به نظر می رسد اگر دولت محترم سعی کند تا
وظایف خود در قانون اساسی و مجموعه قوانین موضوعه در ارتباط با عرصه فرهنگ
را به درستی انجام دهد، مردم خود از توانایی لازم برای تشخیص نقش خود و
تلاش برای ایفای صحیح آن برخوردارند.
بالاخره بعد از کلی پیش تبلیغ، شب ارائه
گزارش یکصد روزه رئیس محترم جمهور فرارسید. همه منتظر بودند ببینند به جز
کوبیدن دولت قبل و ارائه تصویری سیاه از گذشته،که متاسفانه معمول شده است،
چه حرف تازه ای از سوی جناب آقای روحانی درباره اداره کشور بیان می شود.
آیا دولت جدید توانسته با تدابیر تازه، کمی از فشارهای اقتصادی بر روی مردم
را بکاهد یا نه؟ به هر صورت رئیس محترم جمهور گزارش خود را ارائه نمودند.
بخش مهمی از گزارش ایشان همان سیاه نمایی هایی بود که قبل از این هم شاهد
آن بودیم و البته مجریان این گفتگوی رسانه ای نیز در این زمینه نقش خود را
به خوبی بازی کردند!
خوب است جناب آقای روحانی دستور
بفرمایند تا معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی، گزارشی از تخصیص اعتبارات
قانونی به مراکز فرهنگی کشور از سوی دولت، در همین یکصد روز گذشته را برای
اطلاع عموم منتشر کند تا معلوم شود دولت حتی در پرداخت این بودجه ناچیز هم
به وظیفه خود عمل نکرده است چه رسد به سایر وظایف.
بخش دیگرگزارش وی، اخبار خوبی از تدابیر
و تلاش های دولت یازدهم برای سامان بخشی به اقتصاد ملی و بهبود سطح زندگی
مردم بود که جای تشکر و خسته نباشید دارد. در این بین، مطالبی درباره
مدیریت فرهنگی بیان شد که از جهات گوناگون محل تأمل است. ذیلاً به طور
اختصار به این مطالب اشاره می شود. امیدواریم رئیس جمهور محترم به این
مطالب توجه لازم را مبذول دارند.
1) آقای رئیس جمهور فرمودند که در این
100 روز، خیلی از نویسنده ها ممنوع القلم شده را به سریع القلم تبدیل
کردیم. باید پرسید اولاً این ممنوع القلم ها چه کسانی هستند؟ ثانیاً چه کسی
و به چه دلیلی این ها را ممنوع القلم کرده بود؟ آیا این حرف زاییده
توهّمات مشاوران جناب آقای دکتر روحانی است یا خیر، برای آن اسناد و مدارک
موجه وجود دارد؟ مطمئناً رئیس محترم جمهور قصد مشوّش کردن اذهان عمومی را
ندارند؛ بنابراین، این انتظار وجود دارد که ضمن انتشار سریع فهرست ممنوع
القلم ها، عامل ایجاد ممنوعیت را نیز معرفی کنند تا افکار عمومی روشن شود.
البته تا آنجا که ما می دانیم، در
جمهوری اسلامی ایران، هیچ کس تاکنون ممنوع القلم نشده است و نشانه بارز آن،
انتشار صدها کتاب و مقاله علیه بنیان های اسلام و انقلاب اسلامی و انواع
توهین ها به مردم توسط دهها ناشر و مطبوعه رسمی در داخل کشور است که با
عبور از مرز ممیزی (!) آزادانه منتشر شده اند. البته اگر رئیس جمهور محترم
از آنها کم اطلاع هستند، می توان پیشنهاد داد تا نمایشگاهی از این کتب و
مقالات برای بازدید ایشان و عموم مردم در مصلای بزرگ تهران برگزار شود.
2) آقای رئیس جمهور نظیر دوران تبلیغات
انتخابات ریاست جمهوری فرمودند که باید مدیریت فرهنگی را به خود مردم سپرد.
این حرف زیباست اما بیشتر برای همان ایام تبلیغات انتخاباتی کارایی دارد.
به نظر می رسد اگر دولت محترم سعی کند تا وظایف خود در قانون اساسی و
مجموعه قوانین موضوعه در ارتباط با عرصه فرهنگ را به درستی انجام دهد، مردم
خود از توانایی لازم برای تشخیص نقش خود و تلاش برای ایفای صحیح آن
برخوردارند و منتظر فرمایشات جناب آقای روحانی نمی مانند. شاید درست نباشد
که دولت یازدهم با فرار از تکالیف قانونی خویش در قبال فرهنگ، برای مردم و
تشکّل های مردمی تعیین تکلیف نماید.
توقع روشن است؛ جناب آقای رئیس جمهور!
لطفاً وظایف قانونی خود در حوزه فرهنگ که از سوی وکلای همین مردم تعیین شده
است را انجام دهید و در برابر آن به محضر مردم پاسخگو باشید؛ اینکه بودجه
ناچیز مراکز فرهنگی کشور و یا کمک های ضروری به موسسات فرهنگی مردم نهاد،
به طور کل قطع یا به کمتر از نصف تقلیل یابد، پیام خوبی از سوی دولت یازدهم
برای اهالی فرهنگ نیست. خوب است جناب آقای روحانی دستور بفرمایند تا
معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی، گزارشی از تخصیص اعتبارات قانونی به
مراکز فرهنگی کشور از سوی دولت، در همین یکصد روز گذشته را برای اطلاع عموم
منتشر کند تا معلوم شود دولت حتی در پرداخت این بودجه ناچیز هم به وظیفه
خود عمل نکرده است چه رسد به سایر وظایف.
دولت ها وظیفه دارند تا فضای فرهنگی
جامعه را از آلودگی ها و سمومی که پخش می شود پاکیزه نگه دارند. حال باید
پرسید، آیا جناب رئیس جمهور نسبت به این وظیفه تردیدی دارند؟ آیا جناب آقای
روحانی قائل به بی تفاوتی دولت اسلامی در برابر سموم کشنده ای است که می
تواند روح و روان فرزندانمان را به کام مرگ فرو ببرد؟
3) روشن است که همه دولت ها در قبال
حفظ بهداشت و سلامت فرهنگی جامعه مسئولند. این مسئولیت از سوی همه دولت ها
چه سکولار و چه دینی به رسمیت شناخته می شود هر چند ضرورت آن در ارتباط با
دولت اسلامی صدچندان است. در واقع، دولت ها وظیفه دارند تا فضای فرهنگی
جامعه را از آلودگی ها و سمومی که پخش می شود پاکیزه نگه دارند. حال باید
پرسید، آیا جناب رئیس جمهور نسبت به این وظیفه تردیدی دارند؟ آیا جناب آقای
روحانی قائل به بی تفاوتی دولت اسلامی در برابر سموم کشنده ای است که می
تواند روح و روان فرزندانمان را به کام مرگ فرو ببرد؟ اینکه خود مردم در
قبال این سموم حساس باشند و از آن دوری کنند حرف صحیحی است اما آیا جلوگیری
از انتشار آن در فضای فرهنگی جامعه هیچ ارتباطی به دولت ندارد؟
چگونه است که اگر یک ویروس خطرناک نظیر
آنفولانزای خوکی وارد کشور شود، همه دولت برای مبارزه با آن بسیج می شوند
تا مبادا به مردم آسیبی برسد یا چگونه است که اگر یک قاتل خطرناک در جامعه
رها باشد، مسئولین با همه توان کوشش می کنند او را دستگیر کنند تا مبادا به
کسی آسیبی وارد شود حتی کسی نمی گوید مردم خود مسئول محافظت از جان خویش
هستند ولیکن مقابله با ویروس های خطرناک و کشنده فرهنگی بر عهده خود مردم
است؟ آیا جناب آقای روحانی یا دولتمردان عزیز درباره استفاده فرزندان خود
از محصولات فرهنگی یا شبکه اینترنت نیز چنین نظری دارند و اگر فرزندانشان
دچار مشکلی شوند، هیچ مسئولیتی را متوجه مسئولین فرهنگی کشور نخواهند کرد؟
پیشنهاد می کنم، یک دوره غرب شناسی
همراه با آموزش زبان انگلیسی از سوی استاد سریع القلم برای وزرای ارتباطات و
ارشاد با حضور مشاوران رئیس جمهور برگزار شود تا به خوبی و عمیقاً مشخص
شود که امروز حتی کشورهای غربی نیز خود را در قبال سلامت و بهداشت فرهنگی
جوامع شان بی تفاوت نمی دانند و لذا ضوابط جدی ای را به منظور ممیزی و یا
فیلترینگ وضع کرده اند.