گرانترین خوراک طبیعی دنیا که استحصالش حاصل رنج و تلاش شبانه روزی صیادانی سخت کوش است که باید پاسی از شب گذشته راه دریا در پیش بگیرند و در زمستان سرد ، دریای خروشان و هزار سختی دیگر از دل تورهای پهن شده در آب شان ماهی صید کنند و به خشکی بیاورند برای صید مرواریدی درخشان. خاویار ثروت رویایی همه ساحل نشینان خزر بود که شهرتش دنیایی را در نوردیده بود اما خیلی از ساحل نشینان حتی شکلش را هم ندیده بودند. با این وجود به داشتنش می بالیدند. این سرمایه اما حالا رو به زوال گذاشته و عنقریب است که چینی ها ، هزاران مایل آن سو تر از خزر ، بزرگترین تولید کننده خاویار ایرانی باشند. آنها که در 5 سال توانستند به مرز تولید کل شیلات ایران رسیده اند. آنها که در آن سال ها تنها چند ماهی مولد از گونه ایرانی تاس ماهی را خریده اند و همراه با تکنسین های ایرانی به کشورشان برده اند.
***
خروس خوان است اما خبری از هیاهوی همیشگی نیست. سکوت «کرپی » چوبی را فرا گرفته. ساعت ها می گذرند ، آفتاب میانه آسمان است و نه خبری از صیادهاست و نه ماهی های صید شده. سازه چوبی عظیم بر جای مانده از روسهای تزاری حالا سالهاست که دیگر هیاهوی 200 ساله اش را ندارد . نه فقط صیدگاه «عاشوراده - ترکمن» که دیگر صیدگاه های صید ماهیان خاویاری تا خود آستارا سالهاست که چراغ های شان یک به یک خاموش شده اند. که خزر دیگر ماهیان خاویاری اش به شمارش افتاده اند و صیادانش هیچ ندارند که از دل این صدف های گران بها «مروارید سیاه » خزر را صید کنند.
***
صیدگاه ترکمن سازه ای چوبی است در 80 کیلومتری از ساحل بندر ترکمن . سازه ای که روسها بعد از معاهده ترکمن چای در دل دریای خزر بنایش ساختند تا با حقی که برای انحصار صید از خزر یافته بودند، به شکار ماهیان خاویاری بروند . این تنها یکی از صیدگاه های روس ها بود که به سرعت در سراسر خزر از «عاشوراده » تا آستارا در منتهی الیه غرب دریا گسترده شد. از روزگار قایق های چوبی از سال 1331 شمسی تا همین دهه 80 ، عاشوراده بزرگترین مرکزعمل آوری خاویار دنیا بود. جایگاهی که سالانه تا 40 تن خاویار از دل ماهیان خاویاری بیرون می کشید. صیدگاهی آنچنان ارزشمند که وقتی در اواخر دهه 40 شمسی سازه چوبی اش شبانگاه و در فصل سرما با یک اشتباه سهوی به آتش کشیده شد ، دوباره بر پایه های چوبی اسکله اصلی بازسازی شود تا صید ناتمام نماند. صیادان از آن روزها که با قایق های پارویی به دریا می زدند تا همین چند سال قبل که سوار بر قایق های فایبرگلاس تندرو به شکار می رفتند ، هیچ گاه دست خالی بر نمی گشتند.
اما انگار دیگر دریا از ماهی خالی شده که اینگونه «صیدگاه پیر» سوت و کور شده است. دیگر خبری نیست از آن 64 قایق صیادی ، آن چهار سرنشین هر قایق و آن هیاهو و نشاط بازگشت صیادان از دریا. دیگر تاس ها به دیوار آویزانند. خاویاری نیست که خاویارسازی باشد و الکی در دست داشته باشد تا خاویار به بار بنشاند. نه نیازی به نمک خالص روسی است نه «ماهی بر» و نه «یخ» که صید تقریبا تعطیل است.
***
این روزها باید روزهای پایانی صید باشد اما اصلا دیگر صید پاییزه ای آغاز نمی شود که بخواهد پایان یابد که خزر در هجوم هیولاهای شانه دار ، خالی از ماهی شده. حالا کل صید سالانه 5 ناحیه شیلاتی شمال کشور به لطف آنچه پره های صیادی ، صید اتفاقی می کنند به سختی به حدود 8 تن رسیده است. رقمی که کمی بیش از 2 برابر صادرات خاویار چینی تخمین زده می شود. صنعتی که از زمان رفتن روسها به لطف «مرحوم خاویاری» اولین خاویارساز بومی در کشور بومی سازی شده بود و صنعتی ملی شده بود با شهرتی عالم گیر ، حالا دیگر رو به زوال گذاشته که خزر خالی از ماهیان خاویاری شده است. حالا شیلات شمال تمام امیدش به چند کارگاه تولید ماهیان خاویاری است که خاویار پرورشی تولید می کنند. خاویاری که رقم کلش در یک سال گذشته در شیلات مازندران رقمی نزدیک 1.4 تن بوده. یعنی رقمی مشابه با نرم یک صید تابستانی یک قایق صیادی در صیدگاهی مثل فریدونکنار یا سرخرود یا نوشهر در دهه هفتاد شمسی. اگرچه همین تولید یک افتخار است و قابل تقدیر.
شیلات که از سال 1331 به همت دولت محمد مصدق ملی شد و استحصال ماهیان خاویاری را از روس های تزاری «خاندان لیانازوف ها » پس گرفت توانست خیلی زود تولید 21 تنی خاویار در همان سال اول را در یک سال به 119 تن برساند و در شروع انقلاب اسلامی این استحصال به مرز211 تن رسید. رقمی که در اواسط دهه 70 و در دوران طلایی صید ماهیان خاویاری از مرز 300 تن هم گذشت. اگرچه بالاترین رقم استحصال خاویار ایرانی حتی در بالاترین سالهایش هم فاصله ای چشمگیر داشت با صید و استحصال روس ها در سال 1334 ؛ زمانی که روس ها 850 تن خاویار را با همان صیدگاه های اولیه و قایق های پارویی شان تولید کرده بودند! با افزودن این رقم به رقم استحصال شده توسط صیدگاه های ایران ، به عدد 991 تن تولید خاویار در آن سال رسیده است. (کتاب خاویار- مرحوم پروفسور امین کیوان)
***
خزر ، بزرگترین دریاچه دنیا که شوری آبش کمتر از همه دریاچه های آب شور دنیاست ، سال های سال است که ماهی های استروژن را در دل خود جای داده است. ماهی هایی که در رودخانه های حوزه آب ریز خزر در اوایل فصل بهار تخم ریزی می کنند و هر ماهی خاویاری در هر فصل تخم ریزی ، بیش از 300 هزار تخم می ریزد. تخم هایی که بعد از عمل لقاح خارجی ، به لارو بدل می شود و بعد بچه ماهی خواهد شد. درحالی که بزرگترین کارگاه های تولید ماهیان پرورشی در صورت صید زنده ماهیان در آستانه تخم ریزی با هزینه ای بالا شاید بتوانند 50 تا 80 هزار بچه ماهی تولید کنند. ماهی ها اما چطور اینگونه نایاب و در آستانه انقراض قرار گرفته اند؟
پاسخ البته خیلی دشوار نیست؛ صید بی رویه ، تخریب زیستگاه و حمله هیولای شانه دار. این سه عامل را تقریبا تمام کارشناسان ، دلیل اصلی انقراض ماهیان خاویاری می دانند. صید بی رویه این گونه شکل می گیرد که با فروپاشی شوروی ، صیادان ماهی از دو کشور به 5 کشور تبدیل می شوند. کشورهای تازه استقلال یافته ای که خاویار و گوشت ماهی های استروژن برای شان صنعتی مهم تلقی می شده . پس بی توجه به میزان ذخایر ماهیان خاویاری ، قایق های شان می روند برای نسل کشی گونه های گران بها. ماهیانی که به جای مانده از دوره سوم عصر زمین شناسی هستند . به جای مانده و با کمترین جهش نسلی از عصر دایناسورها تا حالا یعنی میلیون ها سال پیش تر. ماهی هایی که شاید از آخرین بازماندگان اقیانوس تتیس هستند چگونه به سرعت به سوی زوال می روند؟(دریای خزر- مرحوم مهندس احمد بریمانی)
تخریب زیستگاه ، در این بخش بی شک ساحل شینان جنوبی خزر کم از همسایگان شمالی شان نداشته اند که شاید حالا از هزاران رودخانه منتهی به خزر تنها زیستگاه قابل تخم ریزی برای ماهیان خاویاری ، سپیدرود است. زباله ها و فاضلاب شهری ، سموم کشاورزی و از همه بدتر خاکبرداری های غیر کارشناسی از دل رودخانه ها محل های تخم ریزی ماهیان خاویاری را از بین می برد و لطمه ای بزرگ به ذخایر ماهیان خاویاری می زند.
ماهیانی که شکارشان بی رویه پیش می رفت و جایی هم برای زاد و ولد نداشتند با تصمیم روسها برای اتصال خزر به دریای سیاه از طریق کانال ولگا -دن با ضربه ای مرگبار هم روبرو شدند. ولگا رود طویل روس ها با حوزه آبریزی به بزرگی 1.5 میلیون کیلومتر مربع ، که وسعتی 4 برابری نسبت به مساحت دریاچه خزر دارد، ناگهان جولان گاه کشتی هایی شد که از دریای سیاه می آمدند . آنها که با خود هیولاهای شانه دار را به خزر آوردند. نرم تنی میکروسکوپی که کارش یک چیز بود. خوردن تخم های ماهیان کیلکا. کیلکا که مهمترین منبع تغذیه استروژن ها بودند. و این یعنی پایان یک عصر. عصر ماهیان خاویاری. اگرچه روسها ماهی «شیپ» خزر را با تغییری ژنتیکی ، ماهی آب شیرین کرده بودند و صیادی شان را در ولگا، ادامه می دهند اما زیستگاه خزر داشت خالی از 4 گونه خاویاری اصلی می شد. ماهیانی که ساحل نشینان خزر این گونه می نامیدند شان:
1. فیل ماهی - بلوگا (huso-huso) ؛ بزرگترین گونه ماهیان خاویاری که خاویار طلایی اش ، بهترین خاویار دنیاست. در سال 1334 در صیدگاه بندر انزلی فیل ماهی بزرگی صید می شود که قایق های پارویی و صیادانش برای رساندن ماهی به ساحل به زحمت می افتند. ماهی غول پیکری به وزن 862 کیلوگرم که 205 کیلوگرم خاویار طلایی در دل داشته است. اگرچه بعد ها و در اواخر دهه 70 ، ماهی دیگری با وزنی نزدیک به یک تن هم صید شد اما خاویارش تنها 125 کیلوگرم بود. اگرچه میانگین وزنی این ماهی ها 50 تا 70 کیلوگرم است و خاویاری بین 15 تا 25 کیلوگرم داشتند.
2. قره برون - تاس ماهی ایرانی(A-persi cus) ؛ ماهی از خانواده تاس ماهیان که وزنش تا 100 کیلوگرم هم می رسد و بزرگترین نمونه صید شده اش در صیدگاه چالوس در سال 1348 صید شده است . ماهیانی که خاویاری تا 11 کیلوگرم هم از آنها استحصال شده است. این ماهی نمونه روسی دیگری به اسم چالباش دارد که ویژگی هایی تقریبا مشابه دارد. وزن متوسط این ماهی ها 18 تا 20 کیلوگرم بود که خاویاری تا 5 کیلوگرم داشتند.
3. اوزون برون (A-stella tus) ؛ سرشناس ترین گونه ماهیان خاویاری که همه خاویار را به نام این ماهی می شناسند. که بزرگترین ماهی صید شده اش تا 40 کیلوگرم هم رسیده اند اما به دلیل سن بالای ماهی خاویار نداشته اند. بیشترین خاویار بدست آمده از این نمونه ماهی ها تا 8 کیلوگرم بوده است اما نمونه های متوسط این ماهی 7.5 کیلوگرم است که 2 تا 3 کیلوگرم هم خاویار می دهند.
4. شیپ (A-nudiventris) ؛ این ماهی بی فلس که وزن متوسطی کمتر از ماهیان قره برون دارد ، در بزرگترین نمونه های شان وزنی تا 80 کیلوگرم داشتند. شیپ را روس ها در دریاچه های آرال داشتند و از همین نمونه برای گونه جهش یافته بومی شان در آب شیرین ولگا استفاده کرده اند. ماهیانی که به طور متوسط 4 تا 7 کیلوگرم خاویار می داده اند و بیشترین خاویار دیده شده از این ماهی تا 11 کیلوگرم هم بوده که درسال 1348 در صیدگاه ایزده صید شده است.
***
5 سال قبل گروهی از محققان شیلات چین بی سر و صدا به ایران می آیند . آنها دو چیز را با خود به کشورشان می برند. چند ماهی مولد خاویاری و چند تکنیسین شیلات. آنها در بازه 5 ساله با لابراتوارهای کاملا مجهز خود با استفاده از آب شیرین و خوراک مصنوعی می توانند پیشرفت خوبی در تولید ماهی داشته باشند. چین که در سرزمین پهناورش رودخانه هایی بسیار دارد و پر است چشمه های آب شیرین ، این توان را به پشتوانه صنعت قدرتمندش برای خود می سازد که خیلی سریع به تولید ماهیان خاویاری پرورشی تا مرز استحصال بیش از 5 تن برسد. رقمی که احتمالا هر سال تصاعدی بالا می رود و بزودی می تواند این کشور را به دلیل کاهش چشمگیر ذخیره طبیعی گونه های ماهیان خاویاری به اولین صادرکننده خاویار خزر بدل سازد.
اگرچه روس ها و دیگر کشورهای حاشیه خزر هم استخرهای پرورش ماهی شان را افزایش داده اند تا بتوانند همچنان در صنعت خاویار دنیا جایگاهی داشته باشند. رقابت با چینی ها اگرچه در کمیت با این سرعت حرکت رقیب تازه به میدان وارد شده سخت است اما شیلات ایران تنها به دو چیز امید دارد. اینکه زیست بوم ماهیان خاویاری با همکاری 5 کشور ساحلی خزر در بازه ای 20 ساله به حالتی متعادل برگردد. خاویار خزر که برای استحصالش ، ماهی خاویاری سال ها در بستری طبیعی رشد می کند و با خوردن زئو پلانکتون ها و ماهیان دریایی ریزتر چون کیلاکا ها ، خاویار را تولید می کنند. آنچه در استخرهای پرورش ماهی با کودهای غیر طبیعی به ماهی ها داده می شود و در نتیجه کیفیت خاویار بدست آمده را پایین تر می آورد.
اگرچه در همین شرایط هم خاویار تولیدی پرورشی ایران به دلیل پرورش در آب دریای خزر با درصد خاص نمک که 11 گرم در هر کیلوگرم است ، خاویاری را تولید می کند که چینی ها هنوز نتوانستند این کیفیت منحصر به فرد بومی ایران را با خود داشته باشند.
مدیریت جدید شیلات ایران شاید بیش از هر چیز باید به فکر تعامل کشورهای همسایه برای جلوگیری از انقراض این نمونه های اسنثنایی و این ثروت ارزشمند باشد تا همچنان خاویار ؛ مروارید سیاه ایرانی لوکس ترین خوراکی طبیعی دنیا باشد. اگرچه چینی ها مثل فرش و پسته توانستند در تولید انبوه این سرمایه هم برای ایران یک رقیب جدی اما کم کیفیت باشند.