به گزارش 598 به نقل از ایران ورزشی، واكنش پرويز مظلومي به آن باخت بزرگ را هيچكس نشنيد. سرمربي مس كرمان ترجيح داد پس از شكست تاريخي مقابل سرخها سكوت كند. اين سكوت اما هرگز به معناي رضايت نبود. پرويز مظلومي ميخواست حرفهايي بزند كه تا كنون از زبانش نشنيدهايم اما تمام گلايههايش را ريخت در خودش. ترس از محروميت، ترس از به راه افتادن جرياني تازه و شايد اين دست دلايل موجب شد او به جاي داد و فرياد خاموشي پيشه كند.
كلنجار رفتن با پرويز مظلومي اين روزها دشوار است اما حس كنجكاوي، ما را به سوي او ميكشد. ميخواهيم با سرمربي مس كرمان حرف بزنيم؛ با محوريت باخت 6 - صفر مقابل پرسپوليس. آيا ميشود؟ تلفنش بوق ميخورد. يكي، دوتا و سومي به انتها نرسيده جواب ميدهد. صداي گرفته آن طرف جواب سلامت را ميدهد. بعد مكث ميكند.
صداي خلأ حاكم بر امواج تلفن را قطع ميكنم ميپرسم: «آقاي مظلومي خوبيد؟!» و با همان صداي گرفتهاش پاسخ ميدهد: «خوب كه نيستم. چه خوبي؟!»
باخت به پرسپوليس آنقدر برايش گران تمام شده كه انگيزهاي براي حرف زدن نداشته باشد اما ميشود انگيزههايش را برانگيخت. به لحظهاي كه از ميدان اخراج شد اشاره ميكنيم تا شايد سر صحبتش باز شود.
دوباره مكث ميكند و با بيميلي وافري ميگويد: «ديديد چطور من را اخراج كردند؟ خودم هم مانده بودم چرا از زمين بيرونم كردند. داشتم با بازيكن خودم حرف ميزدم و او را شماتت ميكردم اما داور من را اخراج كرد. دليلش را هرگز نفهميدم.»
داور! آري براي مظلومي شايد شنيدن كلمه داور اكنون نواي خوشي نداشته باشد. ميگويند گل دوم پرسپولس در شرايط كاملا آفسايد به ثمر رسيده است.
مظلومي هم همين اعتقاد را دارد و تاييد ميكند: «بايد صحنه را دوباره ببينيم. آفسايد بودن يا نبودنش را بايد مطمئن شوم اما فكر ميكنم بود. ما تا تكان خورديم پشت سرهم دروازهمان باز شد. در حالي كه تيمم در نيمه اول عملكرد خوبي داشت.»
آيا ميشود قدري واضحتر با سرمربي مس حرف زد؟ آيا تعمدي در كار داوران بوده؟ يا شايد بتوان برخي بازيكنان را به خاطر كم كاري متهم كرد؟ آيا ميشود با مظلومي وارد اين فضاها شد؟ ابهامها و پرسشهايمان را مقابلش قرار ميدهيم. اين يك كلنجار تمام عيار با پرويز مظلومي است. آيا ميشود از زير زبانش حرف كشيد؟
در حالي كه همچنان مشخص است ميلي براي حرف زدن ندارد اين جملات را از طريق امواج تلفن به گوشمان ميرساند: «راستش تصميم گرفته بودم ديگر به فوتبال برنگردم. فصل يازدهم وقتي از استقلال رفتم به خودم گفتم ديگر نبايد به اين فوتبال برگردي. آخر كه فوتبال مال ما فوتباليها نيست. فوتبال مال كساني است كه تخصصي در اين رشته ندارند. با خودم عهد كرده بودم برنگردم چون دلم از اين فوتبال پر بود چون جو مسموم اين فوتبال را ميديدم و به خيلي اتفاقات برخورده بودم. به همين دليل گفتم كه ديگر جاي تو اينجا نيست اما پاي مردم بندرعباس وسط آمد و بعد از آن تيمي مثل مس كرمان كه من خودم را مديون مردمش ميدانستم. به همين دلايل برگشتم تا خدمتي به مردم كنم اما حالا كه نگاه ميكنم ميبينم كاركردن در اين فوتبال خيلي دشوار است.»
حرفش را قطع ميكنيم: «آقاي مظلومي شما از چه چيزي ناراحتيد؟ از فدراسيون فوتبال، از كميته داوران، از داور بازي، از بازيكنان خودتان از چه كسي؟!»
و دوباره جواب ميدهد: «اسم هيچ كس را نميآورم اما باعث و باني اين باخت را به خدا واگذار ميكنم. هر كسي كه باعث شد مس اينگونه ببازد. هر كسي كه باعث شد ما اين شكست را تجربه كنيم. تنها همين.»
چه كسي باعث شده مس ببازد؟ آيا پاي دستهاي پشت پرده وسط است؟ مظلومي مبهم حرف ميزند و علامت سوالهاي ذهن ما را بيشتر ميكند. با اين همه بدبيني ـ شايد هم حقيقت كسي چه ميداند ـ آيا اميدي به ماندن مس در ليگ هست؟ آيا مظلومي ميتواند اين تيم ويران و درهم شكسته را دوباره مهياي حضور در ميدان كند؟
پاسخش اين است: «من به بازيكنانم ايمان دارم. در همان نيمه اول ما از پرسپوليس دوندهتر ظاهر شديم. آنها زحمتشان را كشيدند و من از تك تك بچهها تشكر ميكنم. مطمئنم در بازيهاي آينده جان ميگيريم. مس در ليگ برتر ميماند. اين را مطمئنم. ما تيم خوبي داريم. فاصله زيادي هم با تيمهاي بالاي سرمان نيست. مس در ليگ برتر ميماند.»