نشريه "فارن پاليسي" با بررسي نقطه شروع افول آمريكا مي پردازد و علت آن را حمله عراق به كويت و متعاقب آن لشكر كشي آمريكا به خليج فارس و اشتباهات صورت گرفته توسط اين كشور مي داند.
به گزارش 598 به نقل از فارس؛ نشريه "فارن پاليسي" در گزارشي به قلم "استفان. ام والت" نوشت: صدام حسين در تاريخ 2 اوت سال 1990، به کويت حمله کرد و سلسله وقايعي را به راه انداخت که علاوه بر خود صدام براي آمريكا نيز پيامدهاي شومي به دنبال داشت. در واقع، ميتوان گفت که اين حمله، اولين گام از سلسله حوادثي بود که بر پيکره آمريکا و جايگاه آن در جهان آسيب جدي وارد کرد.
* اشغال عراق اقدام احمقانهاي بود كه بوش پدر با هوشياري از آن صرف نظر كرد
البته همه ما آنچه که در جنگ اول خليج [فارس] روي داد را ميدانيم. پس از پشت سر گذاشتن دورهاي از ترديد (و بحثهاي عمومي در زمينه راهکارهاي مختلف)، دولت بوش پدر، ائتلاف بينالمللي بزرگ و متنوعي را تشکيل داد و به سرعت آرايش نظامي بزرگي كه عمدتا از نيروهاي نظامي آمريكا تشكيل شده بود را بسيج کرد. به دنبال آن، ائتلاف نظامي، مجوز شوراي امنيت سازمان ملل براي استفاده از زور را بدست آورد. هرچند جنگطلبان برجسته (راستهاي افراطي در کاخ سفيد) پيشبيني ميکردند که اين جنگ بسيار طولاني و خونين خواهد بود، اين ائتلاف به سركردگي آمريکا، نيروهاي سهگانه عراق (زميني، هوايي، دريايي) را زمينگير کرد و قسمت اعظمي از ماشين نظامي صدام را از کار انداخت. به دنبال آن آمريکا تحريمهاي مداخله جويانهاي را بر عراق تحميل و برنامه سلاحهاي کشتار جمعي عراق را فلج و آن را به يک گلوله توخالي تبديل کرد. عليرغم فشار شديد بر بوش و متحدانش براي "حرکت به سمت بغداد"، وي آگاهانه از گزينه اشغال عراق صرف نظر كرد. آنها به نکتهاي پي بردند که بوش پسر به آن پي نبرد: تلاش براي اشغال و سامان دهي مجدد به اوضاع سياسي يک کشور عربي كاملا چند پاره، اقدامي احمقانه است.
* تاريخ مصرف صدام حسين بعد از حمله به ايران تمام شده بود
پيروزي فوقالعاده در جنگ اول خليج [فارس] باعث شروع سلسله حوادث تاسف بار بعدي بود. از نگاه آمريکا و متحدانش، صدام اينک به عنوان بدترين انسان روي زمين شناخته ميشد، هرچند که در طول جنگ ايران و عراق در دهه 1980، آمريکا از حمايتش از صدام راضي و خوشنود بود. اما مهمترين نكته جنگ اول خليج [فارس]، اجراي طرح "مناطق پرواز ممنوع" در شمال و جنوب عراق بود.
* جنگ فرسايشي، راهبرد آمريكا براي تضعيف قدرتهاي منطقه
اما بدتر از آن اينكه کلينتون همگام با ورودش به کاخ سفيد در سال 1993، اقدام به اتخاذ راهبرد "مهار دوگانه" کرد. تا آن زمان، آمريکا به عنوان "نيروي موازنه دهنده خارجي" در خليج فارس عمل ميکرد و با دقت از به کارگيري واحدهاي بزرگ نيروي زميني يا هوايي در پايگاههاي دائمي در خليج فارس، خودداري ميکرد. آمريکا از سال 1940، از شاه ايران پشتيباني ميکرد؛ پس از آن، در دهه 1980، اين حمايتها به سمت عراق تغيير جهت داد. هدف آمريكا اين بود تا از تفوق هر قدرت واحدي بر منطقه نفت خيز خليج فارس جلوگيري کند و آگاهانه قدرتهاي رقيب را براي چندين دهه عليه يکديگر سرگرم ساخت.
* ظهور القاعده يكي از تبعات لشكر كشي آمريكا به منطقه بود
به هر حال، آمريکا با اتخاذ راهبرد مهار دوگانه خود را متعهد به برخورد با دو کشور ايران و عراق کرد که با هم دشمني داشتند؛ در نتيجه آمريكا مجبور شد تا هواپيماها و نيروهاي نظامي زيادي را در عربستان سعودي و کويت مستقر کند. همانطور که کنت پولاک (Kenneth Pollack) و تريتا پارسي (Trita Parsi) با ارائه سند و مدرك نشان دادهاند، اتخاذ اين راهبرد، خواسته اسرائيل بود و مقامات آمريکايي جاهلانه بر اين باور بودند که با انجام اين کار، اسرائيل نرمش بيشتري در فرآيند صلح اسلو از خود نشان خواهد داد. اما صرف هزينههاي بسيار زياد و استقرار هزاران سرباز آمريکايي طي يك دوره طولاني در عربستان سعودي، منجر به ظهور القاعده شد. اسامه بن لادن از حضور سربازان "کفر" در سرزمين عربستان عميقا آزرده خاطر شده بود، بنابراين راهبرد احمقانه مهار دوگانه هيچ نقشي در مشکل تروريسم آمريکا بازي نکرد. همچنين اين راهبرد تلاشهاي صورت گرفته براي بهبود روابط بين آمريکا و ايران را بي حاصل گذاشت. در مجموع راهبرد مهار دوگانه اشتباه فاحش بسيار بزرگي بود.
* سياستهاي بوش اشتباهات مهار دوگانه را تكميل كرد
اين همان چيزي است که جورج دبليو بوش پس از حوادث 11 سپتامبر انجام داد. دولت بوش تحت نفوذ نومحافظه کاراني که با راهبرد مهار دوگانه مخالف بودند و آن را به اندازه کافي موثر و كارآمد نميديدند، راهبرد جديد "دگرگوني منطقهاي" را اتخاذ کرد. به جاي حفظ موازنه قدرت منطقهاي، يا مهار همزمان ايران و عراق، آمريکا اينک قصد داشت تا از قدرت نظامي خود براي سرنگوني رژيمهاي خاورميانه استفاده کند و اين کشورها را به کشورهاي دموکراتيک طرفدار آمريکا تبديل کند. اين طرح، راهبرد مهندسي اجتماعي بود که تا قبل از آن در اين مقياس هرگز مشاهده نشده بود. افکار عمومي و کنگره آمريکا اگر چه نسبت به اين اقدامات بدگمان نبودند، اما هيچ ميل و اشتياقي نيز به اين بازي خطرناك نداشتند. به همين دليل دولت بوش متوسل به مبارزات سياسي فريبکارانهاي شد تا بتواند توجه کنگره و افکار عمومي را به خارج از مرزها معطوف دارد؛ معطوف به چيزي که گام نخست اين طرح افراطي و بلندپروازانه تلقي ميشد. فريب کاريها و ضدونقيض گوييها موثر واقع شد و آمريکا در مارس 2003 وارد جنگ غير ضروري خود با عراق شد.
* حمله مجدد آمريكا به عراق، احياي مجدد القاعده، بهبود موقعيت ايران
نه تنها "ماموريت انجام شده" خيلي زود به باتلاقي پرهزينه براي آمريکا تبديل شد بلکه با متلاشي کردن عراق (کاري که آمريکا انجام داد) موازنه قدرت در خليج فارس بر هم خورد و جايگاه ژئوپليتيک ايران نيز بهبود يافت. حمله به عراق همچنين منابع و امکانات را از افغانستان به سمت عراق منحرف کرد که اين امر به ظهور دوباره طالبان به عنوان نيروي مبارز قوي در افغانستان منجر شد. بنابراين تصميم بوش براي سرنگوني صدام در سال 2003 مستقيما منتهي به شکست نه تنها در يک جنگ بلکه در دو جنگ شد. راهاندازي اين دو جنگ، فوقالعاده پرهزينه بودند. همراه با کاهش ماليات و عدم مسئوليت پذيريهاي مالي، اين اشتباه راهبردک باعث افزايش کسري بودجه فدرال در سطحي خطرناک شد و سبب وقوع بن بست مالي در آمريکا شد که مطمئنا سالها با آن دست به گريبان خواهيم بود.
* حماقت كار دست آمريكائيها داد
بديهي است، هيچ يک از اين نتايج پس از سال 1990 اجتناب ناپذير نبودند. اگر راهبردستهاي باهوش تر و خونسردتري بعد از جنگ اول خليج فارس در راس بودند، ممکن بود از پيروزي در اين جنگ براي ايجاد نظم پايدار و با ثبات در سرتاسر منطقه خاورميانه بهرمند شويم. به ويژه، نيروي نظامي خود را از منطقه خارج کنيم و به حالت موازنه کننده خارجي بر گرديم.
* 1990، نقطه آغازين افول امپراتوري آمريكا است
اگر صدام به کويت حمله نميكرد، آمريکا وادار به انتخاب راهبرد "مهار دوگانه" نميشد. فرآيند صلح اسلو شکست نميخورد، القاعده به حال خود رها و آمريکا فريفته نئومحافظه کاران نميشد و چهار نعل به سمت حوادث احمقانه عراق نميرفت. اگر مورخان در آينده به دنبال لحظهاي باشند كه امپراتوري آمريکا به اوج خود رسيد و سپس شروع به افول کرد، جنگي که 21 سال پيش آغاز شد، نقطه عطفي براي آغاز اين افول است.