598؛ گزارش زیر خارج از جذابیت مکانی آن بیانگر بزرگترین معضل ورزش پرطرفدار کشور ما یعنی فوتبال می باشد، ورزشی که در نوع خود در جهان به عنوان یک حرفه به آن توجه می شود و در ۹۹% هم دچار نوعی تجارت واقع شده و از ورزش حرفه ای فاصله گرفته و عواقب جبران ناپذیری بر پیکره علاقمندان این رشته برجای می گذارد.
محمد احمدی سرمربی و مربی فوتبال و یکی از میلیون ها عاشقی است که در جامعه فوتبالی ما زندگی می کند و با شنید (توپ ، زمین بازی، فوتبال) بی تاب می شود و بغض گلویش را می فشارد.
احمدي می گوید از کودکی فوتبال بازی کرده و تمام زندگیش را صرف آموزش و فعالیت فوتبالی کرده. او بعد از ازدواجش هم تمام وجودش را در اختیار فوتبال قرارداده بود!
با دیدن تابلوی بالای پرچم برزیل گفتم شاید اینجا واقعاً شعبه دوم این فلافل فروشی باشد!
وقتی از او سوال کردم آقا واقعا اینجا شعبه دوم فلافلی برزیل هست، لبخندی بر روی لبانش نشست و گفت: «مو آبادانی اوم، مگه میشه درست نباشه، برو برزیل تو خیابون برزیل فلافلی برزیل!!!»
با دیدن این همه جذابیت در تزئینات مغازه اش کنجکاوی ما را بیشتر می کرد تا با او همراه شویم. خودش بی مقدمه گفت که فوتبالیست است و عاشق فوتبال، پرسیدم پس اینجا چیکار میکنی!؟
با لهجه شیرین آبادانیش بقچه درد دلش را باز کرد و از خستگی هایش گفت، که دیگر از فوتبال خسته شده است و صحبت هایی به میان آورد که عمق فاجعه در یک ورزش را به نمایش می گذاشت! و در نهایت گفت: «اینجا فلافل بفروشم راحت ترم!»
محمداحمدی هم مثل یکی از هزاران عاشق فوتبالی که زخم خورده ”مافیای” فوتبال است دردهایش قلب ما را نیز به درد آورد، او که جان و مالش را در این راه صرف کرده بود، می گفت دیگر از این فوتبال دست کشیده… و بغض گلویش را می فشرد.
از بزرگترین آرزویش پرسیدم و گفت: «یک زمین چمن در اختیار من بگذارند با ۴۰ یا ۵۰ فوتبالیست نوجوان در عرض یک سال، نصف بیشتر فوتبالیست حرفه ای تحویل خانواده فوتبال می دهم. آنقدر با اعتماد به نفس سخن می گفت که از چهره اش هزاران بارقه امید و علاقه و توانمندی اثبات می کرد او می تواند!»
در جامعه ورزشی ما، تب فوتبال جوانان این مرز و بوم را بیمار خود کرده ولی دستانی آلوده همچنان درصدد قتل عام احساسات این رشته پرطرفدار می باشد، ورزشی که در صورت فعالیت سالم نخبگان و ستارگانی را در عرصه خود شاهد خواهد بود که دنیا نظیر این افراد را به خود ندیده باشد.
ولی افسوس که هیچگونه عرق ملی در اینجا هزینه نمی شود و در عوض میلیاردها منابع مالی و سرمایه انسانی در این وادی می سوزد "محمد احمدی هایی” نیز در اثنای جوانی باید گوشه ای از این سرزمین گردی توپ فوتبال را در فلالی که به دستان مشتریانش می دهد ببیند و از شنیدن کلمه "فوتبال” پاهایش سست شود.
و در آخر نیز این سوال همچنان برای اهالی واقعی فوتبال باقی است که؛ چه زمان فوتبال ایران درست خواهد شد؟