تور عربي محمدجواد ظريف با سفر به چند کشور عربي منطقه خليج فارس همچنان ادامه دارد و وزير خارجه ديروز نيز با سفر به امارات که وزير خارجه اش چند روز قبل به تهران آمده بود با مقام هاي اين کشور ديدار و گفت وگو کرد. در اين ميان دعوت از ايران براي حضور در اجلاس امنيتي منامه و مواضع نسبتاً ملايم تر اکثر کشورهاي عربي حوزه خليج فارس در قبال ايران - به جز عربستان - اين سوال را پديد آورده است که چه تغييري در رويکرد اين کشورها نسبت به ايران و همين طور چشم انداز روابط دوجانبه پديد آمده است؟
براي رسيدن به رهيافتي دقيق درا ين باره بايد يک واقعيت عيني را در ارتباط با منطقه و برخي از دولت هاي عربي همواره در نظر داشته باشيم که سياست خارجي اين کشورها از مفهوم« متغير مستقل »تبعيت نمي کند. اين معنا را نه در جنبه مطلق بلکه از جنبه هاي نسبي هم مورد توجه قرار مي دهند . اين قابل قبول است که سياست خارجي همه کشورهاي دنيا از محيط داخلي، منطقه اي و بين المللي و لايه هاي گوناگون آن تأثير مي پذيرد، اما بعضي از کشورها و دولت هاي حاکم بر آن ها اين تأثيرپذيري را در حد بالايي از نظام بين المللي دارند و بيش از هر چيز تابع متغير مستقلي به نام قدرت در نظام بين الملل و روابط خارجي کشورهاي فرادستي هستند. از اين منظر برخي از دولت هاي عربي در منطقه ما چارچوب سياست خارجي شان متوجه همين معنا است. بنابراين با تأثيرپذيري از جايگاه ايران و قدرت هاي بزرگ در نظام بين الملل، تحت تأثير فراز و نشيب هاي ناشي از آن قرار مي گيرند.
با روي کار آمدن دولت روحاني به عنوان يک دولت اصول گراي اصلاح طلب با
هويتي اعتدالي، نظام بين الملل نگاهي مثبت به دکترين تعامل سازنده دولت
يازدهم داشته است و اين موضوع موجب شده که جمهوري اسلامي ايران در پرونده
هسته اي بتواند به سرعت قابل قبولي به يک توافق اوليه در گام نخست موضوع
هسته اي در ژنو ۳ دست يابد که اين مسئله تأثير به سزايي در برداشت هاي
کشورهاي عربي نسبت به ايران به وجود آورد ه و خواه ناخواه تأثير خود را بر
اين مسير به جاي مي گذارد. هم اکنون ما شاهد هستيم که آرام آرام کشورهاي
عربي تلاش مي کنند خود را با بافت موقعيتي کنوني ناشي از همين تغيير و
تحولات هماهنگ کنند. در اين ميان البته از اين که ايران پس از موضوع هسته
اي ديگر مسائل خود را نيز با آمريکا حل کند، نگراني هايي دارند و بر آن
هستند که با قرابت و نزديکي با ايران در برخي از مسائل زمينه هايي را ايجاد
کنند که در صورت اين نزديکي و با توجه به جايگاه بلند ايران در جغرافياي
منطقه «نو هارت لند» و «هارت لند نو» امتيازهاي خاص خود را از دست ندهند.
و به قول پايگاه اطلاع رساني المانيتور اينک زمان آن فرا رسيده که تهران و رياض و کشورهاي "شوراي همکاري خليج فارس " به جاي صحبت کردن از يکديگر "با يکديگر" صحبت کنند. هر چند بايد بپذيريم با توجه به فراز و نشيب هاي دهه اخير برخي از اين دولت ها در پي اين هستند که در پس پرده در چارچوب سياست هاي پنهان خود اين روند را کند کرده و سرعت شتاب اين جريان را به نفع خود کنترل کنند. برخي کشورهاي عربي منطقه آرام آرام نشان مي دهند که به جاي تمرکز بيشتر بر يک محوريت دروني در خود ،در مسير تبعيت بيشتر از محوريت آمريکا و کشورهاي غربي حرکت کنند. اين کشورها و دولت هاي عربي به خوبي دريافته اند که دولت عربستان در واقع نمي تواند در تحليل نهايي ستاره قطبي تعيين مسير حرکت سياست خارجي آنها در منطقه خاورميانه باشد .
بنابراين مخالفت اوليه و هم اکنون تلويحي کشور عربستان با تحرکات ايران در چارچوب پرونده هسته اي چندان نتوانسته تأثير محوري در تحرک ديگر کشورهاي عربي در ارتباط با جمهوري اسلامي ايران باقي بگذارد و ما شاهد اين امر هستيم که ايران هم فضاي مثبت به وجود آمده را غنيمت شمرده و با توجه به اينکه کشورهاي عربي منطقه را برادران مسلمان خود و دوستان همسايه خويش مي داند تلاش مي کند تا رسوبات ناشي از دکترين جنگ هاي نامتعادل عليه ايران را در منطقه که بر محوريت «ايران هراسي» ايجاد شده بود را کم کرد ه و به سمت ايجاد فضاي مثبت با مفهوم «ايران باوري» حرکت کند.
دولت روحاني همانگونه که در حوزه بين المللي بسيار فعال است بايد در حوزه
منطقه اي نيز اين حرکت فعالانه را ايجاد کند تا کشورهايي مانند عربستان
مثل ترکيه مسائل خود را به سمت و سوي همگرايي پيش ببرند. اگر ايران توجه
خود را فقط روي مسائل بين المللي معطوف کند و از منطقه غافل بماند، دکترين
سازنده يک «موجوديت نامتوازن »شکل مي گيرد که خود در اين حرکت نامتوازن
گرفتار خواهد شد. بنابراين بايد اندام واره اين دکترين سازنده با يکديگر
هماهنگ و تقريباً هم گام پيش رود تا بستر ساز يک توسعه همه جانبه در مسير
پياده سازي دکترين تعامل سازنده باشد. بي ترديد سفرهاي وزير خارجه ايران به
کشورهاي عربي حاشيه خليج فارس در اين حوزه تعريف مي شود.
دکتر روحاني با توجه به سابقه ديپلماتيکي که داراست و دکتر ظريف با توجه به تجربه و علمي که در اين زمينه آموخته به خوبي مي دانند که اگر بخواهند نسبت به منطقه تغافل کنند ممکن است از همين مسير نزديک ضربه هايي را شاهد باشند که آنچه را که در حوزه بين المللي به دست آورده اند از دست بدهند. بنابراين دولت بايد به طور متوازن نسبت به آنچه که تحت عنوان تعامل سازنده در صحنه بين المللي انجام مي دهد در صحنه منطقه اي نيز بپردازد تا اصطکاک هاي موجود در چارچوب رسوب کردن «ايران هراسي» را در دهه گذشته تغيير داده و در حوزه بين المللي جمهوري اسلامي ايران را به سمت «اسلام باوري» و در حوزه منطقه اي به سمت «ايران باوري» سوق دهد.