محمد اسماعيل کوثري
دامنه اعتراضها در شهرهاي فلسطين اشغالي روز به روز بيشتر مي شود. مردمي که روزي در انديشه «سرزمين موعود» به اسرائيل مهاجرت داده شدند، امروز حتي از ابتدايي ترين حقوق انساني، نيز محروم هستند و از تبعيض نژادي رنج مي برند.
کشتي ثبات خاورميانه مدتي است رو به اضمحلال نهاده و با ساحل آرامش فاصله اي طولاني گرفته است.
اعتراضهاي مردم اسرائيل که روزگاري در لايه هاي زيرين جامعه پنهان مانده بود، اکنون شکل عمومي به خود گرفته و توان آن را دارد که در تل آويو تجمعهاي اعتراض آميز ميليوني برگزار کند. تجمعهايي که به اذعان رسانه هاي غربي هراس سردمداران رژيم صهيونيستي، همانند نتانياهو را در پي داشته است.
اين هراس و نگراني در ميان مخالفان کابينه هم بخوبي مشخص است و آنها نيز اتفاقهاي اخير در اسرائيل را نشانه نارضايتي شديد مردم از عملکرد کلي رژيم مي دانند، تا آنجا که «دانيل بن سيمون» عضو حزب کار در کنيست رژيم صهيونيستي که يکي از چهره هاي مخالف دولت نتانياهو است، با اعلام اينکه جامعه صهيونيستي از سياستهاي نخست وزير اين رژيم خسته شده اند، شدت گرفتن اعتراضها در شهرهاي مختلف سرزمينهاي اشغالي را به وضعيتي مشابه تونس و مصر -که قيام مردمي به سقوط حکومتهاي ديکتاتوري آنها منجر شد- شبيه دانست و گفت، سياستهاي ضعيف نتانياهو به وقوع چنين وضعيتي در اسرائيل منجر شده است.
فاصله طبقاتي و تبعيضهاي شديد بين يهوديان غربي و شرقي، از جامعه اسرائيلي يک جامعه ناهمگون و با قوميتهاي متفاوت و متنفر از يکديگر پديد آورده است، به گونه اي که اکثر مناصب مهم در وزارت خارجه و دولت به يهوديان مهاجر از کشورهاي اروپايي تعلق دارد و اکثر کارهاي دست چندم در اختيار يهوديان مهاجرت کرده از شرق به سرزمينهاي اشغالي است.
اين وضعيت نفرت زيادي را بين يهوديان شرق تبار(سفارديها) و غرب تبار(اشکنازيها) پديد آورده و حتي در رفتار آنها در برابر يکديگر نيز تأثير گذاشته است، لذا در سالهاي اخير ميزان فعاليت «سفارديها» افزايش يافته و آنها خواستار مطالبات اجتماعي بيشتري شده اند.
يک جنبش فکري در اسرائيل معتقد است، صهيونيسم اعتبار اخلاقي يهود را در هم شکسته است. نويسندگان فراصهيونيستي «سفاردي»، افزون بر به چالش کشيدن مباني فکري صهيونيسم، بر تبعيضهاي ناروا در بين طبقات مختلف اجتماعي نيز اشاره دارند. آنها معتقدند اسرائيل حق ايجاد يک دولت يهودي را نداشته است.
در ميان سفارديها حس عميقي از نوعي آسيب ديدگي اجتماعي وجود دارد، آنها نسبت به يهوديان اشکنازي همواره خود را در حال ضعف مي بينند، اما اشکنازيها مدعي اند در تأسيس دولت اسرائيل نقش اصلي را داشته اند و مهاجران اوليه به اسرائيل محسوب مي شوند.
افزون بر اين مشکلات، بايد چالشهاي روزانه اسرائيل در حوزه هاي مختلف را هم در نظر گرفت. تشکيل دولت فلسطيني و تيره شدن روابط با دولت ترکيه بخشي از اين مشکلات است و بي گمان بر دغدغه هاي هر روزه تل آويو افزوده است. اما آنچه مسلم است، همه اين اتفاقها نشان دهنده شرايط بحراني اسرائيلي است که روزي خود را «کشتي ثبات منطقه» مي ناميد.
اين کشتي هم اکنون با روزهاي بحراني روزافزون روبه رو است که تحولات جهان اسلام بي گمان بر روي آن تأثيري دو چندان خواهد گذاشت، زيرا بيش از پيش احساس يأس و سرخوردگي را به مهاجران يهودي سرزمينهاي اشغالي القا خواهد کرد.