به گزارش 598، حق یک گلایه درست و حسابی از وزیر محترم امور خارجه برای ما محفوظ است، چرا که تاکید دکتر ظریف بر «حفظ همبستگی ملی در این شرایط» لوازمی دارد و اقل این لوازم آن است که ما در قامت وزیر امور خارجه، بدیهی ترین آداب وحدت را رعایت کنیم و منتقدان توافق هسته ای را همزبان با اسرائیل نخوانیم. ما کلاس کار دکتر ظریف را بالاتر از این می دانیم که همزبان با جراید زنجیره ای، این و آن را متهم به تشابهات سخیف کند. در مثل مناقشه نیست. زنجیره ای ها مصداق همان کافری هستند که همه را به کیش خود می پندارند.
نیست در کارنامه خودشان شعار زشت و فراموش شده «نه غزه، نه لبنان...» وجود دارد، دنبال لطائف الحیل می گردند بلکه منتقدان توافق ژنو یعنی پای کارترین افراد آرمان بلند مرگ بر اسرائیل را همزبان با این رژیم جعلی معرفی کنند! ما را اما انتظاری از این دوستان خوب اسرائیل نیست؛ از وزیر امور خارجه توقع داریم، تبسم صورت شان را تنها محدود به 1+5 نکنند! آیا ما همان زمان که نتانیاهو مثلا داشت به توافق ژنو اعتراض می کرد، نمی توانستیم مدعی شویم این خیمه شب بازی اصولا برای کمک به تیم مذاکره کننده ایرانی است بلکه متهم به ارزان فروشی در توافق نشوند؟! آیا ما یارای مان نبود که بنویسیم نتانیاهو، مشغول فاکتور کردن اعتراضات خود برای گروه مذاکره کننده ایرانی است؟! الحمدلله هرکه نداند، جناب دکتر ظریف به خوبی می داند؛ در عالم دیپلماسی، مهم تر از «ظاهر اعتراض»، «زاویه اعتراض» است.
اعتراض نتانیاهو به توافق ژنو از زاویه ددمنشی و درنده خویی بی حد و مرز رژیم غاصب قدس است و اینکه این سگ هار، در دوگانه بد و بدترین، بدترین را برای ملت ایران می خواهد. قدر مسلم هر توافقی که حق و حقوق ملت ما را در هر زمینه ای من جمله بحث هسته ای محدود کند، اساسا و ذاتا مورد رضایت اسرائیل خواهد بود. واقعا چرا باید نتانیاهو یا هر مقام دیگری در اسرائیل نسبت به نظارت بی وقفه بازرسان آژانس- بخوانید ماموران موساد- از کارگاه های ساخت سانتریفیوژ دانشمندان ما ناراحت باشند؟! این وسط نق اضافه ای اگر می زنند ناشی از شکم سیری ناپذیرشان است، نه اینکه احیانا توافق ژنو حکم یک پیروزی بزرگ برای ملت ایران دارد.
آری! خیلی چیزها هست که ما می توانیم بگوییم لیکن به احترام وزیر امور خارجه اگر سخنی به شدت و حدت گفته نمی شود خوب است ایشان نیز بی خود و بی جهت معترضان توافق هسته ای را همزبان با رژیم جعلی اسرائیل نخوانند. مثلا آیا خیلی سخت است برای ما که با استناد به حمایت های مکرر شیمون پرز از توافق ژنو، ایضا با استناد به همین فرمول جناب ظریف، بخواهیم نستجیر بالله مذاکره کنندگان هسته ای کشور را همزبان با رئیس رژیم بی جمهور اسرائیل معرفی کنیم؟ لذا اگر قرار است ما بچه های انقلاب را در زمینه ظریف دیپلماسی «سازشکار» نخوانیم (که تا الان هم رویه روزنامه چنین بوده) بر دوستان دیپلمات هم فرض است که در مقام عمل «حافظ همبستگی ملی در این شرایط» باشند و دیگر بچه های انقلاب (ما و دیگر دوستان حزب الله) را نه تندرو و افراطی بخوانند، نه همزبان با اسرائیل. ما البته بی هیچ هراسی جز از خداوند و خون شهدا و قانون و حقوق این ملت و ولایت، حرفمان را می زنیم. باز هم می زنیم. روزنامه وطن امروز از فردای توافق تا امروز بارها تاکید کرده که این توافق هرچند عهدنامه ترکمانچای نیست اما بیش از اینها با فتح الفتوح فاصله دارد که لازم النقد و واجب الاعتراض نباشد. اگر ترکمانچای خواندن یک توافق قابل برگشت خطاست، خطای بزرگ تر، فتح الفتوح خواندن یک توافق با قرائت های چندگانه و متضاد است. اگر اولی خطایی تاکتیکی است، دومی از آنجا که منجر به تغییر آرمان های انقلاب اسلامی و تعویض شعارهای جمهوری اسلامی می شود، خطایی استراتژیک است.
دولت جمهوری اسلامی بی هیچ تمردی از قوانین بین المللی، با 1+5 به این توافق رسید که در ازای رفع بخش کوچکی از تحریم ناحق و غیرقانونی، بخش بزرگی از حقوق هسته ای خود را وانهد.
چنین رخدادی قطعا شادمانی ندارد. من اصلا فرض می کنم دولت راه دیگری جز پذیرش این توافق نداشت و ناگزیر از این بود که به جبر روزگار، از بعضی حقوق ملت کوتاه بیاید. باز این رخداد هم شادمانی نداشت. شادمانی برای زمانی است که آدمی بدون کوتاه آمدن از امتیازات بزرگ، حقوق بزرگ دیگرش را استیفا کند، یعنی امتیاز کوچک بدهد و حق بزرگ بگیرد یا لااقل در ازای امتیاز بزرگ، حق بزرگ تری دریافت کند، نه اینکه امتیازات بزرگ بدهد و به طور صدقه ای، بخش کوچکی از تحریم ها را معلق کند.
اینجاست که فتح الفتوح خواندن این مدل توافق، علاوه بر بی مورد بودن، به معنای تقلیل سطح آرمانخواهی جامعه است و این مهم اگر برای هر انقلابی آفت است، برای انقلاب اسلامی، «بزرگ ترین آفت» است. بی خود نیست که روزنامه «نیویورک تایمز» می نویسد: «راه مقابله با ایران»، توقف برنامه هسته ای» و «تغییر ماهیت نظام» به طور همزمان است». این بار از شخص دکتر ظریف، با صراحت بیشتری می پرسم؛ چرا نتانیاهو باید از دستیابی بازرسان آژانس یا همان عاملان موساد به کارگاه های مونتاژ سانتریفیوژ ناراحت باشد؟! واقعا چرا؟!