«خبرگزاری دانشجو»؛ آمارها تکاندهنده
است؛ در تحقیقی که میان دانشجویان شهر تهران انجام شده، 50 درصد پسران و 25
درصد دختران مصرفکننده قلیان هستند، جالب است که در این تحقیق فقط 25
درصد دانشجویان خوابگاهی مصرفکننده قلیان بودهاند؛ اینها آمارهای رسمی
است که در آذر ماه امسال انتشار پیدا کرده است. آمارهای غیررسمی
تکاندهندهتر است، خب ترس از برخوردهای حراستی و عدم اعلام مصرف این مواد
از طرف دانشجویان، بخصوص خوابگاهی ها، میتواند در انحراف این آمار از
واقعیت نقش داشته باشد.
سرگرمی مستقلها!
براساس
تحلیلی روانشناختی! جوانان پس از رسیدن به سن قانونی و احساس استقلال
شخصیت در محیطهایی همچون خوابگاه سعی میکنند اعمالی از خود نشان دهند که
در این راستا قابلیت تفسیر و فهم دارد، مثلاً معتاد بشوند! یا سیگاری یا
خیلی دیگر به خودشان رحم کنند بروند و قلیان بکشند. پس این یک امر طبیعی
است و شما باید تلاش کنید حس استقلالطلبی را یک جور تامین کنید!
ورود به حلقه انحرافی
برای
اینکه به یک حلقه قلیونکش در خوابگاه هر دانشگاهی که در آن برخوردهای
شدید انضباطی کیفر قلیان کشیدن است، راه یابی، تنها شیوه، جلب اعتماد است و
البته این شیوه سختیهایی هم دارد، اما بالاخره وقتی در جمعشان وارد
میشوید احساس جالبی به شما دست میدهد؛ 10، 15 نفر دانشجو که تمام در و
پنجرههایی که میشود از آن بو را تشخیص داد، مسدود کردهاند و در هالهای
از دود مشغول گپ و کشیدن قلیان هستند.
وقتی
از آن ها می پرسی که آیا جز قلیان چیز دیگری همچون سیگار مصرف می کنند،
اکثراً می گویند نه و تاکید می کنند کسانی که سیگاری هستند از قلیان کشیدن
لذتی نمی برند! و گویا بالعکس!
وقتی
از آنها درباره میزان مصرف قلیان می پرسی، بشدت بر فراهم بودن شرایط تاکید
می کنند؛ این که نمی شود با اجاق گازهای خوابگاه ذغال قلیان را چاق کرد و
باید حتماً گاز پیک نیک داشت تا انواع و اقسام لوازم یدکی و در انتها امکان
جمع شدن بچه ها در کنار هم و بحث های امنیتی و حفاظتی، همه این ها سبب می
شود تا نتوان این سال ها با شدت یافتن برخوردهای انضباطی و ناامنی برای
قلیان کش ها مانند گذشته آسوده خاطر و به تناوب قلیان مصرف کرد.
مبارز برتر با قلیان
او
مدعی است در خوابگاهش هیچ کس نمی تواند قلیان بکشد و جان سالم بدر برد.
این ها ادعاهای یک مسئول شب خوابگاه عادی نیست، بلکه ادعای یک مسئول شب است
که خود سال ها دانشجو بوده و به تازگی فارغ التحصیل شده و خوب از چم و خم
کلک های مصرف دخانیات توسط دانشجویان مطلع است، اما برگ برنده او در
خوابگاهش به وجود آمدن همین جور روانی است، به همراه گشت های نامحسوس و
البته ورود ناگهانی به اتاق هایی که به آنها مشکوک است!
از
یک چنین مبارز مصری می پرسیم نحوه برخورد انضباطی با چنین دانشجویانی از
نظر قوانین وزارت علوم چیست؟ در جواب، آقای گوهررستمی از این صحبت می کند
که قانون وزارت علوم بر وجود شاکی تاکید دارد یا یکی از دانشجویان خوابگاه و
یا حراست و این دخالت حراست هم بستگی به مدیران هر دانشگاه دارد، به طوری
که در برخی دانشگاهها اصلاً مدیران بنایی بر برخورد با این مسئله ندارند.
کیفر
قلیانکشی را که از او جویا میشویم، جوابی شبیه سوال قبل میدهد و
میگوید تا پای دار میروند، اما من ندیدم بالای دارش را! در واقع اشاره به
این موضوع میشود که افراد خاطی به کمیته انضباطی میروند، اما معمولاً
اعمال حکم فقط به خاطر قلیانکشی برایشان رقم نمیخورد.
وقتی تفریح نداشته باشند
وقتی
از او میپرسیم که چرا دانشجویان دنبال چنین موجود خطرناکی، چه از لحاظ
سلامتی و چه از لحاظ انضباطی میروند، گوهررستمی پاسخ میدهد: نبود تفریح
مناسب برای دانشجویان! فکرش را بکنید؛ یک مدیر سرسخت خوابگاه هم میداند
دانشجویانی که تفریحی نداشته باشند و انواع و اقسام معضلات و مشکلات
دامنگیرشان شود چارهای ندارند جز پناه آوردن به این گونه تفریحات!
قربان تفریحاتشان
حال
اگر حرف بالا را خیلی جدی گرفتهاید پیشنهاد میکنم شما هم مثل ما یک آخر
هفته به یکی از اردوهای دانشجویی که مثلاً معاونت دانشجویی دانشگاه یا
تشکلهای دانشجویی برگزار کرده برای مبارزه با چنین سرگرمیهایی و تخلیه
انرژی دانشجویان، بروید تا به خوبی شاهد باشید که چگونه نقض غرض رخ میدهد،
به طوری که قلیان محوریت را در تفرجگاهها هم از دست نداده و تبدیل به
تفریح میشود؟ امری که کار را به آنجا رسانده تا مبارزه با قلیان در
اردوهای دانشجویی شدیدتر دنبال گردد. البته اگر به قیمت حذف اردو تمام
نشود.
قهوهخانههای دانشجویی
روزگاری
قهوهخانهها محل کارگرانی بود که خسته از کار روزانه، دودی میگرفتند و
چای مینوشیدند و کمی خستگی از تن بدر کرده و به خانه میرفتند، اما امروز
قهوهخانهها مأمن دانشجویانی است که به خاطر برخوردهای حراستی و ...
حاضرند هزینه مالی بیشتری بدهند، اما در آرامش قلیانی بکشند. گویا این
روزها علاوه بر کافهها که مأمن برخی از دانشجویان خاص بوده، حال نوبت
قهوهخانههاست تا این بار اوقات فراغت و قرارهای کاری و دوستانه قشر
وسیعتری از دانشجویان را به خود اختصاص دهد.
دانشجویان بومی دیگر چرا؟!
نکته
جالب این جاست که دانشجویان بومی هم بشدت به قلیان و اتفاقاً قهوهخانهها
روی میآورند. گویا که پز روشنفکری قشر دانشجو این سالها مدش را در
قهوهخانهها سپری میکند. درصد بالایی از دانشجویان بومی که به
قهوهخانهها میروند، دانشآموزانی بودهاند که در سالهای پس از بلوغ
دورادور با قلیان انس گرفتهاند و دوره دانشجویی فضا را برایشان بهتر و
آزادتر مینماید.
بسیاری از
دانشجویان خوابگاهی اظهار میکنند بیرون از خوابگاههای دانشجویی حتی به
قلیان فکر هم نمیکردند و همیشه قلیان را به عنوان یکی از لوازم خوابگاه در
نظر داشتند. چون موقعیت مصرف قلیان بیرون از خوابگاه تقریباً به هیچ عنوان
برایشان فراهم نبود و فضای قهوهخانهها هم برای حضور قشر جوان تحصیلکرده
به نوعی دون شأن مینمود و به همین خاطر مصرف به صورت فصلی بروز پیدا
میکرد و معمولاً دانشجویان بعد از فارغالتحصیلی نسبت خود را با این
سرگرمی از دست میدادند و تب قلیان در وجودشان فروکش میکرد.
اما
این روزها با بروز پدیده قهوهخانهگردی در بین دانشجویان، میتوان انتظار
داشت قلیان با آنها همدم ماندگارتری باشد، شاید تا آخر عمر!
علت اینکه چرا دانشجویان تا این حد به قلیان علاقه نشان میدهند، هرچه باشد راهحل فقط برخوردهای حراستی نیست.
گرچه
این برخوردها با یک شیوه منطقی، خود مانع بزرگی برای گسترش این معضل است،
اما باید به این موضوع فکر کرد که چرا دانشجویان و آیندهسازان یک مملکت
این قدر به سرگرمیهای غیرمنطقی و عجیب و غریب علاقهمند میشوند!