به گزارش 598 به نقل از فارس، در پی برگزاری تظاهرات در کشور لندن و سرکوب گسترده قیام محرومان در این کشور علیرضا مؤمنی در دو شعر به این وقایع پرداخته است:
شبها از روی پشت بام
ستارههای روی دوش فرماندهان متجاوز را
روزها توی کوچه
ابرهای دود و خاک آوار خانهها را
نگاه میکنم
فرقی نمیکند کجای جهان زندگی کنم
برای یک عکاس
همین قدر کافی است
که از دوربین چشم مادری در لیبی نگاه کند
آنوقت بالای برج ساعت لندن میتواند بایستد
و ارتش انگلیس را به خانه برگرداند
و به آنها بگوید:
تفنگهایتان چقدر به صورت این شهر میاید
حالا عکسی میگیرم
و به خاورمیانه میفرستم
تا بدانند ایستادگیشان در برابر ظلم
به خانه ملکه آمده
رو به روی ملکه ایستاده و پوزخند میزند
جنگ از عقربه ساعت بزرگ لندن آویزان شده بود
و به زمان میخندید
پرچمی سپید از جیبش بیرون آورد
عقربه را توی پرچم پیچید
و برای همیشه ناپدید شد
از آن روز
صلح آوارهای شد
با چمدانی پر از ساعت شماطهدار
که از عصری
به عصری دیگر تبعیدش میکردند
شایعه کردهاند
شبها
توی میدانهای بزرگ
هیبت مردی سپید پوش دیده شده
و چند روزی است
توی خیابانهای اصل لندن
صدای زنگ ساعت شماطهدار میآید.