به گزارش 598 به نقل از برهان، اگر بپذیریم آمریکا در یک دههی اخیر با
تحریم و ایجاد تنگناهای مالی و سیاسی برای ایران، در صدد کاهش قدرت
تأثیرگذاری این کشور در منطقه بوده است، میتوان نتیجه گرفت اکنون
نمیخواهد با پذیرش آن در ژنو۲، به صورت « رسمی » مهر بطلانی بر پروژهی
مهار این کشور بزند.
« بحران هزار روزهی سوریه با دخالت بازیگران
منطقهای و فرامنطقهای همچنان ادامه دارد. در این ایام، گروههای مسلحی به
وجود آمدهاند که مناطق خارج از کنترل دولت مرکزی را بین خود تقسیم
کردهاند... تکفیریها از کشورهای مختلف به خیابانهای سوریه سرازیر
شدهاند تا از دروازهی شهرهای این کشور خود را به درهای بهشت برسانند؛
کودکان سلاح به دست گرفتهاند و جنگسالاران نقش خود را در تخریب سوریه به
خوبی ایفا میکنند! تعداد پناهندگان سوریه بزرگترین تعداد پناهندگان در
جهان معاصر را تشکیل دادهاند.
از دست رفتن جان انسانها
وحشتناکترین چهرهی جنگ در سوریه است. مرگ ناشی از جنگ سوریه در نیمهی
اول سال ۲۰۱۳ به میزان ۶۷ درصد افزایش یافته است و به حدود ۱۰۰ هزار نفر تا
کنون رسیده است. تخمین زده میشود که ۴۰۰ هزار نفر نیز دچار قطع عضو یا
مجروحیت شدهاند که مجموع این دو عدد بیش از دو درصد جمعیت سوریه را شامل
خواهد شد.» ۱
گزارش فوق به خوبی تصویری از وضعیت بحران در سوریه را
نمایش میدهد. با این وجود، قدرتهای بینالمللی که خود را حافظ صلح در
جهان میدانند، نه تنها تا کنون اقدامی مثبت و تأثیرگذار در این مسیر انجام
ندادهاند، بلکه با مداخلهگری در جهت تعمیق بحران نیز حرکت کردهاند.
نشست
ژنو۲، که در ادامهی ژنو۱ قرار است در ۲۲ ژانویه (دوم بهمن) در شهر مونترو
سوئیس برگزار شود، با کشوقوسهای فراوان و باجخواهیهای زیادی
روبهروست. ( این نشست با وجود برگزار شدن در شهر مونترو، همچنان به اسم
ژنو۲ معروف است )
تاریخ برگزاری این نشست بارها تغییر کرده و اخضر
الابراهیمی، نمایندهی سازمان ملل در امور سوریه، سفرها و مشورتهای زیادی
انجام داده تا با طرفهای درگیر در بحران سوریه در مورد برگزاری نشست به
توافق برسد. کنفرانس ژنو۱ هیچ گاه اجرایی نشد و شاید بتوان یکی از دلایل
اصلی آن را در عدم حضور دو قدرت منطقهای تأثیرگذار در سوریه، یعنی ایران و
عربستان دانست. در ژنو۲ نیز همان اشتباه در حال تکرار است و آمریکا این
بار با حضور ایران در این نشست مخالفت کرده و دلیل اصلی خود را عدم پایبندی
و قبول توافقنامهی ژنو۱ عنوان کرده است.
با وجود آنکه تا کنون ۲۶
کشور به این نشست دعوت شدهاند و تقریباً از تمامی کشورهای منطقه
نمایندهای در این نشست حضور خواهد داشت، عدم حضور یکی از تأثیرگذارترین
کشورهای منطقه، یعنی ایران، میتواند دورنما و افق این نشست را تیره و تار
جلوه دهد.
ایران در بحرانهای مهم منطقه، از جمله عراق، افغانستان و
لبنان، حضور فعال و سازنده داشته و دکتر ظریف، وزیر امور خارجهی ایران،
این مسئله را در کتاب « آقای سفیر» بارها مطرح کرده است. از طرفی دیگر،
نتایج توافقنامهی هستهای ایران و ۱+۵ و کنفرانس ژنو۲ به نوعی به یکدیگر
ارتباط یافتهاند؛ چرا که در اولی ایران «طرف اصلی» ماجراست و در مسئلهی
دوم نیز این کشور یکی از بازیگران تأثیرگذار و تعیینکننده است. اگر در
ژنو۲ ایران دعوت نشود، سخت میتوان نسبت به موفقیت آن خوشبین بود و چه بسا
این مسئله مستقیماً بر توافقنامهی هستهای نیز اثر خواهد گذاشت.
اما
چرا آمریکا این بار با حضور ایران در این مسئله مخالفت کرده است؟ در این
مطلب سعی میشود تنها به دلایل احتمالی آمریکا برای مخالفت با حضور ایران
در ژنو۲ پرداخته شود.
۱. پذیرش رسمی قدرت ایران در منطقه
آمریکا
از سال ۱۳۵۷ که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و ایران سیاست عدم تعهد مثبت
را انتخاب کرد، یکی از متحدین قدرتمند خود در منطقه را از دست داد. این
امر منجر به تهدیدهای امنیتی در منطقه برای آمریکا شد و این کشور مجبور
گردید برای حفظ منافع خود، هزینههای بیشتری بپردازد.
ظرفیتهای
داخلی ایران، این کشور را به صورت بالقوه و بالفعل قدرت اول منطقه معرفی
میکند و این مهم در سند ۱۴۰۴ نیز کاملاً لحاظ شده است (در این سند
برنامهریزیهای لازم برای تبدیل شدن ایران به قدرت اول منطقه در سال ۱۴۰۴
آمده است).
تحولات سه سال گذشته در خاورمیانه نیز عرصهای مهم برای
«نمایش» و «نمود» قدرت منطقهای ایران بوده است. مهمترین مسئله در این
تحولات، بحران سوریه است که ایران در طول مدت این بحران همواره از دولت این
کشور حمایت کرده و راهحل سیاسی را به عنوان تنها راهحل منطقی و سازنده
پیشنهاد داده است.
اما در طرف مقابل، محور غربی- عربی از مداخلهی
نظامی و اعزام تروریست به سوریه حمایت کرده و خواستار برکناری رئیسجمهور
قانونی این کشور شده است.
حتی آمریکا برای حملهی نظامی به سوریه
ساعت و زمان مشخص نیز تعیین کرد. اما در نهایت راهحل پیشنهادی، ایران محور
حل بحران سوریه قرار گرفت.
آمریکا در یک دههی اخیر با ایران از
طریق مذاکرات و دیپلماسی پنهان در موضوعات مختلف مذاکره داشته است
(مسئلهی عراق، افغانستان و امثالهم). آخرین نمونهی آن مذاکرات در عمان
در مورد پروندهی هستهای بود.
در واقع به نظر میرسد که آمریکا از
مذاکرات آشکار و رسمی با ایران واهمه دارد. دلیل این امر احتمالاً این است
که آنها نمیخواهند با پذیرش رسمی این کشور در حل مسائل منطقهای، نقش
تعیینکنندگی و اثربخش آن را به صورت رسمی بپذیرند و با این اقدام، قدرت
نرم ایران در منطقه را افزایش دهند.
اگر بپذیریم آمریکا در یک دههی
اخیر، با تحریم و ایجاد تنگناهای مالی و سیاسی برای ایران، در صدد کاهش
قدرت تأثیرگذاری این کشور در منطقه بوده است، میتوان نتیجه گرفت اکنون
نمیخواهد با پذیرش آن در ژنو۲، به صورت «رسمی» مهر بطلانی بر پروژهی مهار
این کشور بزند.
در همین ارتباط، ایلان برمن، معاون شورای سیاست
خارجی آمریکا، میگوید: « نباید این واقعیت را فراموش کرد که از لحاظ
ژئوپلیتیک، قدرت گرفتن ایران در منطقه، یک بازی با حاصل جمع صفر است. هر
قدر ایران قدرتمندتر شود، واشنگتن و متحدانش ضعیفتر خواهند شد و کشورهای
منطقه نیز، حتی اگر آمریکا این مسئله را درک نکند، به خوبی از این امر
آگاهاند.
به همین خاطر است که برخی از آنها مانند امارات متحدهی
عربی، اکنون سخت مشغول یافتن راهی هستند تا از طریق آن، به نوعی با ایران
سازش کنند.
سایرین مانند اسرائیل، فعالانه در حال تدوین یک استراتژی
برعکس هستند و کشورهای دیگر، مانند عربستان سعودی، هر دو رویه را همزمان
در پیش گرفتهاند. وجه مشترک تمامی این تحرکات این است که آمریکا دیگر به
عنوان ثباتدهنده در منطقه حضور ندارد.
به نظر میرسد، دولت اوباما
به سادگی جایگاه هژمون منطقه را دودستی به ایران تقدیم کرده است.» (۲۷ آذر
۹۲، وبسایت شورای روابط خارجی آمریکا)
بنابراین آمریکا در شرایط
کنونی سعی دارد با مقاومت در برابر درخواستهای بینالمللی برای حضور ایران
در ژنو۲، به نوعی از پذیرفتن رسمی قدرت ایران سر باز زند تا بدین طریق،
پیامدهای احتمالی آن را خنثی کرده باشد.
۲. اقناع متحدین منطقهای
توافقنامهی
هستهای ایران و ۱+۵ منجر به نارضایتی متحدین آمریکا از جمله اسرائیل و
عربستان شده است. سعودیها که ایران را مهمترین رقیب خود در جهان اسلام و
منطقه میدانند و در چند دههی گذشته از تحریمهای شدید غرب علیه ایران
بیشترین بهرهبرداریها را برای مطرح شدن در منطقه کردهاند، با دریافت
سیگنالهای هرچند صوری «تنشزدایی» بین ایران و آمریکا، داشتههای خود در
منطقه را بهخطرافتاده یافتهاند. بیشترین هراس سعودیها از بر هم خوردن
موازنهی قدرت در منطقه به سود ایران نشئت میگیرد و این امر از طریق نقش
سازندهی تهران در تحولات جهان عرب و حمایت آن از ملتهای منطقه حاصل شده
است.
در این شرایط، اگر آمریکا با حضور ایران در ژنو۲ مخالفت نکند،
این مسئله دومین شکست استراتژیک سعودیها را رقم خواهد زد و باعث دورتر شدن
عربستان از آمریکا خواهد شد.
با توجه به جایگاه عربستان در بازار
نفت جهان و نیاز مبرم آمریکا به این بازار، آمریکا سعی دارد با دعوت نکردن
از ایران، به نوعی از سعودیها دلجویی کند و از این رهگذر گمانهزنیهایی
را که در مورد مصالحهی ایران و آمریکا مطرح است خنثی کند و بار دیگر روابط
با عربستان را به حالت عادی بازگرداند.
فرجام سخن
نشست ژنو۲
دوم بهمن ماه ۹۲ در حالی برگزار میشود که بازیگرانی که حضور آنها در این
نشست قطعی شده در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی قرار دارند. در سطح
منطقهای، سه کشور اصلی که بیشترین نقش را در عمیق شدن بحران سوریه
داشتهاند نیز حضور دارند: ترکیه، قطر و عربستان؛ یعنی سه عامل مهم
منطقهای در عدم موفقیت راهحل سیاسی!
نکتهی جالب در این مورد این
است که ایران به عنوان بازیگری که بر خلاف سه کشور مذکور، از راه حل سیاسی
و سوری- سوری حمایت کرده، به این نشست دعوت نشده است. در این مطلب سعی شد
دلیل این اقدام آمریکا را در دو عامل عدم آمادگی واشنگتن برای پذیرش نقش
تعیینکنندگی و تأثیرگذار ایران و اقناع متحدینی مانند عربستان (که از
توافقنامهی هستهای با ایران نیز احساس خطر میکند) بررسی کنیم.
البته
این احتمال میرود که آمریکا تحت فشار بینالمللی و در جهت به نتیجه رسیدن
نشست ژنو۲، مجبور به دعوت از ایران برای شرکت در این نشست شود. اما چیزی
که مطلوب آمریکا در شرایط کنونی است تأکید بر عدم حضور ایران است و اخضر
الابراهیمی نیز بر این نکته تأکید کرده است. (*)
پینوشتها:
[۱]. http://www.tabnak.ir/fa/news/۳۶۶۰۱۹