کد خبر: ۱۸۷۱۷۴
زمان انتشار: ۱۷:۵۸     ۱۶ آذر ۱۳۹۲
سوزان رایس مشاور امنیت ملی امریکا روز چهارشنبه در یک گردهمایی حقوق بشری در واشنگتن اظهار داشت: «تحریم‌های ایالات متحده علیه ناقضان حقوق بشر در ایران ادامه خواهد یافت و آمریکا همچنان از حقوق اساسی تمامی ایرانیان دفاع خواهد کرد».

این سخنان و جملات مشابهی که خصوصا پس از توافق ژنو برخلاف افزایش امیدواری داخلی برای از بین رفتن نظام تحریمهای ظالمانه، از سوی مقامات غربی بیان می شود یادآور یک اصل اساسی قرآنی است، و آن اینکه: «وَلَن تَرضىٰ عَنكَ اليَهودُ وَلَا النَّصارىٰ حَتّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم».[1] هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، (تا به طور کامل تسلیم خواسته‌های آنها شوی و) از آیین (تحریف یافته) آنان، پیروی کنی. این بیان شفاف قرآنی پاسخی است به کسانی که گمان کرده یا توهم دارند مشکل غرب و به تعبیر دقیق تر «استکبار جهانی» و «نظام سلطه» با انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی تنها در مسأله ی هسته ای خلاصه شده و با اعطای امتیازاتی به آنها و تعطیل سازی فعالیتهای هسته ای و انجام اقدامات به اصطلاح اعتماد ساز می توان مشکلات را حل کرد.

در خوشبینانه ترین حالت می توان گفت کسانی که گرفتار این توهم کودکانه اند از معضلی به نام نگاه کوته بینانه ی سطحی و غیر استراتژیک رنج می برند. چنین قضاوتی از سوی افرادی که هنوز نه با ماهیت حقیقی آمریکا و استکبار آشنا هستند و نه درک عمیقی از واقعیت انقلاب اسلامی و نقش آن در به چالش کشیدن ماهیت نظام سلطه دارند البته چندان دور از انتظار نبوده و نیست. اینها کسانی هستند که حتی تاریخ را هم فراموش کرده اند یا خود را به فراموشی زده اند و گمان می کنند تا پیش از طرح مسأله ی هسته ای، ما هیچ مشکلی با نظام سلطه نداشتیم و هیچ تحریم و تهدیدی علیه نظام اسلامی وجود نداشت!

اما سخنان مقامات زیاده خواه غربی در این چند روز نشان داد که دشمنان این ملت علی رغم دوستان داخلی ما، هرگز تاریخ را فراموش نکرده اند! لذا اینک که ایران در آستانه ی انجام اقدامات اعتمادساز جدی برای برطرف کردن بهانه ای به نام «سلاح اتمی» است، پیشاپیش یادآوری می کنند که مشکل ما با ایران در پرونده ی هسته ای خاتمه نمی یابد و بر فرض که این پرونده ختم شود، پرونده های دیگری نظیر مسأله ی «نقض حقوق بشر»، «فقدان دموکراسی»، «حمایت از تروریسم» همچنان مفتوح است و تحریم ها و اعمال فشارها بر ایران تا تسلیم کامل جمهوری اسلامی در برابر همه ی خواسته های ما ادامه پیدا خواهد کرد. به تعبیر مقام معظم رهبری: «تا وقتى كمند آنها را به گردن نيندازيد، دنبالهرو آنها نشويد، همين آش است و همين كاسه».[2]

کیست که نداند پرونده ی «حقوق بشر» مدنظر غربی ها جز با دست برداشتن ما از نظام قضایی اسلام و احکام الهی نظیر مسأله ی قصاص و حدود مختومه نخواهد شد؟! کیست که نداند سروصدای غربی ها مبنی بر «فقدان دموکراسی» در ایران جز با کوتاه آمدن ما از اصل ولایت فقیه و نظام حکومتی مدنظر اسلام خاتمه نخواهد یافت؟! کیست که نداند تهمت «حمایت از تروریسم» تا تسلیم کامل و ابراز پشیمانی عملی ما نسبت به دفاع از آزادگان جهان و جنبش های مقاومت اسلامی در غرب و شرق عالم و نادیده گرفتن دستور خدا مبنی بر حمایت از مظلوم در برابر ظالم همچنان ادامه خواهد داشت؟!

آنچه استکبار را راضی می کند این است که ما دست از «اسلام» برداریم، ولا غیر! اما کدام اسلام؟! اسلام انقلابی، اسلام شهادت طلبِ مقاوم، اسلام سازش ناپذیرِ ظلم ستیز، و در یک کلام: اسلام ناب محمدی(ص). غرب با اسم اسلام مشکلی ندارد. از نظر غرب تو حق داری اسم خودت را مسلمان بگذاری و نظام حاکم بر جامعه ات را هم اسلامی بخوانی، تا اینجای قصه با تو مشکلی ندارند! ولی اگر بخواهی به نظامات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و قضایی اسلام ملتزم باشی یا نگاه ظلم ستیز ضد استکباری اسلام را ترویج و حمایت کنی، مشکلات شروع می شود. پایان این مشکلات هم از نگاه غربی فقط یک راه حل دارد: «تسلیم»!

به تعبیر آقا: «تا جامعه مسلمانان از اسلام دست برندارند، اينها راضى نمى‌شوند. مقصود اين است كه دشمن مى‌خواهد آن روح اسلامى، آن احكام زنده اسلام و آن نيروى حياتى اسلام در ميان مسلمانان نباشد. البته آنها با يك عدّه مسلمانِ مرده بى‌اطّلاع از مبانى عاليه اسلام، ولو عامل به ظواهر مختصرى از اسلام هم باشند، چندان كارى ندارند؛ دشمنى هم با آن ندارند. اما اين‌كه اسلام نيست! اسلامى اسلام است كه پيغمبر آورد و قرآن فرمود كه «كُنْتُم خَيْرَ اُمَّةٍ اُخْرِجَت للنّاس.» آن اسلام نيست كه عدّه‌اى بنشينند و تماشاگر حوادث عالم، يا تماشاگر مسائل درون جامعه خودشان باشند».[3]

نباید فراموش کرد که کینه ی نظام سلطه نسبت به نظام اسلامی عمیق تر و شتری تر از چیزی است که بعضی خوش خیالان داخلی می پندارند. «استكبار جهانى نسبت به اسلام و انقلاب، از اعماق وجود كينه دارد، و تا ملتى از اصول و دين خودش دست برندارد و تسليم نشود، آنها راضى نخواهند شد. خداوند متعال به مسلمانها فرمود: «ولن ترضى عنك اليهود ولا النّصارى حتّى تتّبع ملّتهم». بنابر اين، كينه‌ى استكبار به خاطر اعتقادات و استقلال‌خواهى و شعار«نه شرقى و نه غربى» و پايبندى عميق مردم ما به اسلام است. كينه‌ى استكبار تمام‌شدنى نيست».[4]

پس نگاه کلان و استراتژیک به تحولات جهانی درک این مسأله را ساده می کند که مسأله هسته ای پایان راه نیست، بلکه آغازی است بر زیاده طلبی های بیشتر نظام سلطه، و اگر در اینجا امتیاز دادی و خواسته ی باطل او را پذیرفتی گمان مبر که او را راضی کرده و از دشمنی اش با خود کاسته ای؛ او را چیزی جز بالا بردن دستان تسلیم تو راضی نخواهد کرد و این طبیعت استکبار و سلطه است. اما در مقابل نیز طبیعت «اسلام ناب محمدی» چیزی جز استقامت در برابر فشارها و پایداری و پای فشاری بیشتر بر دین حق و احکام الهی نیست، و خدا چنین وعده داده است که پیروزی نهایی در این نبرد از آنِ مؤمنان است.

«مسلمين و بالاخص علما و روشنفكران و پيشگامان آنان، بايد مراقب باشند كه براى راضى كردن دشمنان خبيث و حسابگر، از اصل اسلامى خود، از احكام نورانى اسلام، از تصريح به هدفهاى جامعه‌ى دينى و نظام توحيدى، تبرى نجويند و به سخن خدا گوش فرا دهند كه: ولن ترضى عنك اليهود و لاالنّصارى حتّى تتّبع ملّتهم».[5] «تا از اسلام دست برنداريد، دشمنان اسلام با شما مخالفند. منتها نكته‌يى كه در اين‌جاست، اين است كه دشمن مى‌خواهد بگويد اگر من با كسى مخالف بودم، او بايد از بين برود! اين را به ملتهاى ضعيف باورانده بودند. حالا عكسش ثابت مى‌شود و معلوم مى‌گردد كه هر كس با اسلام مخالف است، بايد برود. اسلام جاى خود را در عالم باز كرده است و بازتر هم خواهد كرد».[6]



[1]. سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 120

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها