در این نوشته تلاش می شود تا مفهوم تحریمهای مرتبط با هستهای کمی بیشتر مورد تدقیق قرار گیرد.
ابتدا باید گفت که مفهوم ” nuclear-related sanctions” به معنای تحریمهایی است که دلیل آن فعالیتهای هستهای ایران بوده است و به عبارت دیگر این تحریمها از طرف شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه اروپا و یا آمریکا برای متوقف کردن فعالیتهای هستهای ایران وضع شده است.
اما سئوال مهم این است که کدام تحریمهای اعمال شده علیه ایران مرتبط با فعالیتهای هستهای بوده و آیا تحریمهایی وجود دارد که دلیل دیگری غیر از فعالیتهای هستهای داشته باشد؟
برای پاسخ به این سوال باید متن قوانین اعمال شده علیه ایران را بررسی کرد تا دلایل قید شده در هر کدام مشخص شوند. برای شروع مهمترین قوانین تصویب شده از سوی دولت آمریکا مطرح و مورد بررسی قرار میگیرد. لازم به توضیح است که قوانین تحریم در ساختار قانونگذاری آمریکا شامل دو بخش دستورهای اجرایی و قوانین کنگره است بر اساس اطلاعیه وزارت خزانهداری آمریکا ده قانون درباره تحریمهای ایران وجود دارد و بیش از ۲۰ دستور اجرایی که توسط رئیس جمهور آمریکا صادر شده است.[۲]
یکی از مهمترین قوانین تحریم که در آمریکا علیه ایران تصویب و اجرایی شد قانون تحریم ایران و لیبی است که در سالهای اخیر به قانون تحریم ایران (Iran Sanctions Act of 1996) تغییر نام داده است.این قانون از سال ۱۹۹۶ علیه ایران اعمال شده است و مشخصا بخش نفت و سرمایهگذاری و توسعه آن را هدف قرار داده است. این قانون بنا بر ساختار قوانین در آمریکا که هر ۵ سال یکبار باید یا تمدید و یا خاتمه پیدا کند، دوبار در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۶ تمدید و در نهایت با قانون جامع تحریم ایران ترکیب شد.
مشخص است که در سپتامبر ۱۹۹۶ (شهریور ۱۳۷۵) پرونده هستهای ایران وجود خارجی نداشته است. پس به طور منطقی این تحریمها ارتباطی با فعالیتهای هستهای ایران نداشته و دلایل دیگری برای آن وجود دارد. اما نکته مهم درباره این قانون این است که قانون تحریم ایران به نوعی مرجع اصلی آغاز کننده تحریمهای فراسرزمینی دولت آمریکا علیه ایران است و به وضوح سرخط این تحریمها را در قوانین بعدی مانند قانون جامع تحریم ایران و یا قانون کاهش تهدید ایران میتوان مشاهده کرد.
اما دلایل ذکر شده در این قانون چه چیزهایی است؟ در متن قوانین کنگره بخشی با عنوان «یافتهها» (Findings) وجود دارد که بیان کننده دلایل کنگره برای وضع آن قانون است. با مطالعهمتن قانون تحریم ایران مصوب ۱۹۹۶، به موارد زیر برخورد میکنیم:
۱- تلاش دولتمردان ایران برای دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی و انتقال آنها به تروریسم بینالملل و نیز حمایت از این گروهها، که سبب به خطر افتادن امنیت ملی و منافع ملی آمریکا و دیگر کشورهای همسو با آن میشود.
۲- جلوگیری از تکثیر سلاحهای کشتار جمعی و مبارزه با تروریسم بینالمللی نیازمند فعالیتهای تکمیلی برای جلوگیری ایران از تامین مالی برنامههای نظامی، هستهای و … خود است [قانون در سالهای اخیر اصلاح شده است و برای همین به برنامههای هستهای ایران نیز اشاره شده است اما در ادبیات حقوق بینالملل سلاحهای کشتار جمعی WMD با فعالیتهای هستهای معنای متفاوت دارد]
۳- دولت ایران از امکانات و نهادهای شبه دولتی خود برای توسعه برنامههای نظامی استفاده میکند.
مشاهده میشود اصلیترین دلیل وضع تحریم ایران در سال ۱۹۹۶ اتهام آمریکا به ایران درباره حمایت از تروریسم بینالمللی است. اما همه میدانند که منظور از حمایت ایران از تروریسم بینالملل، حمایت نظام جمهوری اسلامی ایران از گروههای جهادی و مبارز لبنان و فلسطین است. گروههایی که برای گرفتن حقوق خود با رژیم غاصب صهیونیستی مبارزه میکنند.
قانون تحریم ایران بخش تولید نفت ایران را هدف قرار داد. در این قانون محدودیتهای بسیاری برای شرکتهای خارجی که تمایل به سرمایهگذاری در صنعت نفت ایران دارند، در نظر گرفته شده است. در قانون ابتدایی سقف سرمایهگذاری ۲۰ میلیون دلار در نظر گرفته شده بود که در قوانین جدید این عدد کاهش یافته است.
با توجه به متن توافقنامه بعید است که در گامنهایی مذاکرات این تحریمها برداشته شود چرا که مرتبط با هستهای محسوب نمیشود. لازم است که تیم مذاکره کننده به طور دقیق قوانینی که باید در گام نهایی مذاکره برداشته شود در توافقنامه قید کنند یا در پیوست با ذکر نام مشخص کنند. عبارت کلی تحریمهای مرتبط با هستهای میتواند یکی از نقاط چالشزا باشد. در نوشتههای بعدی دو قانون مهم دیگر دولت آمریکا یعنی قانون جامع تحریم ایران و قانون کاهش تهدید ایران مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
[۱]-nuclear-related
[2]–http://www.treasury.gov/resource-center/sanctions/Programs/pages/iran.aspx