کد خبر: ۱۹۳۵۸
زمان انتشار: ۱۲:۰۹     ۱۵ شهريور ۱۳۹۰
چند سالی است که تلویزیون جمهوری اسلامی ایران برای ایام ماه مبارک رمضان، سریال هایی را تدارک می بیند که عمدتا در گونه سینمایی وحشت و یا ژانر هراس تعریف می شوند و یا اینکه با گشت و سیر ارواح در عالمی نه چندان معلوم روبرو میشویم. در این وجیزه می خواهیم تحلیلی مختصر داشته باشیم و دلایل گرایش صداو سیما را به این، گونه ی فیلمی توضیح دهیم.

1. تاثیر پذیری از ژانر وحشت هالیوودی :

یکی از گونه های سینمایی که از ابتدای قرن بیستم با سینمای صامت در فیلمهای 20 دقیقه ای تولید و تهیه شد و بسیار نیز مخاطب برانگیز بود گونه سینمایی وحشت بوده است . این گونه سینمایی به دلیل مرموز بودن و قدرت تحریک درون لایه های وجودی انسانی همیشه با مخاطب ویژه همراه بوده است، مخاطبی که ریسک تماشای خوف انگیز را به خود خریده و دنیای اکسپرسیونیستی را تجربه می کرده است تا بواطن هیجانی خود را بیرون کشیده و دنیایی جدید و بدیع را بیازماید. دنیایی که بدلیل نامحسوس بودن آن همیشه با رمز و راز قرین بوده و حس کاووش افراد را برای کشف آن بر می انگیخته است. این سبک نه تنها در سینما که در مدل معماری در اواسط قرون 16 با تجلی تام در معماری ساختمان کلیسای نوتردام پاریس، نیز حضور داشته و در سبکهای نگارگری نیز با در آمیختن رنگها و مدلهایی خاص در مقام بیان عصیان و سرپیچی و شورش بر می آمده است. خاستگاه اکسپرسیونیسم (هیجان نمایی ) نگارگری آلمان و موطن اولین فیلم سینمای هراس نیز همین کشوربوده است.

این ژانر همیشه با فرازو فرودی که داشته است، به روند رو به توسعه خود ادامه داده و درنهایت با اوج گیری در هالیوود به عرصه ای بی بدیل در گونه ای سینمایی تبدیل می شود . طبق رسم روزگار که تفاله های تمدن غرب به جهان شرق سرریز می شده است، این ژانر سینمایی نیز در میان کارگردانان دنیای شرق ترویج و گسترش یافته و تبدیل به الگویی سینمایی شد.

ایران نیز از این خوان بی بهره نبوده و فیلمسازان عمدتا غیر مولفش که خود حرفی برای گفتن نداشته و سعی بر تسخیر گیشه ها داشته اند، روی به این گونه سینمایی آوردند  بهرامیان از جمله سینماگرانی است که در کارنامه خود فیلم آل را به عنوان ژانر سینمای هراس ثبت کرده است ، فیلمی که طبق رویه معمول دنیای hororism از موجودات مرموز و اجنه و شیاطین بهره گرفته و سعی در القای ترس از طریق موجود مرموز ناپیدایی به نام آل دارد که در خرافات عوامانه زنان باردار را مورد آزار و اذیت قرار میدهد. او دراین فیلم از همراهی کسانی که سابقه ای در ساختن انیمیشن های هراس داشته اند استفاده کرده و فضاسازی فیلم و نورپردازیهای آن را به سیاه وسفیدهای وحشت بدل می سازد.

سریال رمضانی بهرامیان (سقوط یک فرشته) ادامه همان ژانر است که این بار مضمونی دینی آن را همراهی می کند . این سریال برای اینکه بتواند وحشت مورد نظر را تامین کرده و در عین حال در فضای معنوی و دینی و مذهبی رمضان مجال عرض اندام پیدا کند به سراغ موجود مرموز دینی که شهره عالم است (شیطان) رفته و از این طریق در مقام هراس سازی بر می آید. هرچند کارشناس مذهبی فیلم در توجیه چنین بهره گیری برآمده و در برنامه ای (این شبها) با استفاده از روایات گوناگون تجسد و تمثل ابلیس و شیاطین را توضیح می دهد، لیکن هیچ گاه صحنه های وحشتی که در این فیلم تدارک شده است نمی تواند رد پایی در دنیای احادیث برای خود بیابد. آیا صحنه ای که مادر و دختر درخانه ای ویلایی در رودهن با کوبش درها وحشت می کنند و در اثر این وحشت مادر راهی بیمارستان شده و جان میسپارد، توجیهی دینی داشته و برای راهنمایی مخاطبین در دوری از وساوس شیطانی، ساخته شده است؟

به نظر می رسد و چنین محتمل است که کارگردان محترم با توجه به سابقه ای که داشته اند، نویسنده فیلمنامه ای بوده اند که در نوع خود هراسناک است و خوف انگیز، وبرای اینکه فرصت دیده شدن داشته باشند از مضامین دینی نیز دراین مسیر استفاده کردند و حال اینکه صحنه های گوناگون فیلم ارتباطی منطقی و اخلاقی با مسئله دوری از شیطان و وسوسه های او را ندارد .
هیچ وقت لازم نیست برای اینکه به مخاطبین خود احتراز از شیطان را یاد داده و آنان را مشاوره دهیم، قدرتی افسانه ای از او بسازیم که حتی (معاذ الله) قدرت خداوند متعال نیز دراین میان به باور مخاطبین ضعیف آمده و در محاق فرو رود.

در تمام قسمتهای این سریال شیطان ترکتازی کرده و میدان را در اختیار داشته و در آخرین قسمت خداوند با حضور حاج توسل نمایشی کوتاه و مختصر از خود نشان میدهد تا از عریضه خالی نباشد.


2. فقدان خلاقیت در حوزه فیلمسازی دینی:

آنچه که از مجموعه سریالهای چند سال اخیر به دست می آید این نکته است که کارگردانان پرتلاش به دنبال یافتن راهی جهت به تصویر کشیدن مفاهیم عالی دینی نبوده و سعی بلیغی در این مسیر بر خود تحمیل ننموده اند. زبان دین، زبان غیب است و بصری سازی این زبان کاری است که باید با نظارت اسلام شناسی آشنا به مبانی هنر و فیلم اتفاق بیافتد و حال اینکه ما در سریالهای تلوزیونی شاهد هستیم کسی که اندک مطالعاتی در زمینه اسلام داشته و با نحوه تفسیر احادیث و گزینش آنها اندک آشنایی نداشته و از دیگر سو درمیان اهل آکادمی هنر نبوده و در این زمینه پژوهشی و تاملی برنیانگیخته است، درمقام کارشناسی دینی برآمده و خود را در توجیه دینی دو فیلم کاملا بدور از معارف ناب دینی (5 کیلومتر تابهشت ، سقوط یک فرشته) محق می داند.

فیلمساز محترم درمقابل انتقادات وارده به فیلم (5 کیلومتر تا بهشت) سیر مطالعاتی خود را عرضه کرده و چنین می گوید که برای این فیلم " محی الدین عربی " خوانده ام و ما اعتراض داریم که اولا این انتقادات فقاهتی است وباید پاسخگوی اجتهاد دینی باشی و ثانیا "محی الدین عربی" تفسیر می خواهد واهل فن که آن را به زبان تصویر بکشانند نه اینکه اگر در هرکتاب حکمی و عرفانی هر گونه مطلب مطابق میلی دیدیم متنی باشد برای سریالی.

و به نظر میرسد که این واقعه بازگشت به این دارد که برخی فیلم سازان عزیز قدرت تنزل دادن معارف بلند را نداشته و هر آنچه را که مکتوب در متون دینی است به رویت می کشانند وحال اینکه اصولا برای اینکه این مفاهیم غیبی در عالم حس منزل گزینند و باریابند، باید روحی داشت که از غیب به حس دامنه داشته و تفکری داشت که قدرت بصری کردن غیب را داشته باشد بدون آنکه غباری بر دامن غیب بنشیند. ما دراین سریال می بینیم که کارگردان هرآنچه را که از مضامین روایی دیده است، مقابل دوربین قرار داده، بدون اینکه تلطیفی صورت دهد و یا تبدیلی در روند بازسازی مفاهیم اتفاق بیافتد.

فقدان خلاقیت در سینما گران امروز دردی است فراگیر. چرا که تنزل بخشیدن و هم لباس با خاکیان نمودن معارف افلاکی کار هرکسی نیست. نمونه ای از این گونه خلاقیتها که بتواند مقصود ما را برساند فیلم "خیلی دور خیلی نزدیک" است که با روندی ظریف، چگونه از استکبار و منیت رهاشدن و به خاک و تواضع رسیدن را به تصویر می کشد، بدون اینکه مستقیما نسخه پیچیده و به تماشاگر دستوری داده و یا اینکه از روحی مدد بگیرد.

بسادگی می توان معانی بلند دینی مانند "عدالت طلبی، توکل در معیشت، ایثار و گذشت" و سایر معانی را در فیلمنامه ای مذهبی ومعنوی تزریق کرد و از آن نیز سریالی و یا فیلم سینمایی برساخت بدون اینکه کلیشه شده و اخلاقی صحبت کرد و یا اینکه پای روح و جن ویا موجودی ماورایی را به میان کشید.

3. فقدان کارشناسی مذهبی:

در این سریالها کسی که عنوان کارشناسی را یدک بکشد دیده می شد، لیکن اگر متعهد به معنای کارشناس باشیم و تعریفی علمی از کارشناسی داشته باشیم نمیتوان کسی را که قدرت جمع بندی و تحلیل جامع از دین نداشته و خود نیز در وادی هنر حرفی برای زدن ندارد، به عنوان کارشناس تلقی کرد.
کارشناس مذهبی فیلم سازی یعنی کسی که بر مجموعه معارف دینی تسلط نسبی داشته و قدرت برداشت و تحلیل داشته و توان درک مقاصد و اهداف شریعت را نیز دارد و در عین حال با فلسفه هنر و ابعاد هنر سینما و تلویزیون نیز بیگانه نبوده و برای خود تحلیلی و درکی قابل تامل داشته باشد و ما دراین دو سریال آنچه را که نیافتیم کسی در این قامت بود و این از ظواهر هر دو سریال پیدا و عیان بود.
آنجا که در سریال (5 کیلومتر تابهشت) سخن از روح سرگردان به میان می آید و حال اینکه در معارف دینی چیزی به عنوان روح سرگردان نداشته و نداریم. آنجا که مرده در حال کما که در عالم ارواح سیر می کند، در همان عالم هنوزبه خدا و بهشت و جهنم ایمان نداشته و باور ندارد و حال اینکه روح خود شمه ای از غیب است و هرکس که بدان عالم راه یابد همه چیز را بالشهود و العیان می یابد ونیازی به استدلال و برهان نیست.

این وجیزه مختصری بود از تمام آنچه که مجال گفتنش نبود .
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها