به گزارش 598 به نقل از فارس، 29 می 1939 «رِی اترتن» کنسول سفارت آمریکا در لندن، به «والاس اس. موری» رییس بخش امور خاور نزدیکِ وزارت امور خارجه آمریکا، نامه بسیار محرمانه نوشته است که شامل بخشی از گزارش محرمانه آن وزارتخانه است.
اترتن از هیو میلارد، دبیر دوم سفارت آمریکا در تهران در سال 1930 نام میبرد. «والاس عزیز؛ عطف به نامه مورخ 7 آوریل شما دربارة گذشته شاه ایران، در زیر بخشی از زندگینامه بسیار محرمانهای که سفارت با لطف خود در حق اینجانب اجازه تهیه رونوشت از آن را داده، و به موضوع نامه مربوط میشود، ایفاد میگردد.
رضا شاه پهلوی متولد حدود 1873. فرزند خانوادهای کوچک از اهالی سوادکوهِ مازندران. پدرش ایرانی و مادرش زن قفقازیتباری بود که والدینش پس از الحاق بخشهایی از قفقاز به روسیه به موجب عهدنامه ترکمنچای به ایران پناه آورده بودند.
در سن 15 سالگی به بریگاد قزاق ایران پیوست و او را به اصطبلبانی گماشتند. به تدریج مدارج ترقی را طی کرد و به سبب شجاعت و بیباکیاش مورد توجه مربیان نظامی روس قرار گرفت، و ظاهراً هرگاه نیرویی برای دستگیری راهزنان و یا سرکوب آشوبها به هر نقطه از کشور اعزام میشد، او نیز در آن شرکت داشت.
در ابتدای جنگ به درجه سرهنگی ترفیع یافته بود، و در سال 1921 که بریگاد قزاق، که حال به لشگر تبدیل شده بود، در شمال کشور از داشتن افسران روس محروم شد و نیازمند فرماندهی قاطع بود، رضاخان برای این امر انتخاب شد.» در گزارش فوق به این مطلب که شاه قبلاً «اصطبلبان سفارت بریتانیا در تهران بود» اشارهای نشده است. میلارد میگوید که وقتی در تهران بوده از شخصی به نام ویلکینسن، که به گمان او رئیس بانک شاهنشاهی ایران بود، میپرسد که آیا حقیقت دارد که شاه زمانی که قزاق بوده در بیرون بانک نگهبانی میداده و یک عکس هم در حال نگهبانی از او هست، و او نیز این مطلب را تأیید میکند. میلارد همچنین میگوید که عکس دیگری هم از شاه در حال نگهبانی جلوی دَرِ سفارت بریتانیا وجود دارد.
البته میلارد خودش هیچ یک از عکسهای فوق را ندیده بود. او همچنین میگوید که آشپز ایرانیاش گفته است که قبلاً (احتمالاً قبل از جنگ) آشپز دوم سفارت آلمان بوده و چند بار در شبهای سرد، وقتی که سفارت میهمانی داشته، برای رفیق قدیمیاش، رضاخان، که جلوی دَرِ سفارت نگهبانی میداده، یک فنجان قهوه فرستاده است.»
در تاریخ 16 ژوئن، موری این پاسخ محرمانه را برای اترتن فرستاد: «ری عزیز؛ از نامه مورخ 29 مه 1936، که در آن قسمتی از زندگینامه بسیار محرمانه شاه را برایم نقل کرده بودی، بسیار سپاسگزارم. این خلاصه دقیقاً همان چیزی بود که به دنبالش بودیم، و اطلاعاتی را که داشتیم تأیید کرد. اطمینان میدهم که این خلاصه و همچنین منبعی که از آن به دست آمده کاملاً محرمانه باقی خواهد ماند.» در سال 1939، همین موری زندگینامه «رسمی» رضاخان را که قرار بود بین روزنامهنگاران توزیع شود، ویراست و شسته و رفته کرد.