دانا- سریال «زمانی برای عاشقی» که به
مناسبت ایام محرم از ۲۰ آبان از شبکه تهران پخش میشود، به روزهای پایانی
پخش خود نزدیک میشود. این سریال ماجرای حاج مرتضی (با بازی فرهاد قائمیان)
بازاری خوشنام و اهل خداست است که بر اثر حادثهای که ناخواسته برای
نوهاش امیرعباس اتفاق میافتد، زندگیاش از این رو به آن رو میشود و با
این اتفاق که در آستانه ماه محرم برای او پیش میآید تلنگری میشود تا حاج
مرتضی به حال و هوایی که سالها از آن غفلت کرده بود، باز گردد ...
این سریال ده قسمتی این روزها حال و
هوای محرمی بیشتری به خود گرفته و حاج مرتضی مدتی است که درصدد دست و
پاکردن مراسم تعزیه امام حسین (ع) است و به دنبال دوستان قدیمی میگردد که
روزگاری تعزیهخوان بودهاند.
در قسمتی که شب گذشته از شبکه تهران پخش
شد، حاج مرتضی برای درخواست یاری از دوست دوران قدیماش که نقش آن را
علیرضا اوسیوند ایفا میکند، بعد از مدتها به سراغ او میرود. اما این
دوست قدیمی ارادتمند به سیدالشهدا(ع) این روزها صاحب قهوهخانهای است که
مشتریهای زیادی هم دارد.
تا اینجای ماجرا هیچ عیب و ایرادی به آن
وارد نیست، خیلی از قهوهخانهدارهای قدیمی تهران هم بودند که در
قهوهخانههاشان ذکر مصیبت اهل بیت میشد و مردم خستهای که برای لختی
استراحت و کندهشدن از سختی روزگار به این قهوهخانهها میرفتند، با
پردهخوانیها و نغمههایی که جنبه حماسی و گاهی حتی عاشورایی داشت، کام
جانشان تازه میشد.
اما مسئله تأسفبرانگیزی که در این قسمت
از سریال «زمانی برای عاشقی» رخ داد این بود که وقتی دوربین در قهوهخانه
چرخ میزد، اغلب مشتریها جوانانی بودند که با قلیان پذیرایی میشدند و
حتی در برخی سکانسها با افتخار قلیان کشیدن و پوف کردن دود قلیان از دهان
همان جوانان به تصویر کشیده شد. گویی اینجا گود زورخانه است که با افتخار
باید همه جزئیات آن به رخ مخاطب کشیده شود.
نکته تأسف بار دیگر آن است که این یار و
دوست قدیمی حاج مرتضی که صاحب قهوهخانه است، پیش از این یک باستانیکار
با سابقه بوده است و به عشق همان روزهای خوب گذشته، هنوز زنگ زورخانه را
بالای سرش آویخته که هر ازگاهی به احترام مشتریهایش آن را به صدا در
میاورد و اتفاقا دیشب هم برای حاج مرتضی دستی به زنگ زد. اما آن نواخته
شدن زنگ زورخانه که به احترام قدوم ورزشکاران و پهلوانان به صدا درمیآمد
کجا و پوف کردن دود توتون و تنباکو کجا؟
وقتی رئیس محترم سازمان میراث فرهنگی
کشور در برنامه زنده تلویزیونی با افتخار از قلیان کشیدن جوانان دفاع
میکند و حریمی که اسلام برای حیای زن مسلمان درنظر گرفته را زیر سؤال
میبرد و میگوید "حالا بنده با همسرم یا دخترم رفتیم قلیان بکشیم؛ دو پک
هم آنها بزنند چه مشکلی دارد؟" واقعا انسان احساس میکند که خب اصلا چه
اشکالی دارد که رسانه ملی ممکلت در یک سریال مناسبتی آن هم ایام محرم برای
قهوهخانه و قلیان وجهه دینی درست کند و اتفاقا از اینکه این قهوهخانه به
برکت حضور جوانان، پرشور و حرارت اداره میشود بر خود ببالد و خوشحال باشد
که یک سریال فرهنگساز ساخته است!!!
شاید ما کاسه داغتر از آش شدهایم که
این همه به عملکرد رسانه ملی حساسیت نشان میدهیم؛ دست خودمان که نیست؛
آخر خط فکریمان را از حضرت روحالله میگیریم که وظیفه مهم صدا و سیما را
فرهنگسازی خواند و فرمود: «این سازمان، صددرصد به صورتی باشد که با نهضت و
انقلاب اسلامی بسازد» و همواره در مورد تأثیر منفی برخی برنامههای صدا و
سیما بر مخاطبان، حساسیت داشتند و تأکید کردند که "این ضررهای فرهنگی باقی
میماند و به نسلهای بعد انتقال مییابد".
نمیدانم، شاید زیاد دلواپس هستیم؛ اما
وقتی فکر میکنیم که برخی سازندگان فیلمهای سینمایی و تلویزیونی آنقدر که
هنر خود را برای نشان دادن زشتیها و ضدارزشها و ضد فرهنگها خرج
میکنند، برای کتابخوان کردن جوانها و جامعه عجله و البته برنامهای
ندارند، به خود برای این حساسیتها حق میدهیم.