کد خبر: ۱۷۹۹۵۱
زمان انتشار: ۲۳:۲۳     ۱۵ آبان ۱۳۹۲

"زمانی که اسرائیل تنها عامل تصمیم‌گیری درباره دستور کار، الویت‌ها، شروط‌ و هدف‌های مذاکرات صلح با فلسطینی‌ها است این سوال پیش می‌آید که فایده این مذاکرات چیست؟ سوال مهمی که از زمان امضای معاهده اسلو در 1993 میان رهبران سازمان آزادی بخش فلسطین(ساف) و اسرائیل همواره مطرح بوده و هست."

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، پایگاه اینترنتی شبکه خبری الجزیره در تحلیلی با عنوان "فایده مذاکرات چیست؟"، با اشاره به روند مذاکرات صلح که اخیرا با میانجی‌گری‌های آمریکا از سرگرفته شده چنین می‌نویسد:" با وجود اینکه حق فلسطینی‌ها در توافقنامه اسلو نادیده گرفته شده، اما هنوز هم شرایط به نحوی است که گوئی اسرائیل تنها با خودش مذاکره می‌کند و طرف فلسطینی نه گامی روبه جلو برمی‌دارد نه گامی به عقب، بلکه تنها از طرف فلسطینی به عنوان یک دکور برای تزیین یا وسیله‌ای برای سرپوش گذاشتن بر مذاکرات استفاده می‌شود تا این مذاکرات به صورت یک روند سیاسی جلوه داده شود و این طور نشان داده شود که مذاکرات میان دو طرف به شکل "یکسان" انجام می‌شود و این همان چیزی است که به انتفاضه دوم فلسطینی‌ها در سال‌های 2000 تا 2004 انجامید.

با وجود گذشت دو دهه از امضای معاهده اسلو و تمامی امتیازهایی که از فلسطینی‌ها گرفته شد، پافشاری تشکیلات خودگردان فلسطین بر ادامه مذاکرات امری بی‌معنا است، چرا که اسرائیل حتی یک سر سوزن مواضع خود را تغییر نداده و تنها اظهاراتی را مطرح می‌کند که در آن‌ها به هیچ وجه حقوق ملت فلسطین به رسمیت شناخته نشده است.

با این حال باید به این مساله توجه داشت که اوضاع اسرائیل درباره صلح با فلسطینی‌ها بیش از هر زمان دیگری پیچیده‌تر شده است، این مساله‌ تنها به دلیل مواضع بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و اندیشه‌های وی برای برقراری "امنیت" و "صلح اقتصادی" و مخالفتش با توافقنامه اسلو نیست، بلکه در این میان گروه‌های تندروی دیگری هم در اسرائیل و حزب "لیکود" وجود دارند که در این مذاکرات کارشکنی می‌کنند.

علاوه بر این با در نظر نگرفتن شهرک‌نشینانی که تعدادشان در کرانه باختری و قدس شرقی به 600 هزار تن می‌رسد و در شهرک‌هایی در مناطق وسیعی از فلسطین ساکن هستند، در میان طرف‌های اسرائیل، افرادی هستند که مانع از تشکیل دولت موقت فلسطین شده و مذاکرات را تنها به کاری پوچ و بیهوده یا روابطی کلی تبدیل می‌کنند.

با همه اینها به نظر می‌رسد روند جدید مذاکرات صلح فایده چشم گیری ندارد، چرا که تشکیلات خودگردان فلسطین نمی‌تواند ذره‌ای از خواسته‌های فلسطینیان را تحقق بخشد، به ویژه اینکه بارها و بارها، آشکار و نهان نشان داده که تنها کاری که از عهده‌اش برمی‌آید مذاکره است.

تا زمانی که فلسطینی‌ها به تنهایی و بدون هیچ گونه اقدام کارآمدی با اسرائیل مواجه می‌شوند و با توجه به شرایط کنونی کشورهای عربی و جهان، مذاکرات هرگز نتیجه‌ای نخواهد داشت.

با توجه به تمامی این مسائل، تشکیلات خودگردان فلسطین با دعوت‌ها برای از سرگیری مذاکرات به دلایل مختلف و بهانه‌های واهی موافقت می‌کند و طوری رفتار می‌کند که انگار جهان همچنان در لحظه امضای توافقنامه اسلو متوقف شده و هیچ اتفاقی نیفتاده است.

مطمئنا مشکل در انتخاب گزینه مذاکرات نیست، چراکه تمامی مشکلات و درگیری‌ها در نهایت به این گزینه منتهی می‌شود، مشکل تنها در این است که دو طرف به مذاکرات به مثابه یک "گزینه" می‌نگرند و طرف فلسطینی انتخاب‌های دیگر را رها کرده است.

مذاکرات و به ویژه مساله درگیری فلسطین و رژیم صهیونیستی تنها با صرف شعارها، امتیازدهی‌ها یا خوشرویی حل نمی‌شود بلکه این درگیری‌ها به دیدگاه‌های سیاسی و ابزارهای دیگری نیز نیازمند است، مشکل اینجاست که تشکیلات خودگردان فلسطین با از سرگیری مجدد مذاکرات طوری رفتار می‌کند که انگار پس از در خطر قرار گرفتن ملت فلسطین و مساله فلسطین بار دیگر توافقنامه جدید اسلو را امضا می‌کند.

به عنوان مثال،تشکیلات خودگردان نه به شروط خود در متوقف شدن شهرک‌سازی‌ها و غیرقانونی بودن آن‌ها پایبند است و نه به تصمیمات جامعه جهانی درباره مساله فلسطین.

بدتر این که استفاده از عنوان" محرمانه" برای مذاکرات صلح باعث شده برخی افراد در اتاق‌هایی بسته درباره مساله فلسطین و سرنوشت ملتش اظهار نظر کنند بی آن که هیچ ارتباطی با ملت فلسطین داشته باشند. ملتی که بهای خیزش و جنبش ملی خود را در طول نیم قرن گذشته با رنج‌ها و دشواری‌ها داده است.

بر این اساس، تشکیلات خودگردان فلسطین که بار دیگر وارد مذاکرات با اسرائیل شده، باید به برخی سوالات درباره واقعیت‌های فلسطینی پیش از امضای توافقنامه اسلو و تشکیل دولت اسرائیل و پس از این توافقنامه پاسخ دهد.

از جمله این سوال‌ها سوال مربوط به اشغالگری در کرانه باختری و نوار غزه است و آن این که آیا این اشغالگری‌ها، مساحت شهرک‌سازی‌ها و نیز تعداد شهرک‌نشینان کاهش یافته یا این که همچنان در حال افزایش است؟ و آیا ارتش رژیم اشغالگر و شهرک نشینان در اراضی اشغالی امنیت بیشتری دارند یا امنیتشان کاهش یافته است؟

درباره فلسطینی‌ها این سوالات مطرح است که ‌آیا امنیت و آزادی آن‌ها در کرانه باختری و نوار غزه و توانایی‌شان در ادامه مبارزه خود افزایش داشته یا کاهش یافته است؟ وضعیتشان در اراضی اشغالی و خارج از آن بدتر یا بهتر شده است؟ آیا وضعیت سازمان آزادی‌بخش فلسطین و گروه‌های فلسطینی نسبت به قبل بهتر نشده است؟ آیا هویت ملی فلسطینی‌ها بیشتر شناسانده شده یا در معرض دودستگی و فروپاشی است؟ جایگاه مساله ملی‌شان پس از تشکیل رژیم اشغالگر در کشورهای عربی و جهانی بهتر شده است یا در معرض نابودی است؟

و در آخر باید این سوال مطرح شود که فلسطینی‌ها در افکار عمومی اسرائیل و ایجاد تناقض‌ میان اسرائیلی‌ها نسبت به قبل چقدر نقش داشته‌اند و به تحقق اهداف قانونی خود حتی اگر در سطح اهدافی باشد که جامعه جهانی برای آنها تعیین کرده است نزدیک‌تر شده‌اند یا دورتر؟

پس با این حال اهمیت مذاکرات در چیست وقتی تنها به فروپاشی خیزش مردمی فلسطین پیش از رسیدن به استقلال ملی آن می‌انجامد؟ اهمیت این مذاکرات در چیست، زمانی که مذاکرات موجب از بین رفتن معنای مساله فلسطین و مفهوم وحدت ملی آن می‌شود؟ و‌ در نهایت برگ برنده در دست چه کسی خواهد بود: اسرائیل یا فلسطین؟

کاملا روشن است که این مذاکرات سودی برای فلسطینی‌ها ندارد، چرا که اسرائیل همواره شر‌ط‌ها و منافع خود را در روند صلح با فلسطین بر هر چیز دیگری مقدم می‌دارد. اسرائیل با بهانه‌هایی مثل تبادل اراضی که تشکیلات خودگردان فلسطین در چارچوب "کمیته حمایت از صلح خاورمیانه" آن را پذیرفت، حق فلسطینیان را پایمال کرده و مساله تشکیل کشور مستقل در کرانه باختری و نوار غزه بازیچه دست خود قرار داده است.

جزئیات مذاکرات کنونی فلسطین و اسرائیل در این مرحله بر سه مساله متمرکز است: مرزها، اقدامات امنیتی و بهبود وضعیت اقتصادی فلسطین در اراضی اشغالی و همچنین مساله آوارگان و قدس. درحالی که هنوز هیچ توافقی در مورد هیچ یک از این مسائل صورت نگرفته است.

درباره سه مساله مذکور، طرف اسرائیلی خواهان به دست گرفتن کنترل منطقه "الاغوار" در مرز اردن است و این به معنای ابقای تسلط اسرائیل بر گذرگاه‌ها و مرزهای فلسطین با اردن،‌ ابقای شهرک‌سازی‌ها، پایگاه‌های نظامی و راه‌های منتهی شونده به ‌آنها در شرق کرانه باختری است.

و اما آینده این مذاکرات در چند احتمال خلاصه می‌شود:

1- ادامه وضعیت کنونی که دلیل آن ناتوانی طرف فلسطینی در قبول شروط و خواسته‌های طرف اسرائیلی به ویژه درباره قدس و به رسمیت شناختن کشور یهودی است.

2- عدم توافق در مذاکرات صلح که این امر اسرائیل را به انجام اقدامات یک جانبه وا می‌دارد و از طریق آن افکار خود درباره مرزها در کرانه باختری را بر مردم فلسطین تحمیل می‌کند.

3- رسیدن به توافقی موقتی در مورد مساله مرزها، شهرک‌سازی‌ها و اقدامات امنیتی.

و در نهایت رسیدن به توافقی همه جانبه به همراه دادن امتیازاتی ارزشمند از سوی طرف فلسطینی که امری دور از انتظار است.

در تمامی این احتمال‌ها امکان موفقیت فلسطینی‌ها در خواسته‌های خود و حتی راضی شدن به پایین‌ترین حد از آرمان‌های ملی خود بسیار پایین است و هرگونه توافقی که حاصل شود به شکست خیزش مردمی فلسطین و هویت فلسطینی‌ها می‌انجامد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها