کد خبر: ۱۸۶۷۰۵
زمان انتشار: ۲۳:۱۹     ۱۳ آذر ۱۳۹۲
یادداشت میهمان؛
حسین شمسیان
چند شب قبل، همان شبی که قرار بود رئیس‌جمهور محترم گزارشی از یکصد روز فعالیت دولت ارائه کند، سخنانی مطرح شد که واکنش‌های متفاوتی را برانگیخت، اینکه در آن انشاء چه خوانده شد و گزارش عملکرد کدام دولت ارائه شد، موضوع این مقال نیست. اما همان شب در حوزه فرهنگ نظریاتی ارائه شد که بی‌اختیار یادآور ادبیات کسانی بود که در دوره اصلاحات با فراغ بال و آسودگی کامل، تیشه به ریشه فرهنگ و هویت دینی و اخلاقی جامعه می‌زدند و به نظر می‌رسد همان افراد و وابستگان آنها، امروز آن نظریات را در قالب مشاوره و همراهی، از زبان رئیس‌جمهور محترم بیان می‌کنند!

این همه درحالی است که می‌دانیم هیچ مکتب و آیینی نیست که در آن به اهمیت روح روان آدمی توجه نشده باشد و تأمین سلامت روان و تعالی روح در آن‌ها مورد عنایت نباشد. این حساسیت استثناء ندارد و مادی‌ترین مکاتب و آیین‌های خودساخته هم به آن توجه دارند حتی بسیاری از این آیین‌ها- که ساخته و پرداخته غول‌های ثروت و سیاست صهیونیستی هستند- با خوراک‌دهی به اذهان مردم سعی در تسلط روانی بر آنها و بهره‌کشی از ملل عالم را دارند. در چنین شرایطی دعوت به اباحی‌گری و بیان حرف‌های تبلیغاتی و البته فاقد هرگونه پشتوانه علمی مانند اینکه «همه چیز آزاد باشد و مردم خودشان انتخاب کنند!» مفهومی جز نشناختن عرصه و تسلیم میدان به دشمن ندارد! ظاهراً معتقدین به این مشی و روش، برای روح انسان ارزشی- حتی درحد جسم او- قائل نیستند وگرنه در جهانی که هزاران قاعده و استاندارد درمورد حیات مادی انسان تدوین و همه چیز بر مدار آنها تنظیم شده، سخن از بی‌در و پیکری در موضوعات اخلاقی و فکری چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟! وقتی برای کنترل بیماری‌های واگیردار دامی مثل تب برفکی پروتکل‌های بین‌المللی وجود دارد و دولت‌ها همه کار می‌کنند تا دام‌های آلوده سبب بیماری دام‌های سالم نشوند و حتی آنها را می‌سوزانند، وقتی برای ساخت مسکن و کوچه و خیابان استاندارد وجود دارد، وقتی برای اشتغال به یک شغل خدماتی یا تولیدی- هر چند ساده- چندین و چند پیش شرط و ویژگی لازم است و بالاخره وقتی برای تولید یک بطری آب معدنی چندین استاندارد تدوین و ناظرانی مأمور کنترل آن ضوابط و اطمینان از رعایت آن مقررات شده‌اند، چه کسی می‌تواند بپذیرد که روح و فکر مردم یک کشور با هر روشی و توسط هر کسی تغذیه شود؟! آیا قائلان این روش حاضرند فرزندان آنها در یک محیط آلوده به انواع بیماری واگیردار قرار بگیرند و صرفا آنها را به انتخاب فرد سالم از فرد بیمار توصیه کنند؟!

البته آفت تئوری پردازی و اظهار نظر در همه امور در سال‌های گذشته هم گریبان برخی مقامات اجرایی را گرفته و باعث شده بود که عده‌ای به جای پرداختن به وظیفه اصلی خود یعنی اجرای قانون، به دنبال تئوری‌پردازی‌های عجیب و غریب بروند که سوگمندانه باید گفت اغلب این نظریات حرف «دیگران» بود که از زبان مقامات رسمی کشور بیان می‌شد! همین نظریه و موارد مشابه قبلی آن - که برخلاف نصوص صریح دینی و نظریات امام راحل و رهبر معظم انقلاب است - در مقاطعی آثار زیانباری را در پی داشته و واکنش‌هایی را برانگیخته است. چند سال قبل و در دوره اصلاحات، سیاستمداری که بر کرسی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این کشور تکیه زده بود و امروزه به دامان انگلیس پناه برده است، قائل به روشی شبیه سخنان همین روزها در حوزه فرهنگ و اندیشه بود و برای اجرای نظریاتش تلاش می‌کرد! در واکنش به این تفکر، رهبر معظم انقلاب اینچنین فرمودند: «...بی‌مبالاتی جایز نیست. من به آقایان مسئولان مسائل فرهنگی هم دائماً این نکته را گفته‌ام و باز هم می‌گویم که ما بایستی بدانیم یک دولت، همچنان که نسبت به بسیاری از امور مردم مسئول است مسئول وضع معیشتشان، وضع اقتصادشان، وضع سیاستشان، وضع فرهنگشان، وضع تحصیلاتشان، وضع بهداشتشان؛ مسئول وضع ذهنشان هم هست. یعنی اگر دیدیم که فرضاً در جامعه ما کتابی هست که هنرش فقط این است که احساسات جنسی را در جوانان تحریک کند، این مضر است. این را نمی شود به عنوان این‌که یک فرآورده فرهنگی است، آزاد بگذاریم که هر که خواست، تولید و عرضه کند؛ نه، این بحث خواست نیست؛ مثل مواد مخدر است. مواد مخدر هم خیلی طالب دارد. خیلیها هستند که اگر شما مواد مخدر را به آنها دادید، استقبال می‌کنند و مصرف می‌کنند؛ اما بعد که معتاد شدند، شما را لعنت می‌کنند...

بنابراین، خواست، یک امر مطلق نیست؛ آن خواستی که بر طبق مصلحت است، مطلوب است.»

... اما آن چیزی که گمراه کننده و فاسد کننده است، ما نباید اجازه بدهیم وارد میدان شود. این، وظیفه ماست، وظیفه دولت است، وظیفه وزارت ارشاد است».

یکسال بعد و در واکنش به استمرار برخی روش‌های ضددینی که نارضایتی شدید مردم متدین را ایجاد کرده بود ایشان بار دیگر دلسوزانه هشدار دادند: «من کار فرهنگی منفی را به سه نوع تقسیم می‌کنم: یک نوع، آن نوشته یا کتابی است که یک منطق یا سخنی را ارائه می‌دهد که ازنظر ما آن سخن غلط است... صاحب آن نظر مخالف، در فکر این است که نظر مخالف خودش را مطرح کند و هیچ انگیزه‌ای دنبال آن نیست. طرح چنین فکر مخالف و غلطی- ازنظر ما- در جامعه، مفید است.

... نوع دوم کار که غلط است، این است که انگیزه آن صرفاً ارائه یک سخن علمی یا یک نظر فلسفی یا اجتماعی یا سیاسی نیست؛ بلکه جزئی از چارچوب یک طرح براندازی است. نشر این هم مضر است. دشمن وقتی که می‌خواهد با ابزار فرهنگی به کشور و جامعه و نظامی حمله کند، چیزهایی را هدف می‌گیرد، که به نظر من امروز در کشور ما چنین چیزهایی هست. هم در عالم کتاب هست، هم در عالم مطبوعات هست، هم در عالم هنر هست.

... نوع سوم، آن کار فرهنگی‌ای است که اثرش آنی است و قابل پاسخگویی نیست. مثل این که در جامعه‌ای بیایند عکس‌های مستهجن جنسی را به شکل وسیعی در میان جوانان پخش کنند! شما چطور می‌خواهید این را جواب دهید؟! اصلاً قابل جواب دادن است؟! این اصلاً قابل جواب دادن نیست. وقتی که یک اثر هنری و یک نوشته و یک عکس، یک تأثیر ویرانگر اخلاقی دارد، این قابل پاسخگویی نیست. جلو این کار فرهنگی را باید گرفت؛ این آن ممیزی واجب است.

... این هیچ ربطی ندارد به این‌که ما با فکر آزاد موافقیم یا مخالفیم. طبیعی است که ما با آزادیهایی مخالفیم؛ مگر کسی شک دارد؟ ما با بعضی از آزادیها مخالفیم. ما با آزادیهای جنسی مخالفیم؛ ما با آزادی گناه مخالفیم

... این یک مسئله فکری نیست که ما بگوییم حالا این کتاب منتشر شود، ما هم جوابش را منتشر کنیم؛ این جواب ندارد!»

اکنون و با این نظرات صریح که از متن قرآن مبین و اندیشه‌های معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام راحل عظیم‌الشان(ره) برگرفته شده، چه دلیلی دارد که به وسوسه کسانی که از اول هم همسو با دین و فرهنگ این مردم نبوده‌اند، نظراتی که پایه علمی و دینی ندارد مطرح شود؟ در غربی که برای عده‌ای قبله مقصود و مدینه فاضله است، از تحصیل دختران باسواد و خوش استعداد به دلیل حجاب اسلامی جلوگیری می‌شود! از چاپ کتاب‌های تاریخی مربوط به هولوکاست جلوگیری می‌شود و نویسندگان آنها را به زندان می‌افکنند آنها هیچ شرمی هم از کارهایشان ندارند و خود را آزادترین ملل و دول عالم می‌دانند پس چرا ما در دین خودمان و اصول ارزشی اسلام عزیزمان سستی کنیم؟! چرا آنها بر باطلشان متحد و هم‌پیمانند و عده‌ای بر احکام صریح شریعت سست و مردد؟!

متأسفانه در اثر غفلت از اجرای قانون و عدم پایبندی عملی به موازین اسلام در سالهای گذشته و با سیاست مذموم و غیر دینی «راضی نگه داشتن همه» شاهد آنیم که آثار ویرانگر و مخربی به اسم هنر و فرهنگ روانه اجتماع شده و امروز بجای آنکه بر اجرای قانون و پایمردی بر سوگندی که برای پاسداری از آرمانها و ارزش‌های انقلاب خورده شده تأکید شود، از رفع چتر امنیتی حوزه فرهنگ سخن گفته می‌شود؟! فراموش نکنیم که انتخابات چند ماه قبل تمام شده است!
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۲
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها