598، رقابت هاى نيم فصل دوم فوتبال ايران با پيروزى تراكتور و صعود اين تيم به صدر جدول رده بندى و سقوط سرخابى هاى پايتخت به رده هاى چهارم و پنجم آغاز شد تا صدرنشينى سرخپوشان بيش از دو هفته دوام نياورد.
اما يكى از بزرگترين ايراد هاى تيم على دایى در اين ١٦مسابقه، پيروزى هاى ناپلئونى يك يا دو گله و شكست هاى بدون گل زده بوده است كه خط حمله اين تيم را با ١٣ گل زده در ١٦ مسابقه (براى يك تيم مدعى قهرمانى ميانگين گل كمتر از يك در هر بازى غير قابل قبول است) به چهارمين خط حمله ضعيف ليگ پس از مس و فجر سپاسى انتهاى جدولى و سايپا، تبديل كرده است. اين در حالي است كه ٤ تيم مدعى ديگر همگى ٢٠ يا بالاى ٢٠ گل زده اند.
قضيه آنجایی جالب مى شود كه بدانيم در نوك خط حمله ى اين تيم، آقاى گل بدون پنالتى فصل گذشته ليگ، سيدمهدى سيدصالحى، قرار دارد. تنها شانسى كه سيد تا اينجاى كار آورده، حضور پرسپوليس در جمع مدعيان است كه باعث شده كسى چندان به آمار ضعيف او توجهى نداشته باشد، درحالي كه حتى كريم انصاري فرد نيز در نيم فصل اول فصل قبل ٥ گل (يك گل بيشتر از گل هاى اين فصل سيد صالحى) به ثمر رسانده بود، اما فشار به مراتب بيشترى را در مقايسه با سيدصالحى تحمل مى كرد.
اين مشكل چندين سال است كه گريبانگير سرخپوشان شده، به واقع پس از محسن خليلى هيچ كدام از مهاجمان نامدار اين تيم، در حد و اندازه هاى خودشان نبوده و پرسپوليس هميشه از اين پست حياتى ضربه خورده است. عجيب تر كه اكثر اين بازيكنان فقط در اين تيم دچار مشكل مى شوند وحتى بعضى از آن ها، پس از جدایى از پرسپوليس نيز دوباره احياء خواهند شد.
به نظر مى رسد يكى از عوامل مهم اين موضوع، فشار بالاى تماشاگران و انتظارات آن ها در اين تيم است كه باعث شده بازيكن از همان ابتداى فصل فشارى غير قابل تحمل را بر دوش خود احساس كند كه مانع تطبيق او با شرايط تيم مى شود و در نتيجه در پايان فصل اين تيم را به عنوان يك بازيكن معمولى ترك مى كند.
٥ تن از سرشناسترين اين مهاجم ها عبارتند از:
١. ابراهيم توره:
بدون ترديد يكى از بهترين مهره هاى خارجى يك دهه اخير فوتبال ايران. اين مهاجم سيه چرده كار خود را در فصل ٨٦-٨٧ با پيكان در ليگ برتر ايران آغاز كرد، البته به عنوان بازيكن قرضى از تيم ويدا كازابلانكا. ١٣ گل در ٢١ بازى آمار توره در پيكان بود كه او را به سومين گلزن برتر ليگ و بهترين گلزن خارجى فصل مورد نظر تبديل كرد.
در فصل نقل و انتقالات ٨٧-٨٨ توره راهى تيم قهرمان فصل گذشته شد و همه انتظار تشكيل يك زوج رويایی بين او و محسن خليلى را داشتند. زوجى كه بهترين بازيساز وقت فوتبال ايران، على كريمى را پشت سر خود مى ديد. اما اين سه نفر در طول فصل كمتر از ١٠ بازى را در كنار يكديگر تجربه كردند زيرا در همان ابتداى فصل، محسن خليلى با پارگى رباط صليبى (كه در بازى مقابل كره شمالى در مقدماتى جام جهانى اتفاق افتاد) بيش از ٦ ماه از ميادين دور شد و توره بايد به تنهایى جور خط حمله پرسپوليس را مى كشيد.
اما تكروى ها، بى نظمى ها و حاشيه هاى بى پايان توره، صداى اعتراض همه را به آسمان مى فرستاد. در نهايت نيز او و پرسپوليس فصل را با جايگاه نازل پنجمى به پايان رساندند و او توانست تنها ١١ گل را به ثمر برساند كه حتى از تعداد گل هايش در پيكان نيز كمتر بود.
فصل بعد توره راهى سپاهان شد و به همراه عماد محمد رضا يكى از بهترين زوج هاى تاريخ ليگ برتر را رقم زدند. ١٩ گل از عماد رضا و ١٨ گل از توره، سپاهان و امير قلعه نویى را سه هفته مانده به پايان به قهرمانى ليگ رساند. پس از ٢ فصل موفق در سپاهان، او به عجمان پيوست و در عین ناباورى راهى موناكو در دسته ٢ فراسه شد. توره در فصل دوم حضور خود، با آقاى گلى در ليگ اين تيم را به ليگ ١ لوشامپيونه رساند اما با جذب فالكائو، مورد بى مهرى كلوديو رانيرى و مسئولان باشگاه قرار گرفت كه البته كاملاً طبيعى به نظر مى رسيد. او هم بار ديگر به ليگ امارات پيوست و در حال حاضر در تيم النصر اين كشور حضور دارد.
٢. اشپيتيم آرفى:
اين مهاجم كوزوئى-آلبانيائى كه پاسپورت آلمانى نيز دارد، در فصل نقل و انتقالات ٨٨-٨٩ از تيم پيام مشهد به سرخپوشان پايتخت پيوست. آمار آرفى در زمان حضور در پيام فوق العاده بود؛ ١٨ گل زده در ٣٤ مسابقه هر چند مانع بازگشت پيام به دسته ١ نشد، اما او را به دومين گلزن برتر ليگ و بهترين گلزن خارجى ليگ تبديل كرد.
اما در دوران حضور در پرسپوليس بسيار متفاوت بود؛ آرفى حتى سايه اى از اشپيتيم فصل قبل نبود و او در توجيه اين عملكرد ضعيف، پاس ندادن ساير هم تيمى هايش را بهانه مى كرد.
تنها ١١ بازى و يك گل در اولين فصل حضور، او را به بدترين خريد كرانچار كه نه، مدير عامل باشگاه تبديل كرد. با همه اينها، او تمايلى به رفتن از پرسپوليس نداشت و پرسپوليس نيز تمايلى به فسخ قرارداد و يك فصل ديگر نيز در اين تيم ماندگار شد و عملكرد بهترى داشت؛ ١٤ بازى و ٤ گل.
در نهايت او در فصل نقل و انتقالات ٩٠-٩١، با مجموع ٣٢ بازى و ٦ گل (شامل جام حذفى، ليگ و ليگ قهرمانان آسيا) پرسپوليس را به مقصد سرخ هاى تبريز ترك كرد تا اين بار روى مخ هواداران تبريزى باشد. تنها ٥ بازى و يك گل در هفته دوم مقابل ذوب آهن.
سرانجام آرفى به مشهد و اين بار ديگر تيم اين شهر در ليگ دسته ١، ابومسلم، پيوست. ٧ مسابقه و ٢ گل در نيم فصل، آخرين آمار به جاى مانده از آرفى ٣٤ ساله است.
٣. مهرداد اولادى:
درباره اولادى موضوع كمى متفاوت است. او قبل از آنكه در فصل نقل و انتقالات ٩٠-٩١ ملوان را با آمار فوق العاده ١٤ گل در ١٨ بازى ترك كند، در دو مقطع براى سرخپوشان به ميدان رفته بود؛ ابتدا در فاصله سال هاى بين ٨١ تا ٨٤ و بار دوم در فصل ٨٥-٨٦ به شكل قرضى از تيم الشباب امارات.
با توجه به اين سابقه، انتظار مى رفت كه او خيلى زود در تركيب پرسپوليس جا بيفتد و با شرايط تيم و جو تماشاگران وفق پيدا كند اما پس از ٢ بازى ضعيف، شكستگى پا او را تا پايان نيم فصل خانه نشين كرد. پس از گذراندن دوران نقاهت نيز عملكرد او هرگز قابل دفاع نبود و تنها يك گل در ١٨ مسابقه به ثمر رساند تا در پايان فصل بار ديگر اين بار به همراه مازيار زارع به ملوان بازگشت.
با وجود حضور در ٢٤ مسابقه، تنها ٣ گل را به ثمر رساند و زير سايه سنگين آقاى گل ليگ، سيد جلال رافخایى ١٨ گله، قرار گرفت. پس از ملوان، اولادى به نفت يحيى پيوست تا شايد بتواند بار ديگر به دوران اوج خود برگردد اما اين بار به يك رقيب آماده ديگر به نام رضا نوروزى برخورد كرد.
در پايان نيم فصل نيز با ٢ گل و ٢ پاس گل، به دليل اختلاف با گل محمدى، از اين تيم جدا و در يك انتقال عجيب به استقلال پيوست تا شايد بتواند خاطرات تلخ خود در دو تيم ديگر پايتخت را به دست فراموشى بسپارد.
به هر حال به نظر مى رسد اين آخرين فرصت مهرداد براى بازگشت به روزهاى اوج و حضور در جام جهانى باشد. نيم فصلى كه مى تواند مسير زندگى او را تغيير دهد.
٤. محمد قاضى:
يكى از آخرين شاهكار هاى پرسپوليس در اين زمينه! قاضى كه با كلى اميد و آرزو از ذوب آهن راهى پرسپوليس شده بود، از همان زمانى كه كريم انصاري فرد به اين تيم پيوست بايد پرونده خود را بسته مى دانست.
هر چند شروع او در پرسپوليس با دو گل زيبا به فجر در ورزشگاه خالى از تماشاگر آزادى و به تيم سابقش، فولاد، در اهواز، تا حدودى اميدواركننده بود اما او حتى نتوانست از فرصت سكونشينى انصاري فرد نيز براى تثبيت جايگاه خود استفاده كند و سرانجام با بازگشت شماره ٩، اين بار شماره ١١ پله به پله از تركيب اصلى به نيمكت و سپس سكو منتقل شد. ٣ گل زده در ٢٢ مسابقه حاصل كار او در پرسپوليس بود.
اما قاضى در فصل نقل و انتقالات ٩٢-٩٣ با يك انتقال غير قابل پيش بينى بار ديگر در صدر اخبار قرار گرفت. هيچ كس نفهميد كه او چگونه و بر اساس چه معيارى به يك ياغى جديد در نزد سرخابى ها تبديل شد. استارت قاضى به همراه آبى پوشان نويد روزهاى درخشان آينده را مى داد. ٣ گل در ٦ مسابقه ابتدایى، قاضى را نماد جديدى براى كرى خواندن استقلالى ها تبديل كرده بود. اما همانند فصل قبل، اين شروع اميدوار كننده، تداومى نداشت و بعد از شش هفته ابتدایى، به جز يك گل در برابر اف سى سئول، قاضى تا پايان نيم فصل در قحطى به سر برد و اين خشكسالى هنوز به پايان نرسيده است و به نظر نمى رسد او شانس چندانى براى حضور در جام جهانى داشته باشد مگر اينكه در چند ماه آتى، تحولى عظيم روى دهد.
٥. كريم انصاري فرد:
بدون هيچ شك و ترديدى، در صدر اين ليست، كريم انصاري فرد قرار دارد. آقاى گل فصل ٩١-٩٢ ليگ برتر با ٢١ گل زده، در جنجالى ترين و احتمالا گرانقيمت ترين انتقال فصل، پس از دور زدن سپاهان و استقلال، به عنوان بمب نقل و انتقالات و شاه ماهى و هر كلمه اى كه بشود با استفاده از آن جنجال برانگيز بودن اين انتقال را وصف كرد، راهى پرسپوليس شد.
اما هرگز نتوانست با وجود حمايت هاى بى پايان هواداران تا پايان فصل (كه در مورد ٤ مهاجم قبلى وجود نداشت) در حد و اندازه هاى خود ظاهر شود. نيم فصل اول با ٥ گل زده (كه ٣ تايشان را به پيكان انتهاى جدولى زده بود) و نيم فصل دوم هم با ٣ گل زده در ليگ ٤ تا در جام حذفى.
با همه اين اوصاف كمتر كسى انتظار جدایى او را داشت، به ويژه پس از سپرى شدن يك نيمه از بازى فينال جام حذفى بين پرسپوليس و سپاهان. جایی كه پرسپوليس با حضور ١٠٠ هزار نفر با تك گل كريم انصاري فرد در انتظار يك خداحافظى با شكوه براى مهدى مهدوي كيا بود. اما يحيى گل محمدى با خروج كريم و كريمى از تركيب، هم به كار خود و هم به كار اين دو بازيكن در پرسپوليس پايان داد.
فصل نقل و انتقالات ٩٢-٩٣ آغاز شده بود و تا يك ماه اول هيچ خبرى از شاه ماهى سابق اين بازار نبود تا اينكه او با مطرح كردن موضوع پيشنهاد داشتن از تيم هاى خارجى سعى كرد بار ديگر براى خود بازار گرمى ايجاد كند.
در اين بين على دایى كه پيش از اين براى دومين بار محبوب ترين بازيكن يك دهه اخير پرسپوليس را كنار گذاشته بود، براى همشهرى خود نيز تخفيفى قائل نشد و همان اول آب پاكى را روى دست انصاري فرد ريخت تا او برخلاف ميل باطنى خودش، محمد رويانيان و اكثر هواداران سرخپوش، پرسپوليس را به مقصد ديگر تيم سرخرنگ ليگ ترك كند و از قضا در همان هفته اول نيز به شهريار و تيمش خورد و به همراه على كريمى فرصتى مناسب براى جبران مافات به دست آورد اما با كارشكنى مسئولان باشگاه در صدور رضايتنامه، اين بازى را از دست داد.
در ادامه فصل كريم خود را به تركيب اصلى تراكتور رساند و در پايان نيم فصل، با ٧ گل زده به همراه شيمبا و عنايتى در صدر جدول گلزنان قرار گرفت تا اينكه بازى مورد نظرفرا رسيد.
٨ آذر ٩٢، فرصتى طلایى براى انتقام از على دایى بود. يك گل سه امتيازى از انصاري فرد بدترين اتفاق ممكن براى على دایى بود كه با اين شكست تا رده پنجم جدول سقوط كرد. گلى كه بار ديگر اين سؤال در ذهن هواداران سرخپوش مطرح كرد كه چرا بهترين مهاجمان ليگ نيز در اين تيم دچار افت مى شوند؟