من به شما بگویم، برخی آمدند می گویند که درب تولید را ببندید، ما امکان صادرات نفت را ایجاد می کنیم و میلیونها بشکه نفت خام در سال میفروشیم و از آن طریق کشور را اداره می کنیم. حتی پیمانکاران داخلی عسولیه را دارند اخراج و با بهانه هایی قراردادشان را لغو میکنند و به جایش پیمانکار خارجی جایگزین میشود.
یعنی نفت خام را خارجی استخراج کند و خارجی صادر کند و خارجی بیمه کند و خارجی بخرد و 4 دلار کف دست ما بگذارد، آن وقت آقایان با آن کشور را اداره کنند. آن هم چه اداره ای؟ با آن پول از همان کشور خارجی نیازمندی هایمان را وارد کنیم! از پرتقال و گندم گرفته تا ماشین زیر پای مردم را با پول فروش نفت خام از خارج وارد کنیم.
اینها داستان و افسانه و تاریخ زمان مظفرالدین شاه نیست. اینها اتفاقاتی است که همین الان در حال رخ دادن است!
آن 4تا روزنامه ای هم که تخصصی در حوزه اقتصاد کار می کنند تکلیفشان روشن است، از طرف کسانی اداره میشوند که کاملا معتقد به اقتصاد بازار هستند و مروج همین فکر در جامعه اند.
وضعیت کشور واقعا همین است و الا چرا 6 ماه است کسی درباره اقتصاد مقاومتی و مطالبه رهبری حتی حرف نمی زند، چه برسد عمل. در این مدت چندبار رهبری فرمودند که اولویت ما اقتصاد است و معلوم است که منظورشان چه اقتصادی است. اما چه کسی این موضوع را در اولویت قرار داد؟ مجلس؟ دولت؟ رسانه ها؟
من فکر میکنم که روی دو نهاد باید سرمایه گذاری داشت.
یکی نهاد دانشگاه است. نخبه های اقتصادی و مسئولین آینده کشور در دانشگاه آموزش داده میشوند و فردا نیز آنچه را آموختند اجرا میکنند. تحول در علوم انسانی بسیار زمان بر است –هرچند واجب است- اما در کوتاه مدت باید با برگزاری سخنرانی، مناظره، ترویج افکار، انتشار نشریات دانشجویی و... اندیشه اقتصاد درون زا و الگوی اقتصادی انقلاب اسلامی را در ذهن دانشجویان و اساتید ایجاد کنیم. این حداکثر کاری است که فعلا در حوزه تخصصی میتوان کرد.
یکی نهاد مردم است. رسانه های حامی انقلاب باید فعال شوند و هرگونه عملکرد اقتصادی دولت را با شاخص اقتصاد مقاومتی نقد کنند. باید تحلیل ها و مصاحبه ها در این زمینه بیشتر شود، آنقدر که موضوع اقتصاد مقاومتی در جامعه جا بیوفتد و به یک مطالبه عمومی تبدیل شود.
حتی شاید لازم باشد اسم آن را عوض کنیم. چرا که با تبلیغات لیبرال ها، کلمه اقتصاد مقاومتی در نگاه عمومی معادل بدبختی و فشار و نابسامانی تلقی می شود، در صورتی که کاملا برعکس است. یعنی اقتصاد مقاومتی مانع ایجاد فشار بر مردم میشود و زمینه ساز رفاه درون زا برای همه مردم است. باید این نگاه را عوض کرد و آن را به یک مطالبه عمومی تبدیل کرد که هم قشر تحصیلکرده و هم مردم کوچه و بازار خواستار آن باشند.
اگر این دو کار شد، میتوان امید داشت که در آینده جوانه های این درخت دوباره زنده شود و با گشایشی که انشالله خداوند ایجاد خواهد کرد، در حوزه های نظری و اجرایی این مهم اتفاق بیوفتد.