خبرگزاری فارس- مریم اکبرلو : یکی از مشکلات سینماگران در عرصه دفاع مقدس نبود فیلمنامه های در خور سینمای این عرصه است. با وجودی که ادبیات داستانی نسبت به سینما، دین خود را به این مقوله تا حد زیادی ادا کرده است، سینمای ایران هر سال از فقر فیلمنامه هایی رنج می برد که به نظر می رسد با وجود مواد خام ادبی نباید این مشکل وجود داشته باشد. کتاب های منتشر شده در حوزه دفاع مقدس و البته کتاب های خاطرات توانسته اند تا حدی این خلا را پر کنند. این کتاب ها یکی از گنج های پنهانی است که می تواند به سینمای دفاع مقدس جانی دوباره دهد و نگاه همه را به سمت پرده نقره ای برگرداند.
در این سلسله گفت و گوها به سراغ چند تن از نویسندگان کتاب های دفاع مقدس رفتیم و از آنها پرسیدیم آیا حاضرند کتاب های چاپ دو رقمی شان را در اختیار سینماگران قرار دهند و با آنها پیمان آشتی ادبیات و سینمای دفاع مقدس ببندند؟
داوود امیریان با کتاب های «خداحافظ کرخه» ، »فرزندان ایرانیم» ، »رفاقت به سبک تانک»، «مین نخودی»و «آقای شهردار» یکی دیگر از نویسندگانی است که با ما همراه می شود و می گوید: داستان در سینمای دفاع مقدس هرگز تمام نمی شود و خاطرات هریک از افراد حاضر در جنگ گنجینه هایی تمام ناشدنی ست که اتفاقا در سال های گذشته حوزه هنری روی این گنج نشسته است.
وی افزود: در حالت کلی سینمای اقتباسی ما بحران زده و عمر اقتباس در این سینما بسیار کم. اکثر نویسندگان و شاید بتوان گفت همه آنها دوست دارند که کتابشان مورد اقتباس واقع شود ، اما متاسفانه در کشور ما هنوز اطمینان به همدیگر وجود ندارد.
نویسنده «ایرج خسته است» تشریح کرد : ما بعد از انقلاب به تعداد انگشت های یک دست هم اثر ارزنده اقتباسی نداشتیم . در دهه 30 فیلم هایی از روی نوشته های منوچهر مطیعی ، حسین قلی خان مستعان و فردی که با نام ح.حمید تخلص می کرد و نوشته هایش پاورقی روزنامه های صبح آن زمان بود ، فیلم هایی ساخته شد .
امیریان ادامه داد : «گاو» مهرجویی از روی کتاب غلامحسین ساعدی ، نخستین اثر اقتباسی ارزنده آن زمان بود. امیر ارسلان نامدار، فیلمی از روی کتاب طوطی ذکریا هاشمی ، فیلم آقای هالو که کتابش را خود علی نصیریان نوشته بود و امثال اینها اندک مواردی از این دست بود . این روند بعد از انقلاب کند شد ، تا جایی که در سال 65 دوباره ناصر تقوایی دست به اقتباسی عظیم زد و ناخدا خورشید را با برداشتی آزاد ساخت .
این نویسنده عنوان کرد : این روند دوباره کند شد و همچنان مهرجویی سردمدار جریان حضور ادبیات در سینما ماند تا به چند سال پیش رسیدیم و جشنوراه فجر با گذاشتن بخش فیلمنامه اقتباسی نگاهی دوباره به این مقوله انداخت . در آن سال من به خاطر «نفوذی» دیپلم افتخار گرفتم و «چهل سالگی» برنده سیمرغ بلورین شد .
وی خاطر نشان کرد : همانگونه که دیدیم سیمرغ بلورین جشنواره تا حد زیادی مخاطبان کتاب «چهل سالگی» ناهید طباطبایی را بالا برد . این دقیقا همان اتفاقی ست که در سینمای امریکا و اروپا به شدت رواج دارد و ادبیات ما از این نعمت سینما بی بهره است .
وی به راهکار خوبی اشاره کرد و گفت : خوب است در برخی موارد از ایده ها و تجربیات ارزنده دیگران استفاده کنیم . در امریکا و اروپا نویسندگانی مانند استیون کینگ داریم ، که قبل از چاپ کتاب ، یک فصلش را در روزنامه چاپ می کنند و پیشاپیش حق سینمایی آن را می فروشند . چرا نباید در ایران چنین کاری بکینم !
نویسنده «مین نخودی» هر دو گروه نویسنده و سینماگران را مقصر دانست و گفت: یکی از مشکلات این است که نویسندگان ما تصویری نمی نویسند . داستان نویسان ما شخصیت پردازی تصویری نمی کنند .
نویسنده «خداحافظ کرخه» ادامه داد : از سویی دیگر سینماگران ما هم بسیار تنبل و بی سواد هستند. ما معدود کارگردان های فهیمی داریم ، که مطالعه کنند و کتاب شناس باشند .
وی تشریح کرد : مثلا حوزه هنری گنجینه کتاب های خیلی خوبی دارد ولی اتفاق بد سینمای کنونی ما این است که همه می خواهند کارگردان مولف باشند و به اشتباه تصور می کنند که اگر خودشان فیلمنامه بنویسند مولف محسوب می شوند . این دیدگاه صد در صد غلط است و مثلا ما آلفرد هیچکاک را در همه حال یک کارگردان مولف می دانیم ، با اینکه خودش فیلمنامه هایش را نمی نویسد !
امیریان افزود : این تفکر غلط چنان در فضای عمومی سینما تعمیم پیدا کرده که روی دستمزد فیلمنامه نویس هم تاثیر گذاشته و اگر هم کاگردانی حاضر شود خودش زحمت نوشتن را نکشد و به سراغ متخصص برود ، تنها 5 میلیون تومان برای آن هزینه می کند . این قیمت در شرایطی اتفاق می افتد که یک بازیگر نه چندان حرفه ای سینما به راحتی 50 میلیون تومان دست مزد می گیرد .
نویسنده «مترسک مزرعه آتشین» ادامه داد و گفت : شرایط کنونی سینما ، کارگردانان و سینماگران را به سمت بازیگر محوری کشانده است و این گونه است که وقتی از تماشای فیلمی که چندین و چند ستاره داشت بیرون می آییم ، متوجه می شویم که فیلم اصلا داستان خاصی و یا بهتر بگوییم اصلا داستان نداشت و این حقیقت تاسف باری است که پیش تولید خیلی از فیلم های ما بدون داشتنم فیلمنامه شروع می شود .
داوود امیریان ادامه داد : ما باید متعادل و دو جانبه به قضیه بنگریم . نویسندگان نباید گارد بگیرند و بخواهند که کتابشان عین به عین فیلم شود . فیلم تا کتاب دو دنیای متفاوتند و زمین تا آسمان فرق دارند . نمونه مشهور این اتفاق ، «هری پاتر» است که همگی تفاوت کتاب ها و فیلم هایش را خوب متوجه شده ایم .
• سینماگران بی انصافی نکنند
وی افزود : از سویی دیگر سینماگران هم نباید بی انصاف باشند و مزد زحمت 3 ساله نویسنده یک کتاب را یک دهم مزد بازیگر یک تله فیلم تلویزیونی قرار دهند .
این نویسنده راه کارهای جالبی در این باره دارد و می گوید : همه می دانیم که سینمای ما مشکل داستان دارد و تا زمانی که کارگردان خودش مطلب می نویسد هیچ بهبودی حاصل نخواهد شد . لذا بهتر است به جای صد فیلم بی داستان در سال ، 10 فیلم بسازیم ، ولی دستمزد بازیگران را سرشکن کرده و به نویسنده مثلا 20 میلیون تومان بدهیم . شما فکر می کنید وقتی «کلیدر» را از محمود دولت آبادی خواستند تا فیلمش را بسازند و گفت یک میلیارد آن را می فروشد ، حقیقتا به این پول نیاز داشت! نه . او این کار را کرد و این حرف را گفت تا ارزش متن اولیه و ارزش مولف حقیقی را به سینماگران یادآوری کند .
امیریان در پایان به مسایل خوبی اشاره کرد و گفت : داستان در سینمای دفاع مقدس هرگز تمام نمی شود و خاطرات هریک از افراد حاضر در جنگ گنجینه های تمام ناشدنی است که حوزه هنری روی این گنج نشسته است . اگر دو طیف نویسندگان و سینماگران با حسن نیت باهم روبه رو شوند و پس از رفع تنبلی ، مشکل پول خرج کردن برای ادبیات سینما را حل کنند ، درخشش این گنج چشم همه را به خود جلب خواهد کرد .