شبهه رایجی است که برخی روشنفکران و غربزدگان می گویند که روسیه در ستم به ایران پرونده سیاه تری نسبت به آمریکا دارد؛ روسیه طی عهدنامه های گلستان و ترکمن چای قسمتهایی از سرزمین ایران از آن جدا کرد. گفته می شود که آیا آمریکا چنین فاجعه سرزمینی به سر ایران آورده است؟ هرگز! پس روسیه برای ایران، ستمگر تر از آمریکا بوده است. در ادامه با چندین پاسخ روشن و دقیق، ثابت می شود که همانگونه که امام فرمود، ام الفساد قرن و شیطان بزرگ، آمریکا است نه روسیه.
درآمدی بر دفع شبهه ستمگر تر بودن روسیه از آمریکا
الف. روسیه به عکس آمریکا، همسایه ایران است و زمینه ستمگری بیشتری دارد. هر چند که ظلم، ظلم است، اما کسی که از آن سوی دنیا بلند شود و بیاید به کشور دیگری ظلم کند، بسیار وقیحانه تر است. ب. نظام روسیه ای که ببه سبب بی عرضگی فتحعلی شاه و خیانت انگلیس توانست امتیازات سرزمینی از ایران بگیرد، تا کنون دو بار پوست انداخته است و و نمی توان ظلم آن نظام را به چای حاکمان امروز گذاشت؛ هر چند اینان نیز به نحوی در ظلم آنان شریکند، چون از آن عهدنامه های تحمیلی ابراز برائت نمی کنند. اما فرق است بین کسی که ظلم می کند و کسی که بیش از 150 سال بعد، در برابر آن ظلم سکوت می کند. آیا ایران اسلامی امروز باید به جای ظلمی که نادر در کشورگشایی هایش مرتکب شده است قصاص شود؟ ج. اساساً آمریکا کشوری با هویت نامشروع است و حتی اگر هیچ ظلمی به ما نکرده باشد، باید از بین برود؛ زیرا انگلوساکسونها، غاصبند و کشور آمریکا از آن بومیان سرخپوستی است که میلیون میلیون به دست آمریکا قتل عام شدند.
نفی ستم بیشتر روسها به ایران در مقایسه با آمریکا با بررسی تطبیقی استعمار کهن، نو و فرانو
این مساله را می توان از زوایای گوناگونی پاسخ داد؛ یکی از این زوایا، بررسی ادوار استعمار است. استعمار تا کنون سه دوره عمده تکاملی به خود دیده است: استعمار کهن، استعمار نو و استعمار فرانو. در استعمار کهن، دشمن به سرزمین دیگری حمله نظامی کرده، آن را تصرف می کرد و به فرمانروایی بر آن می پرداخت. مسلماً هم تصرف یک سرزمین و هم حکم رانی بر آن، هزینه های بسیار و عموماً غیر قابل تحمل داشت. به ویژه با دست یابی دیگر کشورها به سلاح هایی با قدرت نظامی و تخریب بالا، هزینه استعمارگری به شکل کهن بسیار بالا رفت. بنابراین دول استکباری به فکر سلطه آسانتر و پر فایده تر افتادند. آنان اقدام به طراحی استعمار نو کردند. در استعمار نو، به جای حمله نظامی به یک کشور، با پشتوانه قدرت نظامی، قتصادی، سیاسی و فرهنگی، استعمارگران اقدام به کودتا یا حمایت از یک عنصر دست نشانده می کردند و منافع نامشروع خود را با ظاهری قانونی و از طریق قراردادهایی تأمین می کردند. از این رو، کودتای مرداد 32 آمریکا در ایران، به معنای تصرف کل سرزمین ایران و منافع آن از طریق استعمار نو و دست نشاندگی عنصر خائنی پهلوی بود؛ نه فقط تصرف دو یا چند شهر. اگر دست کسی را به استعمار ببری ظلم بیشتری است یا مغز او را تصرف کنی تا هم دست و هم پا و هم بدن وی در اختیار دشمن باشد؟
در استعمار نو، نه مردم احساس تسلط بیگانه بر کشور خود داشتند و نه هزینه جنگ یا حکمرانی قابل مقایسه با استعمار کهن بود و نه حیثیت کشورهای استعمارگر در دنیا آسیب می دید. با شکستن عصر انحصار رسانه و روشن شدن مردم، نخستین استعمار نو به دست ایرانیان نابود شد و به جای یک عنصر خائن و دست نشانده آمریکا و انگلیس، نظامی مردمی و اسلامی بر سر کار آمد. اکنون می بینیم که جهان در وضعیت پایان نسبی رژیم ها و عناصر دست نشانده در سطح جهان است. در این هنگام، دول استکباری با توجه به رشد و گسترش رسانه ها، به فکر استعماری ظریف تر و خطرناکتر و پر سودتر به نام استعمار فرانو افتادند. در استعمار فرانو، دشمن به کمک ابزارهای رسانه ای و محتواهای خاص رسانه ای، قلب و ذهن تمام مردم یک کشور را هدف قرار داده، با این شبیخون فرهنگی، مردم را چنان مدیریت می کند تا عناصر مورد نظر دشمن بتوانند بر کشور و به اسم حکومت مردمی، منافع بیگانگان را تأمین کنند.
آمریکایی ها به مدت بیش از 30 سال، مخوفترین و جنگ نرم و شبیخون فرهنگی را برای تسخیر کشور جان مردم ایران به کار بستند. آنها به نهایت ابلیسی سعی کردند که قلب مؤمن که عرش خداوند است را تسخیر کنند؛ این گستاخی بیشتر است یا تسخیر خاک؟ قلب مهمتر است یا خاک؟ خاک دو یا چندین شهر مهمتر است یا قلب دهها میلیون انسان؟ مثال تطبیقی استعمار کهن و تصرف چند شهر توسط روسیه تزاری و با خیانت انگلیس، با استعمار فرانو آمریکا، مانند این است که کسی بگوید قطع یک دست، بدتر است از عفونی شدن خون و بافتهای کل بدن یک انسان! هدفی که آمریکا با تمام وجود برای آن کوشید و به برکت ولایت فقیه و مقاومت مردم ناکام شد، خشکاندن ریشه ایرانیان بود؛ یعنی نه تنها با تمام قدرت برای تصرف ایران می کوشند، بلکه برای خشکاندن ریشه هر ایرانی که عبد ابلیس نباشد، برنامه دارند و این کینه ،گاه از سر غیض در دهانه شان کف می کند[1]. کشته ها و ابزارهای جنگی و جنگ روانی ای که آمریکایی ها با ایران به راه انداختند، اگر در زمان فتحعلی شاه قاجار بود، تمام کشور ایران را به دست امریکا می داد.
دولت روسیه تزاری طی عهدنامه گلستان در سال 1813م. که با وساطت و خیانت سفیر انگلیس سر گور اوزلی، تمامی ولایات قراباغ، گنجه، خانات موشکی، شیروان، قبه، دربند، باکو و هرجا از ولایات طالش را که بالفعل در تصرف روسیه است و تمامی داغستان و گرجستان را تا دریای خزر متعلق به دولت امپراتوری روسیه میداند[2]. عهدنامه ترکمن چای با وساطت و خیانت مک دو نالد سفیر انگلیس در ایران در سال 1206 شمسی (1828 م) اقدام به تملک ایروان و نخجوان دست یافتن به برخی امتیازات دیگر کرد.[3]
الف. این دو این دو عهدنامه با وساطت خائنانه انگلیس صورت گرفت. دیگر اینکه امکان ستم روسها، به دلیل خیانت شاه ایران و سفیر انگلیس محقق شد.
ب. در صورتی که رهبری ایران در زمان جنگ با دول استعماری با نقاب صدام، مثل فتح علی شاه عمل می کردند و اجازه خیانت به انگلیس و آمریکا می دادند، خوزستان و بسیاری از مناطق ایران و چه بسا کل مملکت از دست رفته، یا دچار تجزیه ای مخوف به چندین کشور می شد و دیگر کشور ایران توان سربلند کردن نداشت. پس اینکه ایران تحقق ترکمن چای و گلستان به غربی ها نداد، به معنای ظلم نکردن آنان نیست، به معنای عدم موفقیت در نتیجه گرفتن از ظلم آنان است.
ج. به هر روی، در زمان پهلوی دست نشانده، بحرین در راستای منافع آمریکا، از ایران جدا شد. مسلماً شرایطی که ایروان و نخجوان از ایران جدا شد، شرایط ایران بسیار بدتر از زمانی بود که بحرین از ایران جدا شد و ننگ این خیانت، به پای استعماگر نو، یعنی آمریکا نوشته خواهد شد.
نفی ستم بیشتر روسها به ایران در مقایسه با آمریکا با بررسی تطبیقی ظلم مادی و ظلم معنوی
در نگاه مادی، میزان ظلم به اندازه میزان تصرف خاک و کلوخ است اما در نگاه الهی، میزان ظلم با معیارهای انسانی نه مادی و طبیعت گرایانه سنجیده می شود. بزرگترین ظلم از نظر منطق استوار، شرک و حاکمیت طاغوت است. کاری که آمریکا سی سال است با تمام وجود برای عملی شدن آن در تلاش است. ظلمی که در کربلا شد بیشتر است یا ظلم فدک؟ در فدک سرزمین را اشغال کردند و در سقیفه، امامت را. در کربلا امام را کشتند و در فدک مثلا ایروان و نخجوان را گرفتند. در منطق صحیح انسانی، کدام ظلم بزرگتر است؟ روشن است که منطق اسلام، منطق جغرافی نیست، بلکه منطق انسانی و الهی است و معیار بزرگی و کوچکی ظلم، تناژ خاک و گستره سرزمین نیست.
نفی ستم بیشتر روسها به ایران در مقایسه با آمریکا با بررسی تطبیقی ظلم زمینی و زمانی
آمریکا در راستای استعمار نو، کودتای 28 مرداد به راه انداخت و بعد چهارم کشور ما را تصرف کرد. همان گونه که می دانیم، یکی از ابعاد هر حاکمیتی، زمان حاکمیت است. همان گونه که بعد چهارم ماده هم زمان است، بنابراین، حق فرمانروایی بر روی یک زمین 2000 متری به مدت 200 سال، بهتر است از مدیریت بر روی یک زمین 20 هزار متری به مدت یک سال. یعنی یکی از ابعادی که در سنجش ظلم های مادی باید لحاظ شود، علاوه بر زمین، زمان است. حال اگر آمریکا شبانه روز برای تصرف کل تاریخ ایران و اسلام و نیز کل آینده جهان اسلام و کشور ایران کوشید، تلاش آمریکا در ظلم کردن به ایران بیشت راست یا تلاش روسیه که بخشی از زمین ما را گرفته است؟
نفی ستم بیشتر روسها به ایران در مقایسه با آمریکا با بررسی تطبیقی ظلم سطحی و حجمی
آیا هر کشوری که بزرگتر است، قویتر است؟ آیا هر خانه ای که زمین بیشتری را اشغال کرده است، زیر بنای بیشتری هم دارد؟ حتی اگر بخواهیم با ارزیابی جغرافیایی، سطح زیر ظلم را ارزیابی کرده، میزان بزرگی یا کوچکی ظلم را اندازه گیری کنیم، باید ارزیابی ما از سطح زیر ظلم، دقیق باشد. فرض کنید که شما یک زمینی را در گرانترین و نقطه دنیا دارید و زمین یاد شده، موفقیتی ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک داشته باشد. در اینجا طبق عرف همه عقلای عالم، تنها سطح نیست که امکان بهره برداری دارد، بلکه زیر سطح و بالای سطح هم امکان استفاده دارند. یعنی سطح قابل بهره برداری ما، عملاً حجم است نه سطح. حال اگر زمین تحت اختیار شما 2000 متر باشد ولی امکان استفاده شما فقط منحصر به سطح باشد، بهتر است یا مساحت زمین شما 1800 متر باشد ولی امکان بهره برداری از حجم؛ یعنی چند طبقه زیر زمین و نیز دهها طبقه روی زمین به شما داده شود؟ اگر مساحت زیر ظلم را غیرسطحی ارزیابی کنیم، متوجه می شویم که اگر به کشوری در بهره برداری از حجم زیرین و بالای مساحتی، ظلم شود، بسیار بیشتر از ظلمی است که در ممنوعیت استفاده از بخشی از سطح شده است. یعنی کشور ایران (مالک زمین) 1800 متری می تواند با بنای 3 طبقه منفی و 7 طبقه مثبت بر روی زمینی به مساحت 1800 متر، به زیربنای 18000 متری برسد. حال این زیربنا را مقایسه کنید با 2000 متر زیربنای سطحی! یعنی کسی که ظلم حجمی آمریکا در جلوگیری از پیشرفت ایران با انواع اقسام دسیسه ها، مانند کودتای مرداد 32، سلطه خاندان منحوس پهلوی، جنگ نظامی صدام، جنگ اقتصادی، سیاسی و حقوقی، سبب محرومیت حجمی ایران شده است؛ محرومیتی که چندین برابر سطح اشتغال شده توسط روس تزاری در 186 سال پیش است
------------------------------------------------------------
[1]. به نقل از سخنرانی مشهور استاد حسن عباسی: «دیک چنی، معاون اول جرج دبلیو بوش، ریچارد پرل و مایکل لدین در یک موضعگیری مشترک در آمریکن اینترپرایز انستیتو اعلام کردند که ما ریشه این ملت را خواهیم خشکاند. ریشه ملت ایران را خواهیم خشکاند».