وبلاگ باز باران نوشت :
عناصر موثر در بزرگی یا کوچکی فتنه: مدتی است که درباره میزان بزرگی یا کوچکی فتنه، سخنانی گفته می شود؛ و به طور ویژه از این سخن علامه مصباح یزدی انتقاد می شود که ایشان گفته اند: «فتنه ای که اخیرا احساس می شود همان امتحان بالاتری است که ما فکر می کردیم روزی پیش خواهد آمد». اینک به بررسی عناصر موثر در بزرگی یا کوچکی فتنه برای فهم سخن علامه مصباح، اشاره می شود:
۱. مراحل فتنه؛ ساده ترین تقسیم مراحل فتنه، گوناگونی آن به؛ ۱. مرحله نهفتگی؛ ۲. مرحله آغازش؛ مرحله فراگیری. بنابراین برای مقایسه دو یا چند فتنه و ارزیابی توان یا ضعف آن، باید مراحل همسان آنان را با هم مقایسه کرد. بنابراین سنجش مرحله فراگیری فتنه ۸۸ با مرحله نهفتگی یا مرحله آغازش فتنه پسین، اشتباه است؛ و این همان چیزی است که فهم سخن علامه مصباح را در بزرگی یا کوچکی فتنه ها دشوار می کند.
۲. فازبندی فتنه؛ یک فتنه ممکن است دارای فازهای مختلفی باشد که فقط یک فاز آن عملیاتی و فراگیر شده باشد، در این حال نمی توان گفت: این فتنه از فتنه قبلی کوچکتر است، چون آنچه فراگیر شده است، کوچکتر از فتنه قبلی در مرحله فراگیری است. پس، مقایسه برخی از فازهای فتنه جدید با تمام فازهای فتنه پیشین؛ یک اشتباه در ارزیابی فتنه است.
۳. فضای فتنه: گاهی فتنه گران، بر اساس ارزیابی های خود، یک جماعتی را با فراهم کردن شرایط سخت (مَسَّتهُم البأساء و الضَّرَّاء) می آزمایند و گاه آنان را در شرایط آسایش می آزمایند (فی السّراء) و هر کدام از این دو می تواند تاثیر متفاوتی بر جامعه هدف داشته باشد. چه بسیار کسانی که در سخنی دوام آورده اند و به آسایش باخته اند! نمونه بارز آن، طلحه و زبیر! پس گاهی زاویه ورود به فتنه که اتفاقا خیلی هم آسان می نماید، دلیل بزرگی فتنه است.
۴. مراتب فتنه: گاه یک جامعه را با مراتب متوسط فتنه، می آزمایند و گاه جامعه در کلاس بالاتری آزموده می شود؛ یعنی افراد را با ریشتر بالاتری می لرزانند؛ حسنات الابرار سیئات المقربین: چیزی که در سال ۸۸ برای ابرار ملت ایران، حسنه بود، برای دوره مقرب شدن آنان به ظهور امام زمان (عج) می تواند سیئه به حساب آید. بنابراین به طور طبیعی، فتنه بعدی که برای ملت مقربتر است، بزرگتر است؛ هر چند که جهت بزرگی اشت به دلیل عدم اشراف ما به امور گفته شده، مجهول باشد.
۵. لایه های فتنه؛ بر اساس روایتی از امیرالمومنین (ع) که مبنای انسان/جامعه شناسی استراتژیک است، برای فتنه می توان یک عمق و سه سطح را نشان داد: العقول أئمة الافکار، و الافکار أئمة القلوب، و القلوب أئمة الحواس و الحواس أئمة الاعضاء" عقل، پیشوای ذهن است و ذهن پیشوای قلب و قلب پیشوای حواس و حواس، پیشوای اعضا. بحارالانوار، ج۱، ص۹۶.
بر این اساس، فتنه، می تواند در پیرامونی ترین لایه شخصیت انسان، یعنی سطح رفتار (بدن)، یا در سطح قلب (حب و بغض)، یا در سطح ذهن (اندیشه) و یا در عمق استراتژیک و حوزه عقل/ولیّ امر، باشد.
در هشته نخست انقلاب، کانون فتنه، در سطح راهبری (حوزه بدن/بدنه) نظام بود. در هشته دوم، کانون فتنه در حوزه قلب (شبیخون فرهنگی) بود؛ در هشته سوم، کانون فتنه در حوزه ذهن (شبیخون فکری) بود؛ و در هشته چهارم، فتنه در عمق استراتژیک نظام؛ یعنی حوزه ولیّ امر بود. فتنه جنگ تحمیلی با این که در ظاهر زیانبارتر از فتنه جنگ فرهنگی در دوره هاشمی رفسنجانی بود، اما در حقیقت جنگ نرم و فرهنگی دشمن، در دوره هاشمی، بسیار بزرگتر بود. فتنه دوران خاتمی، گام عمیقتری در راستای نابودی نظام بود، زیرا حوزه فکر که نسبت به حوزه قلب، نقش امامت را دارد، مورد هجوم قرار گرفت؛ البته زمینه ساز جدی این فتنه، سیاست های فرهنگی و فتنه زمان ریاست جمهوری رفسنجانی بود. در فتنه هشته چهارم، فتنه گران متوجه عمق استراتژیک نظام شدند و حوزه عقل نظام و ولایت امر را هدف قرار دادند جهت فتنه بودن آن بسیار بیشتر از دو فتنه قبلی بود. هر چند ممکن است در ظاهر، نظام به اندازه زمان جنگ تحمیلی یا جنگ فرهنگی کارگزاران یا جنگ اعتقادی دوران خاتمی، آسیب ندیده باشد.
فتنه بزرگتر، با بر طرف کردن نقص های فتنه ۸۸ دنبال می شود: طراحی ابلیس و پیروانش در براندازی سال ۸۸، چند ضعف عمده در حوزه داخلی و خارجی داشت: (اصل این مقاله، پیش از عملیاتی شدن فازهای اولیه جریان انحرافی و کمترین اظهار نظر علامه مصباح، نوشته شده است. و اساسا در ذهن نویسنده هم نبوده است که کسانی چون گردانندگان جریان انحرافی، بخواهند، مجریان این فازها باشند؛ لذا از هر گونه حبّ نسبت به علامه مصباح یا بغض نسبته به منحرفین، مبرا است)
الف. اشتباه فتنه گران در سال ۸۸، در حوزه داخلی: یکی از ضعفهای فتنه گران در براندازی سال ۸۸، تردید یا اختلاف آنان، در نفی امام خامنه ای و نظام (انقلاب مخملی) و نفی دولت و رئیس جمهور (انقلاب رنگی) بود. طبعا در طراحی فازهای فتنه بعدی، باید هدف فتنه را دقیقا، براندازی نظام با محور حذف ولیّ فقیه تعریف کرد؛ بنابراین، برای جدا کردن مردم از ولیّ فقیه، دو راه است: یکی راه بی نتیجه تخریب ولی امر و امام جامعه و دیگری راه فریب و بدل کاری؛ یعنی با مطرح کردن هر مساله ای، سعی شود که فرد دیگری، محبوب و مطلوب مردم شود. شاید بتوان تفسیر خاص برخی افراد از ظهور صغرا، ارتباط برخی افراد با امام زمان (عج)، و بی نیازی از ولیّ فقیه را در این راستا ارزیابی کرد؛ به قول معروف، تیمم باطل است آنجا که آب است.
ب. اشتباه فتنه گران، در حوزه خارجی؛ آنان نتوانستند بازوهای بیرونی نظام، مانند حزب الله و سوریه را قطع کنند و یا بدنه همسایگان و جهان اسلام را بر ضد نظام فعال کنند. به نظر می رسد که شعار مکتب ایرانی، و کارهایی مانند دعوت شاهان فاسد عرب که از سوی منحرفین دولت دهم دنبال شده است را در راستای تضعیف انقلاب اسلامی ایران در بین ملل مسلمان منطقه و دول مستقل مانند سوریه دانست. متاسفانه انفعال معنادار دولت (نه نظام) در سیاست خارجی، بیداری اسلامی، جشن شنیع نوروز در فجایع خونبار بحرین و یمن، مساله سوریه و ... می تواند، فاز مهمی از فتنه بزرگتر برای رفع کاستی های فتنه ۸۸ باشد.
آن فتنه بزرگ، این سوراخ کوچک است: فرض کنیم که سیلی ویرانگر، هزار خانه را در یک شهر، ویران کرده است و صد نفر را به کام مرگ کشیده است؛ در این حال، یک نفر بر فراز شهر ایستاده است و اصرار دارد که سیل بزرگتری در راه است؛ می گوییم آن سیل کجاست؟ آن مرد به انگشتش اشاره می کند که در سوراخ سدی، کرخ شده است؛ و مدام می گوید: آن فتنه بزرگ، این سوراخ کوچک است! شاید هیچ چیز جز نفرت و عصبانیت از آن مرد، در دل بی خبران از فتنه بزرگتر وجود نداشته باشد؛ در واقع، آنها دشمن جهل خودشان هستند! الناس اعداء ما جهلوا؛
هنر علامه مصباح و سیدحسن نصر الله: سید حسن در جنگ سی و سه روزه، فتنه گران صهیونیست را زودتر از شرایط آمادگی شان، وادار به رویارویی کرد؛ گاهی زمان ورود به یک میدان، نقشی حیاتی در نتیجه نبرد دارد. کار علامه مصباح، سبب شد که فتنه در مرحله نهفتگی یا آغازش، به پایانش نزدیک شود