به گزارش 598 به نقل از ایران ورزشی، علي دايي گرد و غبار و كهنگي را از سيماي پرسپوليس روفيده است تا چهرهاي تازه و پرزرق و برق از اين تيم عيان شود.
سالها بود كه پرسپوليس را اينگونه بانشاط و نو نوار نديده بوديم.
پرسپوليس در اين سالها همواره و به شيوه كهكشانيها اداره ميشد. مديريت
ناآشنا به فوتبال – از اكبر غمخوار و حجتا... خطيبي تا حبيب كاشاني و حتي
همين محمد رويانيان – براي ايجاد تحول هر سال سراغ بازيكنان اسم و رسمدار
ميرفتند و بيتوجه به ريشه مشكلات اين تيم، با خريدهاي آنچناني سعي در
تقويت تيم خود داشتند.
شيوهاي كه هرگز نتيجه نداد و پرسپوليس سالها گرفتار گروهي از بازيكنان بود كه نه خودشان رشدي داشتند و نه پرسپوليس را منتفع ميكردند. از جواد كاظميان و مهرزاد معدنچي گرفته تا علي كريمي و مهدي مهدويكيا كه در اين سالهاي اخير پيراهن پرسپوليس را پوشيدند هيچ موفقيتي را با اين تيم كسب نكردند.
اما با آمدن علي دايي، شرايط براي بازيكنان فرق كرده است. بازيكنان زيادي در ابتداي فصل كنار گذاشته شدند تا فضايي براي نسلي تازه باز شود. تنبلها هم وقتي ديدند در اين تيم جايي ندارند، يا به خودشان آمدند و يا تصميم به خداحافظي از پرسپوليس گرفتند. خداحافظي غلامرضا رضايي و هادي نوروزي به دليل همين سياستهاي علي دايي اتفاق افتاد.
با رفتن اين گروه از بازيكنان، نفرات جديدي به پرسپوليس آمدند كه از پتانسيل بالاتري برخوردار بودند. حالا وقتي به تركيب اين تيم نگاهي گذرا مياندازيم، پيام صادقيان را جواني جسور، پرانرژي و آيندهدار ميبينيم كه اثرگذارياش نه به خاطر پاس گلي كه مقابل ملوان داد كه در سراسر بازيهاي اين فصل نمايشهايي تحسينبرانگيز داشته است.
به غير از او، مهرداد كفشگري و محسن مسلمان هم در پرسپوليس جا افتادهاند و حالا اين گروه تازهوارد در كنار بازيكناني كه در اين تيم جا افتاده و پاي خود را سفت كردهاند، پرسپوليس را به صدر جدول بردهاند.
اما اين مهمترين تاثير دايي نيست بلكه دايي با كنار گذاشتن معضلات پرسپوليس، بازيكناني را جذب كرده كه ميتوانند سالهاي سال پيراهن پرسپوليس را بپوشند و اين تيم را در كورس قهرماني نگه دارند؛ بازيكناني كه با تغيير نسل در تيم ملي پس از جام جهاني، كيفيتهاي پوشيدن پيراهن تيم ملي را هم دارند و با تبديل شدن به بازيكنان مليپوش، پرسپوليس را هم در موقعيت ممتازي نگه ميدارند.
به نظر ميرسد زمان خداحافظي گروهي ديگر از بازيكنان در پرسپوليس فرا رسيده است و شايد بيش از همه محمد نوري احساس خطر كرده باشد. عليرضا حقيقي خيلي زود فهميد كه علي دايي با كسي تعارف ندارد و در اين تيم جايگاهي نخواهد داشت. به همين دليل راهش را كشيد و رفت و اكنون محمد نوري يا بايد تكاني به خودش بدهد و يا به سرنوشتي دچار ميشود كه پيش از او براي هادي نوروزي و غلامرضا رضايي رقم خورد.
اين پرسپوليس همه را به ياد تغيير نسل در استقلال مياندازد. امير قلعهنويي حدود 10 سال قبل با كنار گذاشتن بازيكنان هميشگي استقلال به ناكاميهاي استقلال براي سالها پايان داد.
محصول تغييرات در استقلال را ميتوان همچنان در اين تيم ديد. سيدمهدي رحمتي، خسرو حيدري، اميرحسين صادقي و سياوش اكبرپور بازماندههاي آن نسل طلايي هستند. به اين مجموعه ميتوان مجتبي جباري را اضافه كرد كه در اثر يك سوءتفاهم از استقلال جدا شد.
در آن سالها قلعهنويي بازيكنان جوان و آيندهدار را به خدمت گرفت. حسين كاظمي، پيروز قرباني و وحيد طالبلو به همراه بازيكناني كه در بالا به آنها اشاره شد سالها با استقلال در كورس قهرماني بودند و اكنون با اصلاحات جديدي كه توسط قلعهنويي صورت گرفته، نكونام و تيموريان جاي آنها را گرفتهاند. در ميان استقلاليها، پژمان منتظري، حنيف عمرانزاده و آرش برهاني حضور دارند كه نتيجه نگاه درست قلعهنويي در استفاده از بازيكنان است.
موضوع بحث ما استقلال نيست بلكه براي شفافتر شدن مساله از قلعهنويي و اصلاحاتي كه در استقلال رقم زده بود به نمونههايي اشاره شد. موضوع اصلي بحث ايجاد تحول در پرسپوليس است كه توسط علي دايي صورت گرفته است.
حالا پرسپوليس به مانند استقلال به تغييرات اساسي دست زده و اين تغييرات ميتواند در آينده به دوران سراسر بحران پرسپوليس پايان دهد و فصل تازهاي را براي اين تيم رقم بزند.
اگر دايي با اين نفرات قهرمان شود، احتمال حفظ اين بازيكنان براي سالهاي بعد بيشتر و بيشتر ميشود و دايي هم به مانند قلعهنويي – چه بسا شديدتر از قلعهنويي – به ادامه اصلاحات ادامه دهد و بازيكنان تنبل را كنار بگذارد و اشكالات اين تيم را برطرف كند.
در ابتداي فصل از علي دايي بابت كنار گذاشتن تعدادي از بازيكنان انتقاد شد اما او نشان داد كه تصميماتش اغلب درست بود و پرسپوليس به اين خانهتكاني اساسي نياز مبرم داشته است.
شايد همه ما از بازيهاي ملالآور غلامرضا رضايي و هادي نوروزي خسته و كلافه بوديم و به دنبال جانشينهايي شايسته براي پوشيدن پيراهن پرسپوليس ميگشتيم اما دايي به اين كار جامه عمل پوشاند تا امروز نه از محمد نصرتي و شيث و عليرضا حقيقي خبري باشد و نه از غلامرضا رضايي، هادي نوروزي، جواد كاظميان و مهرزاد معدنچي كه در تمام كورسها زمين ميخوردند و نمايشهاي ضعيف آنها موجي از فوتبالزدگي را ايجاد كرده بود.
دايي با تصميمهايش به تمام بازيكنان اولتيماتوم داده و شايد در انتهاي فصل شاهد خانهتكاني ديگري باشيم كه در آن محمد نوري و رضا نورمحمدي هم بايد با پرسپوليس وداع كنند.