باقی بود و این هم یکی از فرق های بین زمان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بود.

امام پس از صلح تا شهادت

تمامي تلاش امام حسن پس از قبول صلح اين بود که فوايد مورد نظرش را از صلح به نتيجه برساند و بر اين اساس در تمام اين مدت به حفظ نيروهاي کيفي و خالص ، بازسازي نيروهاي خسته و وازده و تفسير صحيح اسلام پرداخت. عملکرد دشمن‌شکن حضرت پس از صلح چنان قدرتمند بود که معاويه را به فکر شهادت آن حضرت انداخت.

شهادت امام

تلاش موفق امام حسن براي به‌کرسي نشاندن اهداف صلح باعث شد که معاويه طرح قتل حضرت را پيگيري نمايد تا بتواند به خواسته ديرين خود يعني تبديل خلافت اسلامي به سلطنت موروثي، جامه‌ي عمل بپوشاند. به اين ترتيب سمي مهلک تهيه کرد و آن را توسط همسر آن حضرت به او خوراند. حضرت پس از مدتي درد و رنج، در روز 28 ماه صفر سال 50 هجري به لقاء الله شتافت. برادرش امام حسين عليه السلام، جنازه‌ي او را پس از تغسيل و نماز براي دفن به سوي مسجد و روضه پيامبر برد ولي سرانجام بر اثر ممانعت بني‌اميه در بقيع به خاک سپرد.

ثواب عزاداري و گريه بر امام حسن

رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم سال‌ها پيش از شهادت امام حسن فرموده بود : «هر کس بر حسن گريه کند، چشمش روزي که ديده‌ها کور مي شوند (روزقيامت)، کور نمي شود و هرکس در مصيبت او اندوهگين شود، روزي که همه دلها اندوهگين است، غم و اندوهي ندارد. زيارت حسن مايه‌ي استواري قدم‌ها در قيامت است.»

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها