به گزارش 598 به نقل از گل، موضعگيري بعضي از پيشكسوتان باشگاه پرسپوليس عليه علي پروين باعث شد تا سلطان بعد از مدتها بار ديگر چشمهايش سرخ شده و با عصبانيت سراغ محكمه رفته و شكايت كند.
محمود شافعي و ضياء عربشاهي كه در مصاحبههايشان عليه پروين و حتي ناپديد شدن سكههاي مربوط به ديدار با آث ميلان صحبت ميكردند، منتظر بودند كه سلطان سرخها حداقل در چند جمله جواب آنها را بدهد ولي پروين مثل هميشه همان چند جمله تكراري را تحويل خبرنگاران داد: «اينها شاگردهاي خودم هستن... چي بگم بهشون؟ اگه قرار باشه بخوام جواب شاگردهاي خودم رو بدم كه صبح تا شب بايد در موردشون فكر كنم!»
شايد پروين فكر ميكرد كه با بيان اين چند جمله غائله خاتمه پيدا كند و همه چيز تمام شود ولي پس از اين بود كه بحث پاداش بابك زنجاني و مسايل ديگر پيش آمد تا اين پرونده جديتر و پرحاشيهتر از مسايل قبلي دنبال شود.
* رويانيان: عربشاهي نبايد بدون مدرك حرف ميزد!
در حالي كه تصور ميكرديم مديرعامل باشگاه پرسپوليس با شم پليسياش وارد ماجرا شود و مو را از ماست بيرون بكشد، سردار ترجيح داد تا با كدخدامنشي موضوع را حل و فصل كند: «به هرحال صحبتهاي عربشاهي عليه علي پروين ناراحتكننده بود و وقتي آن صحبتها را خواندم خيلي ناراحت شدم. اگر مشكلي هست بايد در خانواده خودمان حل شود. عربشاهي شاگرد پروين است و بايد حرمت او را حفظ كند. او بايد حرمت پروين را نگه ميداشت و البته متاسفم كه بعضيها به اين قضايا دامن ميزنند و اين موضوع را كش ميدهند. به نظرم عربشاهي تند رفته و نبايد به خاطر اين اتفاقها به او بياحترامي ميكرد.»
تنها نكته قابل توجه در مورد صحبتهاي سردار در جايي است كه او از عربشاهي ميخواهد تا مسايلي را با باشگاه در ميان بگذارد و شايد اين به خاطر آن روابطي است كه بين رويانيان و پروين وجود دارد: «عربشاهي مطالبي را مطرح كرده كه هنوز با باشگاه در مورد آن حرف نزده است. او حداقل بايد اين مسايل را با ما در ميان ميگذاشت چون قبل از اثبات شدن نميتوان به كسي تهمت زد. به همين خاطر من از اين بابت بسيار ناراحت هستم!»
* دادوبيداد سلطان در باشگاه
اين جزو معدود دفعاتي بود كه ميشد پروين را تا اين حد ناراحت و عصباني ديد. سلطان سرخها كه شايد به خاطر همين مسايل حتي تلفن همراهش را هم جواب نميدهد، از دوستان نزديك و همراهانش نيز خواسته تا فعلا جواب هيچ تلفن و خبرنگاري را ندهند.
پروين كه به شدت از صحبتهاي ضياء عربشاهي شاكي بود، بعدازظهر ديروز راهي باشگاه شد و با دادوبيداد به سمت اتاق قائممقام پرسپوليس رفت.
آنهايي كه سر راه پروين بودند فقط با يك نگاه به چشمان سرخ و چهره برافروخته او ميتوانستند حدس بزنند كه سلطان تا چه حد شاكي است. پروين وقتي به اتاق منتقمي رسيد خيلي زود سر اصل مطلب رفت: «آقاي منتقمي فقط يك كلمه جواب بده... من عضو اين هيات مديره هستم يا نه؟ جواب بده... هستم يا نيستم؟»
منتقمي منمنكنان از جايش بلند شد و گفت بله عليآقا... شما بزرگ اين باشگاه هستيد. سلطان كه به شدت شاكي بود آب پاكي را روي دست باشگاهنشينان ريخت: «اگه هستم، چرا هر كسي هر چي از دهنش در مياد ميگه؟ اينا وقتي منو ميبينن روي دست و پاي من ميفتن. آخه يه مشت... چطور خودشون رو با من مقايسه ميكنن. اينا كجاي اين فوتبال هستن كه ميخوان منو با علي دايي دربندازن. اينا چي كاره هستن كه ميخوان پرسپوليس رو بزنن زمين و اين حاشيهها رو درست ميكنن؟»
منتقمي در حالي كه پروين را به آرامش دعوت ميكرد، از بچههاي باشگاه خواست تا براي سلطان آب بياورند تا او شايد كمي آرامتر شود ولي سلطان به حرفهايش ادامه داد: «طرف اومده و ميگه كه نوه علي پروين استقلاليه! آخه شما ميخواين با نوه من گنده بشين؟ اصل كار خود علي پروينه كه همه ميدونن كيه و ميشناسنش. همين اينا وقتي منو ميبينن من را ميبوسن و از سروكلهام بالا ميرن. حالا چي شده كه واسه من اين حرفها رو ميزنن؟»
* خودم ختم اين حرفام، يكسري ديگه هم پاشون گيره!
هرچند كه پروين ميگفت از شافعي شكايت كرده ولي گويا سلطان اين صحبتها را از سر دلخوري ميگفت چون پس از اين بود كه سلطان از قائممقام باشگاه خواست تا شديدا پيگير اين قضيه باشد: «اينا نبايد پاشون رو اينجا بذارن ... اگه من عضو هيات مديره هستم بايد يه حقي داشته باشم و نميذارم كه كسي با آبروي من و پرسپوليس بازي كنه. الان هم بهتون ميگم كه بايد پيگير اين قضيه باشين و تا ته ماجرا ولكن اينا نباشين!»
در مورد ماجراي پروين و پرونده مربوط به بعضي از پيشكسوتان پرسپولس اين پايان ماجرا نبود. از آنجايي كه سلطان احساس ميكند بعضيها به دنبال خدشهدار كردن جايگاه و آبروي او هستند، ديروز با دست پر راهي باشگاه پرسپولس شد و حتي مداركي را نيز به همراه داشت: «يه سري مدارك دارم كه بايد به اينها رسيدگي بشه. بايد خودتون ترتيبش رو بدين. بايد معلوم بشه كه بعضيها براي چي مردم رو دوشيدن و چي كار كردن. تازه جدا از اينها يه پرونده ديگه هم هست كه مربوط ميشه به اون ... كه رفت دنبال كارهاي بچهاش!»
كنكاشهاي سلطان تا جايي پيش رفته كه او به چند نفر ديگر هم مشكوك شده: «من خودم ختم اين حرفها هستم... اين دو تا كه هيچي... اما تكليف يه سريهاي ديگه رو هم روشن ميكنم. من كه بچه نيستم... ميدونم كه چند نفر خارج از اين داستانها دارن خط ميدن. من به چند نفر مشكوك هستم و تكليف اونهارو هم روشن ميكنم!»
* پروين مدرك رو ميكند
هر چند كه قائم مقام باشگاه پرسپولس پس از دادوفريادهاي پروين مصاحبه كرد و گفت كه پروين لبخندزنان باشگاه را ترك كرده ولي سلطان ديروز اصلا حال و روز خوبي نداشت و حتي در مورد وضعيت باشگاه و اتفاقهاي روزهاي آينده هم چيزهايي را زير لب زمزمه ميكرد.
در مورد ماجراي درگيري لفظي پروين و چند پيشكسوت پرسپولس، خبر رسيد كه چند شاكي از تيمهاي پايه پرسپولس و كساني كه نامشان در اين پرونده به چشم ميخورد، مدارك قابل توجهي را به پروين ارايه دادهاند.