به گزارش 598 به نقل از خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، سیمون هندرسون در تحلیلی در مجله فارن پالسی به "راههای پیش روی عربستان برای آگاه نمودن آمریکا از عاقبت بی اعتناییاش" نسبت به این کشور پرداخته و مینویسد: « دولت باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا نباید به راحتی از تهدیداتی که عربستان میتواند برای آنها در خاورمیانه به وجود آورد، و یا تغییر سیاست در روابط با واشنگتن، بگذرد. در ماه جاری میلادی دو نقل قول از دیپلماتهای اروپایی گزارش شده است، مبنی بر اینکه بندر بن سلطان، رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان به آنها گفته است که ریاض آنقدر از واشنگتن ناراحت و دلخور است که در حال ایجاد تغییری عمده در روابط خود با آمریکاست.
عربستان یک سری انتقاد از سیاست آمریکا نسبت به خاورمیانه دارد. ریاض به دلیل تلاش واشنگتن برای مصالحه با ایران، عدم ترغیب اسرائیل به برگزاری مذاکرات صلح با فلسطین و عدم حمایت از تلاش برای سرنگونی بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه، نگران است. این کشور از اینکه آمریکا از پشتیبانی نظامی عربستان از بحرین در سرکوب اعتراضات ضد دولتی در سال 2011، حمایت نکرد، خشمگین است. آمریکا همچنین از دولت جدید مصر، که یک متحد دیگر عربستان است به دلیل سرکوب معترضان اخوانالمسلمین، انتقاد کرده است.
بر این اساس، مقامات عربستان به این نتیجه رسیدهاند که اظهارات عمومی و تغییر سیاست، تنها راه واقف کردن واشنگتن به خیانتش است. چند روز پس از اینکه عربستان ناگهان تصمیم گرفت که عضویت در شورای امنیت سازمان ملل را نپذیرد و استانداردهای دوگانه این شورا را بهانه قرار داد، بندر بن سلطان تصریح کرد که این اقدام، پیامی برای آمریکا بود، نه سازمان ملل.
به گفته یک مقام در واشنگتن، بندر ساعتها با برتران بوزانسنو، سفیر فرانسه در عربستان گفتوگو کرده است و او نیز سپس اظهارات بن سلطان را با همکاران اروپاییش در میان گذاشت. اینکه آیا بندر تمایل داشته است که اظهاراتش در رسانهها منعکس شود یا خیر، مشخص نیست اما مقامات عربستان این پیامها را تکذیب نکردند. شاهزاده ترکی الفیصل، رئیس پیشین سرویس اطلاعاتی عربستان نیز هفته گذشته در کنفرانس سالانه سیاستمداران عربستان و آمریکا در واشنگتن اظهارات مشابهی را مطرح کرد.
از آنجایی که ترکی الفیصل که در سال 2007 سفیر عربستان در واشنگتن بود، به دلیل اختلاف با ملک عبدالله، پادشاه عربستان از کار برکنار شد، نمیتوان در مورد اهمیت اظهارات او نظر داد. وی به صراحت گفت که نقشی در دولت عربستان به عهده ندارد و مدعی شد که نسبت به اعتبار رسمیاش بیخبر است. هر چند که با توجه به جایگاه ترکی الفیصل در صف مقامات اندک عربستان که میتوانند موضع این کشور را برای جهان تصریح کنند، نمیتوان سخنان او را نادیده گرفت. همانطور که او گفت، عربستان یک شبه جزیره است و نه یک جزیره.
پیش از این، آخرین باری که روابط آمریکا و عربستان دچار بحران شد به 1939 باز میگردد که یک هیات عربستانی به آلمان نازی رفتند تا در خصوص یک قرارداد نظامی مذاکره کنند که بخشی از آن مربوط به مبارزه اعراب فلسطین با مهاجرین یهودی میشد. در این سفر تعدادی از مقامات عربستانی با آدولف هیتلر، رهبر آلمان نازی دیدار کردند. اما از آنجایی که مقامات عربستانی موفق به امضای قرارداد نشدند، سلاحی دریافت نکردند. هر چند که ملک عبدالله هنوز یک خنجر یادگاری از هیتلر دارد و برخی اوقات آن را به مهمانانش نشان میدهد.
با وجود بروز تعدادی بحران، از حادثه 11 سپتامبر 2001 گرفته تا حمایتهای مالی عربستان از اسامه بن لادن، رهبر پیشین القاعده، مشکلات پیشین به آرامی رفع شده بود. استفاده از واژه به آرامی به این دلیل است که حتی اذهان عمومی از برخی مشکلات به وجود آمده در روابط این دو کشور آگاه نمیشدند. اما اکنون متفاوت است زیرا اقدام عربستان در قبال شورای امنیت سازمان ملل و اظهارات بندر، چیزی جز در بوق و کرنا کردن اختلاف و نگرانی ریاض نیست. با این فرض که این بار روابط بین این دو کشور رو به افول است. اینبار چه اتفاقی ممکن است رخ دهد؟ در اینجا به هفت کابوسی اشاره میشود که میتوانند مقامات وزارت امور خارجه آمریکا و پنتاگون را از خواب شبانه بیدار کنند.
1-عربستان از سلاح نفت استفاده میکند. ممکن است عربستان میزان استخراج نفت خود را که به درخواست آمریکا و برای جبران کاهش صادرات نفت ایران در اثر تحریمها، تا 10 میلیون بشکه در روز افزایش یافته است، کاهش دهد. ریاض از درآمدی که با این تولید بیشتر عایدش میشود، استفاده میکند، اما افزایش قیمتها که در صورت کاهش عرضه نفت رخ میدهد، میتواند برای عربستان کمبود تولید را جبران کند. در عین حال، کاهش فروش نفت عربستان، باعث افزایش قیمت محصولات نفتی در آمریکا شده و بازیابی اقتصادی این کشور را به خطر انداخته و بر اذهان عمومی آمریکا تاثیر مستقیم دارد.
2-عربستان از پاکستان درخواست موشکهای هستهای میکند. ریاض از مدتها پیش به برنامه هستهای اسلامآباد علاقه داشته است: عربستان تا حدی در تلاش پاکستان برای دستیابی به تسلیحات هستهای سرمایهگذاری نیز کرد. در سال 1999، شاهزاده سلطان، وزیر دفاع وقت عربستان با استقبال و همراهی نواز شریف، نخستوزیر وقت پاکستان به نیروگاه کاهوتا رفتند. پاکستان در این نیروگاه، اورانیوم غنی شده با خلوص بالا تولید میکند. پس از اینکه شریف در یک کودتای نظامی سرنگون شده و سالها را در عربستان در تبعید گذراند، اکنون دوباره نخستوزیر پاکستان شده است. هر چند که اسلامآباد نمیخواهد بین ریاض و تهران قرار بگیرد، اما از این ترکیب، منفعت زیادی به دست میآورد. همچنین این دوستی به پاکستان کمک میکند تا هند را ناکام بگذارد: اگر بخشی از زرادخانه هستهای اسلامآباد در عربستان ذخیره شود، از حمله احتمالی هند در امان خواهد بود. علاوه بر این، ممکن است عربستان برای ساخت یک نیروگاه غنیسازی اورانیوم و رقابت با خواستههای هستهای ایران، ابراز تمایل کند. از نظر ریاض، آمریکا به خواستهای هستهای ایران تن در داده است. در این راستا، ملک عبدالله در سال 2009 به دنیس راس، دیپلمات ارشد آمریکایی گفت که "اگر آنها (ایران) به تسلیحات هستهای دست پیدا کنند، ما نیز به دست خواهیم آورد."
3-ریاض، آمریکا را از بحرین بیرون میاندازد. وقتی که در سال 2011 بحرین دچار اعتراضات گسترده شد، عربستان با دخالت در آن به خانواده سلطنتی بحرین کمک کرد تا تسلط خود بر تاج و تخت را افزایش دهند. عربستان این قدرت و نفوذ را دارد تا بحرین را به اخراج ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا از پایگاههایش در منامه وادار کند. آمریکا از این نیرو برای نمایش قدرت خود در خلیج فارس استفاده میکند. این کار سختی نخواهد بود: سلطنت طلبان تندروی بحرینی هم اکنون نیز از انتقاد آمریکا به دلیل سرکوب داخلی شیعیانی که خواستار دریافت حقوقشان بودند، ناراحت هستند و این اقدام برای نمایش قدرت آمریکا در خلیج فارس ضربهای سنگین خواهد بود: ترکیب کنونی ناوگان پنجم آمریکا به گونهای است که استقرار دوباره آن در یکی دیگر از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، بسیار دشوار است و این اقدام بیسابقه نیست زیرا عربستان 10 سال پیش آمریکا را از یک پایگاه هوایی خود بیرون کرد.
4-عربستان تسلیحات جدید و خطرناکی را به شورشیان سوریه میدهد. عربستان در حال گسترش مداخله خود علیه دولت سوریه است، و این کار را با تامین مالی و تسلیحاتی گروههای تندرو سلفی سوریه انجام میدهد. اما عربستان تاکنون به هشدارهای آمریکا توجه کرده و به افراطیون تسلیحات خاص نداده است، برای مثال سیستم موشکهای زمین به هوا سیار که نه تنها میتوانند جنگندههای دولت سوریه را سرنگون کنند بلکه میتوان با آنها هواپیماهای مسافربری را نیز هدف قرار داد. ممکن است عربستان گروههای شورشی را به این تسلیحات مجهز کرده و سیستمها را نیز ناشناس کرده تا هیچ مسئولیتی برای ویرانیهایی که به بار میآید بر دوش آن قرار نگیرد.
5-عربستان از یک انتفاضه جدید در مناطق فلسطین حمایت میکند. عربستان مدتهاست که ناامیدی خود را از کمبود پیشرفت در مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطین اظهار میکند. مقامات عربستان در بیانیه خود در عدم قبول عضویت در شورای امنیت سازمان ملل، فلسطین را یک دلیل اصلی خواندند. خود عبدالله نیز در سال 2001 دعوت برای سفر به واشنگتن را به دلیل کمبود فشار آمریکا بر اسرائیل نپذیرفت. علاوه بر این ریاض میداند که ایفای این نقش برای عبدالله در داخل کشورش و منطقه اعتبار به همراه دارد. اگر عربستان واقعا فکر میکند که دورنمایی برای حصول یک توافق مذاکرهای وجود ندارد، میتوان با مسلح کردن مخفیانه گروههای شورشی در کرانه غربی رود اردن، آنها را به حمله علیه نیروهای اسرائیلی و شهرکنشینها سوق داده و در نهایت به میانجیگری فعلی آمریکا توسط جان کری، وزیر امور خارجه این کشور، ضربه بزند.
6-ریاض، دولت نظامی مصر را تقویت میکند. عربستان اکنون به یکی از اصلیترین حامیان مصر تبدیل شده است. بلافاصله پس از سرنگونی محمد مرسی، رئیسجمهور مخلوع مصر در یک کودتای نظامی، عربستان به کمک پنج میلیارد یورویی به مصر متعهد شد. چنین حمایتی باعث شده است که حاکمان جدید مصر، تهدید آمریکا به قطع کمکش به دلیل خشونت دولت مصر در سرکوب معترضان را نادیده بگیرند. عربستان میتواند با افزایش حمایتش، تلاشهای آمریکا برای بازگشت قاهره به حکومت دموکراتیک را ناکام بگذارد. در حالی که قاهره به سمت رفراندوم قانون اساسی و انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی قدم برمیدارد، کمکهای عربستان ممکن است ژنرالهای مصر را ترغیب کند تا در رایگیریها علیه اخوانالمسلمین تقلب کرده و با هرگونه اعتراض به حکومتشان، با خشونت تمام برخورد کنند.
7-عربستان خواستار یک کرسی اسلامی در شورای امنیت شود. عربستان مدتهاست که عدم ریاضت خود را از ترتیبات قدرت در شورای امنیت به عنوان مهمترین دستگاه امنیتی جهان، ابراز داشته است. رهبران سازمان همکاری اسلامی، سازمانی با 57 کشور عضو که برای نمایندگی از مسلمانان در امور جهانی به وجود آمده است، خواستار یک کرسی اسلامی در شورای امنیت شدهاند. بدون شک انتظار میرود که آمریکا و دیگر کشورهای دارای حق وتو، با هر تلاش که باعث تقلیل اختیاراتشان در شورای امنیت میشود مخالفت کنند. اما حتی در صورت شکست عربستان در این طرح، آنها میتوانند مخالفت آمریکا با این موضوع را، ضد اسلامی بودن آن جلوه دهند. چنین اقدامی، تصویر آمریکا در خاورمیانه را خدشهدار کرده، و دستاویز خطرناکی برای سنیهای تندرویی قرار میگیرد که هماکنون نیز با آمریکا خصومت دارند.
هر چند که بدون شک واشنگتن، اتخاذ هر کدام از این سیاست از سوی عربستان را شکستی برای خود آن میداند، اما نادیده گرفتن ریاض نیز اشتباه است: هر چند که واشنگتن احتمال اتخاذ چنین اقداماتی از سوی عربستان را بلوف میخواند، ریاض نیز معتقد است که آمریکا در خصوص تعهدش به اتخاذ تصمیماتی خصمانه علیه منافع عربستان بلوف میزند.
اختلاف مهم اینجاست که هر چند موضوع تنش در روابط این دو کشور در اولویت اول ریاض قرار دارد، اما در لیست نگرانیهای آمریکا، جزو آخرین موارد است!»