به گزارش 598 ، روزنامه کیهان امروز دوشنبه 04/09/92 در ستون اخبار ویژه خود نوشت:
هاشمی رفسنجانی گفت؛ تشکر مقام معظم رهبری بعد از مذاکرات در جواب نامه آقای روحانی از تیم مذاکرهکننده باعث شد مسئله ختم شود و اما و اگری باقی نماند و این کار بسیار مهمی بود.
وی که در مراسم معارفه دکتر ولایتی به عنوان رئیس جدید مرکز تحقیقات استراتژیک سخن میگفت، با اشاره به مذاکرات هستهای اظهار داشت: در داخل هر روز حرفها و گوشه کنایههایی مطرح میشد و اگر صحبتهای آقا در حمایت از تیم مذاکرهکننده نبود، تیم ما دچار لکنت زبان میشد پس رهبری پشتشان را محکم کردند و آنها با خیال راحت رفتند.
وی با اشاره به این که امروز بعد از مذاکرات در جواب نامه آقای روحانی که از سوی مقام معظم رهبری مطرح شد، تدبیر را بار دیگر دیدم، افزود: اگر مقام معظم رهبری این کار را نمیکردند اما و اگرها باقی میماند، اما آقا با جمله تشکر از تیم مذاکرهکننده مسئله را ختم کردند و این کار بسیار مهمی بود.
هاشمی با بیان این که از شئون رهبری این است که در لحظات حساس به داد مردم و مسئولان برسد که رسیدهاند، اظهار کرد: ما از این گردنه بسیار سخت عبور کردیم و الان آمریکا و اوباما برای تسلیت به اسرائیل قضیه را جور دیگر تفسیر میکنند. درست است که ننوشته حق غنیسازی برای ایران محفوظ است، اما این موضوع در قرارداد ایران با انپیتی مورد اشاره قرار گرفته است و به طور طبیعی هر کشوری که حق دارد از صنعت صلحجویانه هستهای استفاده کند میتواند غنیسازی هم بکند، اما آنها از این کلمه ابا داشتهاند، چون میخواستند چیزی در دست داشته باشند، به هر حال فرقی هم نداشت چون عملا گفتند شما میتوانید ادامه دهید و اگر میگفتند حقتان است کشورهای دیگر هم وارد میشدند و میگفتند ما هم حق داریم.
فراز آخر این سخنان نگرانیهایی درباره جامع و مانع بودن توافق اخیر و راه دررو نگذاشتن در آنها برمیانگیزد. از سوی دیگر رهبر معظم انقلاب ضمن حمایت از دولت و تیم دیپلماسی، درباره برخی رفتارها در سفر نیویورک فرمودند که بهجا نبود. اما فارغ از این نکته جای طرح این پرسش است آیا منطق درست و نجاتبخش تبعیت از ولایت، از نگاه گوینده سخنان منطق همیشگی است یا با این منطق باید به شکل نؤمن ببعض و نکفر ببعض رفتار کرد که برخی دستاندرکاران و سران فتنه سال 88 مرتکب شدند؟! به عبارت دیگر اگر کلام رهبری فصلالخطاب است- که براساس منطق شیعه و تصریح قانون اساسی قطعی است- چرا برخی قائلین به این منطق 4 سال پیش خلاف ادعای خود عمل کردند و راه سرزنش و اعتراض نسبت به همراهی خود با قانونشکنان و فتنهانگیزان را باز گذاشتند؟ آیا با این آیه قرآن آشنا نبودند که میفرماید «به پروردگارت سوگند ایمان نمیآورند مگر آن که در اختلافها حکمیت به جانب تو آورند، پس وقتی حکم دادی حرجی در دل آنان نباشد و تسلیم کامل باشند».
یادآور میشود روز گذشته سایت شخصی آقای هاشمی اقدام به بازنشر مقاله یک ماه و نیم پیش یکی از همکاران نشریات زنجیرهای (منتشره در روزنامه توقیف شده هممیهن) کرد که مجددا در آن به خاطره دروغین منع حضرت امام از شعار مرگ بر آمریکا اشاره شده و ضمنا ادعا گردیده که هاشمی با آن خاطره دیپلماسی دولت را تنها نگذاشت؛ حال آن که این خاطره از اساس خلاف بود و حضرت امام بارها و از جمله پس از زمان مورد ادعای آقای هاشمی بر ضرورت استراتژیک این شعار تاکید کردهاند. با این وصف سؤال این است که نشریات زنجیرهای کدام هدف را از حمایت نسبت به برخی مواضع هنجارشکنانه مد نظر داشتند و چرا سایت منسوب به آقای هاشمی پس از 45 روز اصرار دارد همان خاطره دروغین را احیا کند؛ موضوعی که مورد نکوهش آقای هاشمی هم واقع شد؟
نکته قابل تامل، اصرار مقاله مورد اشاره هممیهن (منتشره در سایت شخصی هاشمی) است که ادعا میکند «هاشمی گرچه رئیس دولت نیست اما بسیاری این دولت را ادامه دولت او میپندارند» این در حالی است که اخیرا روزنامه آرمان (حامی ویژه هاشمی) در گزارشی نوشت روحانی ابا دارد در سایه هاشمی دیده و تفسیر شود.
رویکرد غلطانداز دو سوی خط فتنه با مذاکرات ژنو
دو طیف از محافل فعال در فتنه 88 با یک هدف مشترک از دو سوی به ظاهر متناقض به توافق ژنو پرداختهاند.
برخی از رسانههای فعال در فتنه و آلوده به جریانهای نفاق در تیترها و تحلیلهای عجیب و غریب مدعی شدهاند «بنبست 8 ساله در پرونده هستهای ایران پایان یافت»، «ایران به بزرگترین پیروزی در طول 34 سال پس از انقلاب رسید»، «ساختار تحریمها شکست»! و... که به هیچ وجه با واقعیتها و اخبار سازگار نیست.
این طیف در واقع درصددند به سیاق همیشگی رفتار افراطیون مدعی اصلاحات طی چند سال اخیر، مسئله مذاکرات هستهای را در رابطه و سازش با آمریکا مستحیل کنند و در عین حال چنین القا نمایند که آمریکا طرف معامله است و نه رژیم مستکبری که حاضر نیست حقوق قانونی ملتها را بپذیرد. به تلقی این طیف مذاکرات هستهای را باید به سمت مذاکره و رابطه با آمریکا سوق داد و هرچه ایران در فضای فشار با آمریکا مذاکره و سازش کند به نفع خط سازش (جریان ساختارشکن) در داخل نیز هست!
طیف موازی این جریان که آنها نیز پارسنگ کفه آمریکا در تقابل با جمهوری اسلامی هستند در فاز رسانهای تکمیل کننده- اما به ظاهر مخالف- مدعی شدهاند ایران جام زهر را سر کشید و از موضع ضعف تسلیم شد! این طیف- درست مانند طیف اول- در تحلیلهای خود مینویسند انرژی هستهای به چه درد ملت ایران میخورد و آیا ارزش این همه هزینه را دارد؟ این منطق مشخصاً و قبل از همه از سوی مقامات آمریکایی، انگلیسی و صهیونیستی طی دهه گذشته ترویج شد.
اما در پاسخ دو سر این طیف که نقش واحد آنها در فتنهانگیزی و آشوبگری سالهای 78 و 88 غیرقابل انکار است باید تصریح کرد که مذاکرات و توافق انجام شده ظرفیت تلقیهای افراطی یا تفریطی و آمیخته با ذوقزدگی را ندارد و باید نگاهی متعادل به آن داشت چرا که اولاً این مذاکرات، تنها ایستگاهی از یک روند و مسیر بلندمدت است و در واقع موقتی (6 ماهه) است ثانیاً اولین تجربه طرفین نیست و طرف آمریکایی و اروپایی دستکم دوبار در 8 سال پیش و 3 سال پیش زیر تعهدات مشابه که اتفاقاً یکی از آنها با تیم دکتر روحانی بوده زدهاند و تعابیری نظیر «بنبست پایان یافت»، «اتفاق تاریخی و بیسابقه در ژنو»، «پس از 10 سال با غرب به توافق رسیدیم»، «ژنو 3 تاریخی شد» و... با واقعیتها ناسازگار است. طرف غربی یک بار بر سر اصل غنیسازی 3/5 درصد و یک بار در ماجرای سوخت 20 درصد عهدشکنی و بیصداقتی کرد و همین حالا نیز وزیر خارجه آمریکا ساعتی از توافق ژنو نگذشته، موضوع کانونی مدنظر ایران (حق غنیسازی) را که در متن توافق ذکر شده انکار میکند ضمن اینکه وزیر خارجه و رئیس جمهور آمریکا تاکید میکنند چارچوب اصلی و ساختار تحریمها بر سر جای خود باقی خواهند ماند، حال آنکه این موضوع نیز مطالبه دیگر طرف ایرانی است. از این جهت اغراق در ماوقع راه به جایی نمیبرد. اینکه سران آمریکا به فاصله چند ساعت زیر توافق میزنند، در حالی که جوهر توافق هنوز خشک نشده، نشان میدهد اصل چالش با آمریکای غیرقابل اعتماد سر جای خود باقی است و البته این موضوع چیزی از ارزش تلاشهای خستگیناپذیر تیم مذاکره کننده ایرانی که فرزندان همین انقلاب و ملتاند، کم نمیکند.
باید به قُل دوم دوقلوهای جریان فتنه نیز متذکر شد که آنها 10 سال قبل نیز مدعی بودند نظام باید جام زهر را سر بکشد و تسلیم آمریکا شود. آن روز شرق و غرب ایران در اشغال چکمهپوشان آمریکایی بود اما امروز برخی نویسندگان نامه جام زهر، به آمریکا و انگلیس پناهنده شدهاند حال آن که نظام جمهوری اسلامی برخلاف 10 سال پیش نفوذ سازنده و مؤثر خود را در چهارگوشه منطقه غرب آسیا (خاورمیانه سابق) گسترش داده و قدرت برتر منطقه شده است.
اظهارات دو وزیر خارجه و جمع محال نقیضین
همکار نشریات اصلاحطلب با اشاره به تناقض اظهارات جان کری با اظهارات دکتر ظریف خواستار رفع ابهام و تناقض شد.
داریوش سجادی با اشاره به روشهای مزورانه رژیمهای استکباری در مبهمگویی نوشت: آندره گرومیکو سفیر وقت اتحاد جماهیر شوروی در شورای امنیت سازمان ملل متحد یکی از سرشناسترین دیپلماتهای شناخته شده در مبهمگویی بود! یکی از برجستهترین موارد مبهمگویی دیپلماتیک وی زمانی بود که بعد از پایان جنگ جهانی دوم و علیرغم تعهد شوروی به ترک خاک ایران بعد از جنگ، ارتش مسکو کماکان در خاک ایران مانده بود. وقتی نماینده آمریکا در شورای امنیت بابت این استنکاف و چرایی عدم خروج قوای نظامی شوروی از خاک ایران خواستار توضیح از گرومیکو شد وی با اعتماد به نفس پشت میکروفون گفت؛ ارتش شوروی جهت جلوگیری از «اتفاقات غیر قابل پیشبینی» در ایران مانده است! و وقتی نماینده آمریکا مجدداً ضمن اعتراض خواستار توضیح وی در مورد چیستی «اتفاقات غیر قابل پیشبینی» شد گرومیکو با اعتماد به نفسی بیشتر گفت؛ «مفهوم اتفاقات غیر قابل پیشبینی روشن است. اتفاقات غیر قابل پیشبینی یعنی اتفاقاتی که قابل پیشبینی نیست»!
مشاور سابق کروبی در این نوشته که تحت عنوان تفاهمنامه نامفهوم منتشر شده میافزاید: حالا حکایت تفاهمنامه 5+1 با ایران در ژنو است! برخلاف انتظار، محصول تفاهمنامه ژنو آن شده که از یک طرف وزیر خارجه ایران میگویند ما بر سر برخورداری ایران از حق غنیسازی به تفاهم رسیدیم و هم زمان وزیر خارجه آمریکا بالکل منکر پذیرش چنین حقی برای ایران در تفاهمنامه مزبور میشوند! طرفین یا باید صراحت به خرج دهند و به صورت شفاف مشخص کنند بالاخره حق غنیسازی ایران در تفاهمنامه ژنو به رسمیت شناخته شده یا خیر و یا آنکه تجدید نظری در فهم خود از مفهوم تفاهمنامه مبذول کنند.
فایننشال تایمز: ایران در غرب آسیا بر آمریکا و متحدانش برتری یافته است
رسانههای غربی و صهیونیستی معتقدند ایران محور قدرت در منطقه غرب آسیاست و فراتر از تثبیت حقوق هستهای خود میکوشد قدرتهای بزرگ را از تعیین حقوق برای دیگر کشورها باز دارد.
روزنامه فایننشال تایمز در تحلیلی با بیان اینکه هدف آمریکا، سازگار کردن دوباره ایران با ژئوپولتیک غالب در جهان است مینویسد: ایران طی سالیان اخیر بر آمریکا و متحدانش در سراسر خاورمیانه برتری یافته است. برای مدتی پس از حمله به عراق در سال 2003، این طور به نظر میرسید که ایران با آشفتگی در هر مسابقه روی هر اسبی شرطبندی میکند اما با گذشت 10 سال از آن زمان، روشن است که تهران به چه خوبی به ویژه با تکیه بر نیروی القدس سپاه در یک بازی طولانی نقش داشته است. ایران اکنون میتواند دولت عراق را برای حمایت از سوریه ترغیب کند. در سوریه نقش ایران و حزبالله در توانمند کردن و اقتدار دولت سوریه سرنوشتساز بوده است.
فایننشالتایمز تأکید میکند: ایران خواستار به رسمیت شناخته شدن به عنوان یک قدرت منطقهای است.
از سوی دیگر سایت صهیونیستی و امنیتی دبکا فایل در تحلیلی با اشاره به مذاکرات هستهای نوشت: هدف تهران از تأکید بر حق غنیسازی در هر گونه توافق با غرب، فراتر از کسب مشروعیت برای برنامه هستهای خویش است. ایران ضمناً و در عین حال میخواهد قدرتهای بزرگ را از تعیین حقوق برای دیگر کشورها و ملتها محروم کند.
دبکا فایل میافزاید: ایران در ژنو برای حفظ احترام بینالملل به عنوان یک قدرت مشروع هستهای در صحنه جهانی جنگید. حرف نهایی را در توافقات، رهبر عالی ایران خواهد زد و نه رؤسای جمهور آمریکا و روسیه هیچ کس نمیتواند بر او تأثیر بگذارد و او خود را تأثیرناپذیر در برابر غرب نشان داده است.