به گزارش پایگاه 598 به نقل از بصیرت، یكي از رويكردهاي سينماي شبه روشنفكري ايران، به چالش كشيدن احكام اجتماعي دين و نمايش چهره ا ي مخوف از افراد متشرع بوده است. از اين دست فيلم ها نمونه هاي بي شماري را مي توان برشمرد. اين گرايش در فيلمسازي را جشنواره هاي غربي در ميان سينماگران ايراني رواج داده ا ند. زيرا استفاده از كليشه هايي پيش پا افتاده براي توهين به ارزش هاي فرهنگي و سنتي كشورمان نزديك ترين راه براي رسيدن به جوايز آن جشنواره ها و سوار شدن بر امواج شهرت و ثروت است.
نيكي كريمي كه پيش و بيش از كارگرداني، به عنوان يك بازيگر شناخته مي شود، متأسفانه همين مسير فيلمسازي را آغاز و پي گرفته است. او در دو فيلم قبلي خودش يعني «يك شب» و «چند روز بعد» به تقليد از كارگردان هاي جشنواره ا ي سينماي ايران همچون «عباس كيارستمي» و «جعفر پناهي» و ... پرداخته است، آن هم با حداقل خلاقيت و انديشه ورزي. آثاري كه به هيچ روي با مخاطب ايراني قابليت برقراري ارتباط نداشته و نخواهند داشت، اما ظاهراً خانم كريمي به همين حد هم قانع نبوده و نتوانسته با اين دو فيلم، رضايت جشنواره هاي غربي را به طور كامل تأمين كند. زيرا در فيلم جديد خود «سوت پايان» علاوه بر طرح روايتي در همان قالب كليشه اي و تقليدي، گارد بسيار شديدي نيز عليه جامعه، مردم و دين خود اتخاذ كرده است، آن هم به سطحي ترين و مبتذل ترين شكل ممكن.
فيلم «سوت پايان» داستان سحر و سامان، زوج هنرمندي است كه به فيلمسازي مشغول هستند. آن دو در حين توليد آثار خود با دختري مواجه مي شوند كه مادرش به جرم قتل نفس به قصاص محكوم شده است، اما در واقع، قاتل واقعي خود دختر است كه مادرش جرم او را به گردن گرفته است. به اين ترتيب كه در جريان يك موقعيت فاسد و گناه آلود، دختر اقدام به قتل يك پسر جوان مي كند، اما مادر كه خود را باعث اصلي اين اتفاق مي داند خودش را قاتل معرفي مي كند و به دار مجازات محكوم مي شود. در ادامه سحر تلاش مي كند تا با همكاري تعدادي از بازيگران مطرح سينما و تلويزيون، رضايت خانواده مقتول را جلب كند و آن زن را از مرگ نجات دهد، اما اين تلاش ها بي فايده هستند و در نهايت حكم اجرا مي شود.
هر چند موضوع محوري فيلم، قصاص است و سعي شده تا جاي ممكن از اين حكم الهي تصويري ضدانساني ارائه شود، اما مضمون فيلم فراتر از اين مسئله و به طور كلي حمله به فرهنگ اسلامي و شيعي ايران است.
در پس زمينه صحنه هايي كه سحر و دوستانش براي نجات جان زن بي گناه به بن بست رسيده اند، تصاويري از جشن هاي نيمه شعبان در محله هاي جنوب تهران ديده مي شود. همچنين در سكانس اجراي حكم قصاص، نواي اذان صبح پخش مي شود. درآميختن اين نوع تصاوير با حال و هواي حزن انگيز و ترسناك اجراي حكم الهي قصاص، تبديل به بيانيه اي عليه فرهنگ و شرع اسلامي شده است.
فيلم «سوت پايان» نيز بسان ساير آثاري از اين دست، به شكلي اغراق آميز و افراطي سياه نمايي مي كند. همه راه ها به نااميدي و شكست منجر مي شود. همه چيز به هم ريخته و زشت است و هيچ نشاني از زيبايي و انسانيت از جامعه ما به نمايش درنيامده است. حركت دوربين در سطح شهر به گونه اي است كه در حد امكان خرابي ها و نابساماني ها را گزينش كند. حتي يك تصوير يا نماي زيبا و درست از جامعه ايراني در فيلم ديده نمي شود. تمام هم و غم فيلم اين است كه ايران را كشوري عقب مانده و فقير و داراي سطح نازل فرهنگي و تمدني معرفي كند!
فيلم حتي مردم ايران را نيز به انواع زشتي ها و پلشتي ها كه اشاره شد متهم مي كند. هيولانمايي مردم ايران، به خصوص افراد مذهبي و متعلق به قشر كم درآمد جامعه ايران در اين فيلم در نهايت بي انصافي و كينه و جهالت ترسيم شده است. يكي از شاخصه هاي هميشگي سينماي ايران به خصوص در يك دهه اخير، قرار دادن آدم هاي متدين و سنتي در قطب منفي فيلم ها بوده است. مي توان ليست بسيار بلندبالايي از چنين فيلم ها ارائه داد، اما فيلم «سوت پايان» اين نگرش انحرافي را به شكلي شديد و گل درشت بروز داده است. تصويري كه گوياي نوعي تنفر و كينه عميق نسبت به مردم است. البته در اين اثر يك خلأ داستاني هم موجود است كه فيلم را از نظر منطقي، باطل كرده است؛ چه دليلي باعث شده تا فرزند تربيت يافته در يك خانواده به شدت مذهبي و سنتي وارد يك مناسبت حرام و غيراخلاقي شود و در همين موقعيت هم جان خودش را از دست بدهد؟ گويا در نگاه فيلم «سوت پايان» از دين و مذهب هيچ به جز شرارت و سياهي و بدي نمي تراود كه هرچه سياهي است را به شرع و متشرعان نسبت مي دهد. بر فرض كه خانم «نيكي كريمي» براي خودنمايي در محافل ضداسلامي و آن ور آبي از فضاي آزاد موجود در ايران نهايت استفاده را كرده و بدون هيچ ممانعت و بازخواستي به آنچه خواسته عمل كرده است، اما با وجدان هاي بيدار جامعه كه از چنين هتاكي هايي عليه فرهنگ و ارزش هاي خود رنجيده خاطر مي شوند و شكايت به حق متعال مي برند چه بايد كرد؟
نكته قابل توجه اين است كه فيلم تمركز بسيار زيادي بر كاراكتر سحر كه ايفاگر نقش آن خود نيكي كريمي است، دارد. او يك زن مدرن و به ظاهر روشنفكر است كه هيچ نشاني هم از فرهنگ و مرام ديني ندارد. به عبارتي، در شمايلي كاملاً سكولار و غرب زده خودنمايي مي كند. در شرايطي كه افراد مذهبي فيلم منادي مرگ و خشونت معرفي مي شوند، يك شخصيت سكولار و غرب زده در مقام يك منجي و مطالبه گر انسانيت در اين فيلم ظاهر شده است.
«سوت پايان» هم يك فيلم شبه فمينيستي محسوب مي شود. تقريباً همه مردهاي درون فيلم منفي هستند. حتي شوهر سحر هم تنها به فكر منافع خويش است و در حمايت از همسرش براي رسيدگي به مشكل زن اعدامي كوتاهي مي كند. از همه مهم تر اين كه اين فيلم، زنان را قرباني هاي جامعه ايران معرفي مي كند. اين نگاه هم بسيار سطحي و بدون منطق دراماتيك صورت گرفته است. آيا اين موضوع ادعايي فيلم كه همه مردان بد و همه زنان تحت ستم هستند، با واقعيت تطابق دارد؟
همه اين عوامل سبب شده اند كه «سوت پايان» از مرتبه يك فيلم سينمايي به جايگاه يك بيانيه سياسي رياكارانه نزول پيدا كند.
بعيد است كه با وجود همه تلاش هاي نيكي كريمي براي نزديك شدن به خواسته هاي جشنواره هاي غربي بتواند موفقيتي را كسب كند. چون اين فيلم به شدت ضعيف، غيرحرفه اي، شعاري و فاقد هنر و تكنيك است. درست است كه در جشنواره هاي غربي اهداف سياسي بر ارزش هاي فرهنگي و هنري غالب است، اما اين دليل بر اين نيست كه دست به انتحار بزنند و با دادن جايزه به فيلمي تا اين حد سخيف كه اصلاً نمي توان نام فيلم را بر آن نهاد، اعتبار ظاهري خود را بر باد دهند.
حسين كارگر