مردم میگویند خدا پدر هاشمی را بیامرزد که اگر خورد و برد، یک کاری هم برای مردم کرد. اینها خوردند و بردند، بدون این که کاری برای ما کرده باشند.
به گزارش 598 به نقل از جهان از سياست نامه متن زير خلاصه گفت و گويي سه ساعته با محمد هاشمي رفسنجاني است که در سال ۸۷ انجام شده است و بنا بر دلايلي مجال انتشار کامل آن فراهم نشد که اين موضوع باعث ايجاد دلخوري براي ايشان نيز شد.
با توجه به پشت سر گذاشتن هفته دولت ، اين گفت و گوي جذاب را که بررسي عملکرد دولتهاي پس از انقلاب از نگاه محمد هاشمي است مي خوانيد. در قسمتی از این گفتگو آمده است :
*اعضای دولت، مجلس و مجلس سنا، فرماندهان ارتش، مسئولان رادیو و تلویزیون و کسانی که در زیرساختهای حکومت شاه بودند، هیچ کدام نه اعتقادی به نظام شاهنشاهی داشتند و نه اختیاری داشتند. مهرههایی بودند که سعی میکردند تا آسیبی به خانوادهیشان وارد نشود.
*وقتی کسی جای هویدا نخست وزیر شد از هویدا تعریف نمیکرد و نمیگفت او کار خوبی کرد و علیه او و کابینهاش تبلیغات میکرد، نامه به شاه مینوشت، گزارش میداد. یعنی یک حرکتی که از درون نشانه بیاعتقادی به نظام شاه بود و فقط برای سودجویی و استفاده گری آمده بودند و بقای خودشان را در تخریب نفر قبلی و رقیب خودشان میدیدند. این موضوع در اواخر حکومت شاه تبدیل به یک فرهنگ شده بود.
*شما هر چه دلتان میخواهد بگویید ولی حرف من این نیست. من میگویم بالاخره یا شاه به مردم اعتنا داشت که نداشت یا این که اطلاع نداشت در اقصی نقاط کشور چه میگذرد. بالاخره شاه به خرید نمیرفت تا گرانی را ببیند، تورم را لمس کند، به او گزارش میدادند که وضعیت خوب است.
*وقتی که شاه تاریخ را تحریف کرد یا جشنهای ۲۵۰۰ ساله را در شیراز برگزار کرد؛ ملت چندان متأثر نمیشدند. از طرفی همه روحانیون نیز مخالف این اقدامات نبودند. عدهای همان طور که گفتم شاه را تأیید میکردند و اطرافیانش را بد میدانستند. شاه آنهایی را نیز که انتقاد میکردند شکنجه میداد و سرکوب میکرد.
*افق دید شهید رجایی هم در مقیاس کشورداری نبود چون بالاخره زمانی معلم بود و بعد نخست وزیر شد. اوائل انقلاب هیچ کس تجربه کشورداری نداشت ولی شخصیتهایی مانند شهید بهشتی نیز پیدا میشدند که که نه تنها میتوانستند کشور را اداره بکنند بلکه جهان (با خنده) را هم میتوانستند اداره بکنند.
*اگر آقای هاشمی، ۱۰ بار دیگر هم بیاید و مسئول کشور بشود –با توجه به شرایط جنگ و خزانه خالی دولت در آن زمان- همان کار را انجام میدهد. ما در شرایط تنها به اندازه سه روز گندم در سیلوها داشتیم، تولید وجود نداشت، امکانات و واردات وجود نداشت، تخریبهای زمان جنگ و زمان شاه فشار زیادی بر کشور وارد آورده بود.
*در زمان آقای هاشمی، روزنامه سلام هر روز چندین تیتر علیه ایشان مینوشت،؛ ایشان هم هیچ شکایتی از این روزنامه نکردند. برخی روزنامهها مثل تبیان نیز چنین مطالبی را مینوشتند. کسانی که در زمان آقای هاشمی انتقاد میکردند متعلق به جریان چپ و لیبرالیسم که شما نسبت به آن انتقاد دارید بودند. آقای هاشمی هیچ وقت از کسی شکایت نمیکرد.
*زمان آقای هاشمی آزادی بیان وجود داشت. سؤالات شما متناقض است. اگر آزادی بیان وجود نداشت آقای خاتمی نمیتوانست با آن شعارها روی کار بیاید. چون آزادی بیان وجود داشت خاتمی روی کار آمد.
*جناح راست خیز برداشته بود تا دولت را هم بگیرد. مردم از این انحصار مطلق میترسیدند. بنابراین وقتی که آقای خاتمی بعنوان یک چهره اصلاح طلب که سالیان طولانی با امام و رهبر همراه بود وارد انتخابات شد خریدار پیدا کرد. ایشان حتی در دولت آقای هاشمی نیز مظلوم واقع شد؛ ایشان وزیر ارشاد بودند و میدانید که به دستور چه کسی برداشته شدند.
*دومین اشکالم به حوزه فرهنگی دولت ایشان است. فضایی ایجاد شده بود که بعضی حرمتها شکسته شد و مفهوم آزادیِ مورد نظر آقای خاتمی را بد جا انداختند. این اتفاقات، پیرامون آقای خاتمی میافتاد. بحثهایی نیز در دانشگاهها راه افتاد.
*جناح راست در جامعه شایعه کرد که اگر آقای هاشمی به مجلس برود بعداً دو مرتبه رئیس جمهور میشود. این شعاری بود که آقای باهنر و خیلی از دوستان جناح راست مرتباً سرمیدادند و میگفتند راه انتخابات ریاست جمهوری از مجلس میگذرد. لذا جناح راست، آقای هاشمی را رقیب بالقوهی آقای خاتمی کرد و اطرافیان آقای خاتمی هم بحث تخریب را پیگیری کردند.
*رأی جناح راست به طور سنتی در کشور ما حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد در همه انتخاباتها بوده است و هیچ وقت بیشتر از آن هم نداشته است. حتی ما در مجلس ششم هم دیدیم همین میزان رأی را داشتند. من این سؤال را مطرح میکنم که چه حادثهای در مدت یک هفته اتفاق افتاد که باعث جابجایی آراء شد؟
*جان که بادمجان نيست مي ترسم حرف بزنم .آقای جنتی در خطبههای نماز جمعه دو روز پیش گفت دولت قبلی رفاهطلب بود و دولت بعدی شاه سلطان حسینی بود. من هم گفتم آقای جنتی اگر شما تاریخ میخواندید متوجه میشدید که شاه سلطان حسین دولت را به چه کسي تحويل داد...
*ما اینجا شاهد هستیم مردم میآیند گریه میکنند تا کلیهیشان را بفروشند و خرج بچه بیمارستانیشان یا جهیزیه دخترشان را بدهند. لله، شما فکر میکنید ما روزی چند تا از این مراجعات داریم؟ وضع مردم این است.
*مردم میگویند خدا پدر هاشمی را بیامرزد که اگر خورد و برد، یک کاری هم برای مردم کرد. اینها خوردند و بردند، بدون این که کاری برای ما کرده باشند.