به گزارش 598 به نقل از وبلاگ شنونده،
چندشب پيش كه با همسرم خيابان ولي عصر را به طرف بيمارستان دي طي مي كردم،
نزديكي هاي مركز بهداشت و درمان صداوسيما حضور يك مرد جلوي ويترين يك
مانتو فروشي مجلل نظرم را جلب كرد. سرعت خودرو را كم كردم. چهره آشنايي
بود. با اينكه سرطان با همه توانش وجودش را فشرده بود، سرپا ايستاده بود و
از هواي باران خورده تهران بعد از چند روز الودگي شديد نفس مي كشيد.ناصر
خيرخواه بود. مجري محبوب من در صداوسيما ، سادگي و صراحتش را در اجرا دوست
دارم. اجرايش در برنامه تهران 20 شبكه پنج سيما را اغلب ميديدم. بي تكلف
اجرا مي كند و صاف مي رود سر اصل مطلب.
كمي با هم گپ زديم و از اين
گفت كه پزشكان به او نويد داده اند سرطان را از وجودش با موفقيت بيرون
رانده. البته مواجهه نفس گيري بوده كه او را اينطور نحيف و كمي زرد كرده.
گاهي كه حرف مي زد اشك به چشمانش مي آمد و مي گفت محبت مردم و دعاي خير
آنها كار ساز بوده و البته لطف بي منتهاي حضرت رضا(ع)
اگر بخواهم
همه حرفايي كه زد بنويسم مي شود يك مصاحبه كامل براي يك صفحه روزنامه نوشت.
ولي چون دوستانه بود نمي دانم كدام ها را اجازه بدهد كه بنويسم. به هرحال
مسرور شدم از اينكه ناصر عزيز را شايد به همين زودي ها دوباره از پشت قاب
تلويزيون ببينم.