ناصر نوربخش یکی از همین کنشگرهای منفی است. مردی که پا به پای محمد بنا برای آمادهسازی تیم ملی کشتی فرنگی تلاش کرد اما در نهایت فرصت سفر به المپیک لندن و حضور در جشن بزرگ اين رشته در غرب اروپا را نیافت. او بازگشت بنا را جفا در حق همه مربیان سازنده کشتی فرنگی میداند و معتقد است رسول خادم برای به روی کار آوردن او تحت فشار وزارت ورزش بوده.
نوربخش که بیاغراق یکی از سازندهترین مربیان کشتیايران است از لابیهای پشت پرده شكل گرفته برای بازگرداندن بنا به کشتی فرنگی میگوید. ازاينکه دیگر هیچ وقت حاضر نیست با بنا کار کند و اينکه بنا کمترین نقش را در موفقیت کشتی فرنگیايران در المپیک لندن داشته. او دوستان اين مربی را نه کادر فنی که یک باند میخواند و مدعی است هیچ یک آنها شأن حضور در تیم ملی را ندارند.
نوی دراين گفتگو ضمن حمله شدید به محمد بنا، زوایای جدیدی از شخصیت سرمربی تازه بازگشته تیم ملی کشتی فرنگی را تشریح میکند.
* محمد بنا دوباره به راس تیم ملی کشتی فرنگی برگشت. تحلیلتان چیست؟
- قابل پیشبینی بود و اصلا معادله پیچیدهای ندارد. حسامالدین جعفری که دوست محمود گودرزی، وزیر ورزش و جوانان است واسطه شده و محمد بنا را به تیم ملی بازگرداندهاند. البته گویا خود بنا هم در جلسهاي که در محل وزارت ورزش با وزیر برگزار شده بوده ، از خودش دفاع کرده.
* پس رسول خادم به عنوان سرپرست فدراسیون کشتی در بازگرداندن بنا نقشی نداشته؟
- خیر، اينها رفتهاند دفتر وزیر و او را متقاعد کردهاند تا بنا را برگرداند. شاید رسول خادم حرفی نزند اما من مطمئنم که محمد بنا را به رسول خادم تحمیل کردهاند. او به شدت از ناحیه وزیر و اطرافیانش برای کار کردن با بنا تحت فشار بوده و قطعا مجبورش کردهاند بهاين کار. خادم اکنون در آستانه انتخابات فدراسیون کشتی قرار دارد و طبيعي است كه راهی جز پذیرش بنا نداشته. او میداند که اگر کمترین مخالفتی بااين موضوع داشته باشد حمایت وزیر ورزش را از دست خواهد داد و طبیعتا شانس رئیس شدنش بسیار کاهش خواهد یافت وگرنه خادم خیلی خوب آگاه به شخصیت محمد بناست و میداند چقدر زود مصیبتهایش بااين مربی آغاز میشود.
* شما که نزدیکترین مربی به محمد بنا بودید چرا حالا چنین مسائلی را در مورد او مطرح ميکنید؟
- ریشه اختلافات من و بنا برمیگردد به قبل المپیک. همان زمانی که من سرمربی تیم ملی جوانان بودم و دستیار او در تیم ملی کشتی فرنگی. متاسفانه در همان زمان، مربیگری تیم ملی را علیرغم میل باطنیام به من دادند و مجبورم کردند با بنا کار کنم. او اعتقاد داشت که برخی کشتی گیران باید بدون حضور در مسابقات انتخابی در تیم ملی باشند و من مخالفاين رفتار او بودم. به هر حال در همه جای دنیا ملاک ملیپوش شدن مسابقات انتخابی است و افراد بر اساس شایستگی که دارند ملی پوش میشوند اما بنااينها را قبول نداشت. همان زمان خیلی از کشتیگیران آیندهدار بودند که میگفتند بنا نابودشان کرده. یا مثلا بنا نميتوانست ببیند حمید سوریان که از بچگی با من بوده رابطه خوبی با من داشته باشد. او حتی زورش میگرفت که برخی میگفتند نوربخش تئوریسین برنامههای تیم ملی است. همهاينها باعث حسادت بنا میشد و در نهایت هم باعث شد تیم ملی را رها کنم و بروم. بعد از اين قضیه به تیم ملی جوانان برگشتم اما در آنجا هم از ترکشهای بنا در خانه کشتی در امان نبودم. او از قصد کشتیگیران جوان ما را با ملیپوشان المپیکی سرشاخ میکرد و سعی داشت آنها را مصدوم کند. بنا برای ما کار را به جایی رساند که در آخر مجبور شدیم از خانه کشتی برویم و در کردان کرج اردو بزنیم.
* پیش از المپیک لندن چه بین شما گذشت؟
- قبل از المپیک لندن رسول خادم و محمد بنا با هم زد و بند کردند و از من خواستند در کنار بزرگسالان به سرمربی تیم ملی کمک کنم اما همینها چند روز مانده بهاين مسابقات مرا از لیست کادر فنی تیم ملی خط زدند. آنها در کمال نامردی من را به لندن نبردند و حتی حقوق چند ماه زحمتم در تیم ملی را هم ندادند. من هم بعد ازاين رفتار غیر حرفهای آنها عهد بستم که هر کجا بنا باشد در آنجا نباشم. بنا بعد المپیک از ترس شکست قهر کرد و رفت.
* تیم محمد بنا در المپیک بهترین نتایج تاریخ را گرفت و حتی عنوان قهرمانی را هم از آن خود کرد؟
- بله تیم قهرمان شد اما زحمت آن را چه کسی کشید؟ محمد بنا در اردوهای تیم ملی سیگار ميکشید، بوتاکس ميکرد و با لپهایی باد کرده و البته با یک تی شرت ميرفت مصاحبه ميکرد. او گهگاهی وقتی خبرنگار یا مدیری به اردوی تیم ملی ميآمد، یک لگدی هم سمت کشتیگیران پرت ميکرد تا بگوید من تیم را تمرین ميدهم. ما در آن روزگار نميخواستیم تیم ملی به حاشیه برود اما از خود ملی پوشان بپرسید چه کسی زحمت شان را کشیده.
* و قهر محمد بنا بعد از المپیک چه معنایی داشت؟
محمد بنا اصولا عادت دارد هر وقت چیزی ميخواهد قهر کند تا به آن برسد. او ازاين حربه برای باج گرفتن استفاده ميکرد و خود من بارها رفتم و او را آوردم. او با قهرهای مکرر حتی از مدیران ارشد سازمان تربیت بدنی هم باج خواهی ميکرد. نکتهاي که خیلی عذابم ميدهداين است که بنا چند روز پیش هم خودش از من خواست و هم اطرافیانش را دنبالم فرستاد تا به تیم ملی برگردم. او انگار همه بلاهایی که سر من آورده را فراموش کرده. من ميدانم که بنا دوباره ميخواهد از من و امثال من سوء استفاده کند. بنا حتی اجازه نميداد ما کشتی گیرانمان را از ترساينکه در تلویزیون دیده شویم، کوچ کنیم. او هر وقت خرش از پل میگذرد پل را خراب ميکند و من هماين را به خوبی ميدانم و اعلام کردم حاضر نیستم با آدمهای نامرد کار کنم. شاید باور کردنش سخت باشد اما بنا 58 سکه پاداش بازیهای آسیایی گوانگژوي مرا در جیبش گذاشت و حتی حرفش را هم نزد. من حرفهای زیادی برای افشا دارم اما صلاح نیست همه آنها را بگویم.
* اما ميدانید که بنا به شدت مربی محبوبی است و اکنون هم کمتر کسی از بازگشتش ناراحت است؟
- بنا به برخی خبرنگاران دلار ميدهد تا دائما بر سر زبانها نگهاش دارند. هادی عامل او را معمار کشتی فرنگیايران معرفی میکند اما هیچ وقت از خودش نمیپرسد که بنا کدام کشتی گیر را کشف کرده و تحویلاين مملکت داده. بنا همان کسی است که اول انقلاب به اروپا پناهنده شد و بعد هم در آلمان سالها در زندان به سر ميبرد.اين رفتار مدیران جفایی است در حق من و امثال من. نميدانم شاید مسئولان در خواب زمستانی باشند اما مطمئن باشید که ظلم پایدار نميماند.
* دستیاران بنا را چطور ميبینید؟
- به نظرماينها کادر فنی نیستند و یک باند را تشکیل دادهاند.ايرج اسفندیاریفر کجای مربیگریاين کشور و حتی کشتی خوزستان است؟ رسول جزینی در کشتی اصفهان چه کاری کرده که باید در کادر فنی تیم ملی باشد یا رشید محمدزاده که الان مغز متفکر برنامههای تیم ملی است ببینید در طول عمرش یک کشتیگیر خوب را تربیت کرده؟ او همان مربی است که یکسال بودجه مملکت را خرج تیم ملی نوجوانان کرد و در نهایت همین تیم را سوم آسیا و هشتم جهان کرد.اينها مربی نیستند.اينها یک باند هستند که دنبال منافع گروهی شان ميگردند. من 30 سال مربی آموزش و پرورش و استاد دانشگاه بوده ام و ادعایی هم ندارم ولی در طولاين مدت حتی یک ریال هم بیشتر از حقم نگرفته ام. متاسفم که باید بگویم کلاهبرداران سیاسی دائما دراين مملکت به کلاهبرداران ورزشی باج ميدهند و ورزشمان را بهاين روز انداخته اند.
* اما خود شما هم بعد بازگشت تان از آذربایجان در دو برهه به تیم ملی آمدید و موفقیت چشم گیری کسب نکردید؟
- بله. بعد از بازگشتم از آذربایجان از فدراسیون با من تماس گرفتند و خواستند به کا د رفنی تیم ملی برگردم. من که برگشتم دیدم چمن گلی را سرمربی تیم ملی کردهاند. من مشکلی بااين قضیه نداشتم و چون میدانستم چمن گلی سواد هدایت تیم ملی را ندارد پیشنهاد کردم او همه کاره و رئیس باشد اما کار فنی تیم را به من واگذار کند کهايشان قبول نکرد و من دوباره از تیم ملی رفتم. بعد ازاين تیم ملی وقتی با چمن گلی در مسابقات جهانی نتیجه نگرفت و از من دوباره خواسته شد هدایت تیم ملی را بر عهده بگیرم، من آمدم و بدون ابلاغ ميخواستم خودم را اثبات کنم اما در همان روزگار ما حتی بدون یک دلار به باکو رفتیم و اردوهای تیم ملی هم عاری از هرگونه میوه و تغذیه مناسبی بود. ما دراين برهه ميدانستیم وضع فدراسیون خراب است و شرایط خوبی ندارد اما میگفتم باید تفاوتی بین ادبیات من به عنوان یک شخصیت دانشگاهی با ادبیات چاله میدانی آقایان باشد. اتفاقی که در نهایت با کودتای آقایان مواجه شد و دوستان با حضور در دفتر وزیر جدید ورزش فضا را همانطور که گفتم به نفع خود تغییر دادند.
* قبول دارید بخش زیادی ازاين مشکلات را خطیب با خود به کشتی آورد؟
- بله متاسفانه. او شخصیتی سیاسی بود که از جناح خاصی هم حمایت ميشد. متاسفانه دولت گذشته یزدانی خرم را به خاطر زاویهای که با مشایی داشت حذف کرد و خطیب را جایگزینش کرد که گذشته مدیریتی او در استان تهران کاملا واضح بود. خطیب چون هیچ سررشتهاي از کشتی نداشت آدمهای مختلف را به کشتی آورد و آنها هم هر یک ساز خودشان را ميزدند. در زمان خطیب رئیس فنی فدراسیون رسول خادم بود. او در همان زمان مشکلات زیادی با محمد بنا داشت و آخر هم جلوی او کم آورد و مجبور شد مدیریت تیمهای ملی کشتی فرنگی را به خودش واگذار کند. من از یزدانی خرم و برخی رفتارهای مدیریتی اش خیلی انتقاد ميکردم اما قاطعانه ميگویم که از بین 7 رئیس فدراسیونی که من در کشتی با آنها کار کردم او بهترین بود ولی چون صریح بود و با جریان انحرافی مشکل داشت، حذفش کردند.
* و در پایان آیندهاين شرایط کشتی را چگونه میبینید؟
- نميشود تحلیل کاملی داشت. فقط امیدوارم رسول خادم اگر رئیس فدراسیون کشتی شد و جایگاهاش را تثبیت کرد، در مورد محمد بنا تصمیميرا که واقعا خودش دوست دارد بگیرد.