حجتالاسلام و المسلمین پناهیان در یک گفتوگوی زندهي تلویزیونی به سوالهايی در مورد اخلاق سیاسی پاسخ داد.
رجانيوز، در ماه مبارك رمضان بخشی از این آنچه را كه در این برنامه مطرح شد، از نظر شما میگذرد:
رابطهي اخلاق و سیاست
• اساساً رسالت پیامبر گرامی اسلام، رساندن انسانها به مکارم اخلاقی بوده است. اما باید توجه داشت که فرق است میان اخلاقی که همه میفهمند و اخلاقی که پیامبران به انسانها میدهند. زیرا سطوح ابتدایی اخلاق برای عموم انسانها قابل درک است، ولی پیامبران برای سطوح بالای اخلاق که درک آن برای انسانها دشوار است، آمدهاند.
• اهمیت و کاربرد اخلاق بیشتر در ابعاد اجتماعی است تا فردی؛ سیاست نیز اوج روابط اجتماعی است. بنابراین اخلاق برای کسانی که در صحنهي سیاست قرار میگیرند، بسیار لازمتر است. خوشاخلاقی یا بداخلاقی کسی که در سیاست حضور دارد، بیش از هر کس دیگر اهمیت دارد و در جامعه منشأ اثر است.
سیاستمداران خوش اخلاق چه کسانی هستند؟
• سیاستمداران خوش اخلاق کسانی هستند که با انگیزهي الهی وارد شده باشند. معمولاً کسی که در سیاست وارد میشود، آدم با عرضهای است. چنین انسان باعرضهای چرا نمیرود کارخانه بزند و پولدار شود؟ اینکه وارد سیاست شده، علیالقاعده ایثارگری کرده. در غیر اینصورت ورود او به سیاست به این معنی است که در سیاست منفعتی گیرش میآمده که در کارخانه گیرش نمیآمده و حضور منفعت طلبانه در عرصهي سیاست بداخلاقی است.
• بنابراین ورود به عرصهي سیاست اگر بخواهد با انگیزهي الهی باشد، جز با ایثار ممکن نیست. چون در سیاست شما برای خودتان کار نمیکنید بلکه زمینه را برای کار و رشد دیگران و کل جامعه فراهم میکنید.
• اگر هم کسی به این دلیل وارد سیاست شده، که عرضه نداشته کارخانه بزند یا کار دیگری بکند، این هم بد اخلاقی است. چون افراد بیعرضه هرچند آدمهای خوبی باشند نباید به عرصهي سیاست راه پیدا کنند والا کار جامعه را مختل خواهند کرد.
• بنابراین سیاستمدار خوشاخلاق، آدمهای باعرضهي ایثارگر هستند.
وضع فعلی اخلاق سیاسی جامعهي ما
• در کشور ما اغلب سیاسیون به دلیل رسیدن به مطامع شخصی وارد سیاست نمیشوند و نیتهای بهتری دارند. و این نقطهي خوب را باید دید.
• اساساً باید توجه داشته باشیم که هر اصلاحی و از جمله اصلاح جامعه بدون دیدن ویژگیهای مثبت موجود ممکن نیست. حتماً باید ویژگیهای مثبت موجود را دید و شکر آن را بجا آورد.
• در یکی از کشورهای منطقه با یکی از مسلمانان دربارهي جریانهای سیاسی کشور خودمان صحبت میکردم به طرح اتهاماتی دربارهي جریانهایی پرداخت که بنده مخالف آنها هستم به آن آقا گفتم نخیر اینها دزد نیستند فقط فکرشان غلط است و به وابستگی و انحراف منجر میشود ولی اتهامات دیگر به آنها را وارد نمیدانم.
• اما ما با نقطهي مطلوب بسیار فاصله داریم. میتوان شاخصهایی برای دیدن وضع مطلوب اخلاق سیاسی و سنجیدن فاصلهي وضع فعلی با وضع مطلوب ارائه داد. مثلا: افراد قوی که حاضر باشند زیردست یک نفر ضعیفتر از خودشان کار کنند و او را برای موفق شدن در مسئولیتش کمک کنند. این یعنی به خاطر خدا خدمت کردن. در وضع مطلوب، بسیاری از اقویا به خاطر خدا پنهان کار میکنند و دنبال نام نیستند، و به رؤسای ضعیف خود کمک میکنند هرچند موفقیتها به نام رئیس نسبتا ضعیفشان ثبت شود و آنها چون دنبال کار مخلصانه برای خدا هستند، با این مسئله مشکلی ندارند.
• هرچه به شاخصهای مطلوب در اخلاق سیاسی نزدیکتر شویم، در واقع به ظهور حضرت نزدیکتر شدهایم. همواره به ما گفتهاند که حضرت منتظر 313 نفر یار هستند. یعنی حضرت منتظر 313 نفر سیاسی با اخلاق خوب هستند.
برای اصلاح اخلاق سیاسی چه باید کرد؟
• 1. شرط اول برای اصلاح اخلاق سیاسی این است که قلهي سیاسی جامعه این مطالبه را داشته باشد، که الحمدلله این شرط در امام و مقام معظم رهبری همواره بوده و هست. میتوان گفت تقریبا در هیچ کدام از کشورهای دیگر، این ویژگی وجود ندارد. در کشور ما به دلیل وجود این ویژگی از ابتدای انقلاب تاکنون، اخلاق سیاسی در جامعهي ما همواره رشد داشته است. برای درک این رشد، جوانان میتوانند به روزنامههای سالهای گذشته از اول انقلاب نگاه کنند و تفاوتها را دریابند.
• البته رسانهها باید مطالبات امام و مقام معظم رهبری را در جامعه منتشر کنند و سطح توقع و نگاه مردم را بالا ببرند. مثلا امام در جایی قریب به این مضمون فرمودند: «اینطور نیست که دلهای مردم دست ما باشد. دلهای مردم دست خداست و خداوند دلها را به هر سمتی که بخواهد متمایل میکند.» چه اشکالی دارد که این فرمایش امام در نزدیکیهای انتخاباتها از رسانه پخش شود. محبوبیت و رأی دست خداست. خداوند گاهی برای امتحان کردن، کسی را محبوب میکند، و گاهی به دلیل خوب بودن کسی او را محبوب میکند. نگاه مردم را باید رشد داد.
• 2. شرط دوم مردم هستند. که این شرط نیز تا حدود زیادی محقق است. مردم ما بداخلاقی سیاسی را، اعم از حق یا باطل بودن جریانها، نمیپسندند. اگر مردم به یک بداخلاق سیاسی پشت کنند، بداخلاقی کمکم از بین میرود. به ویژه در جامعهي ما که ولایت نفوذ و تأثیر مردم در سیاست را تضمین کردهاست. اشکال مهم دموکراسی در جوامع غربی همین است که عنصری به نام ولایت را ندارد که تأثیر نظر مردم در سیاست را تضمین کند.
• 3. احزاب و مرکزیت جریانها خیلی در اخلاق سیاسی جامعه مؤثر هستند که در برخی از بداخلاقیهای به وجود آمده هم مقصر هستند. اساسا بعضی از بداخلاقیهای سیاسی در جامعهي ما را احزاب نهادینه کردهاند.
• 4. شخصیتهای سیاسی نیز بسیار تأثیرگذار هستند. رفتار و گفتار مسئولان و سیاستمداران باید بسیار سنجیده و حساب شده باشند. هیچ کس نباید حتی برای دفاع از حق خودش عجولانه اقدام کند. کسی که مظلوم واقع شده است، نباید به خودش اجازه بدهد که عجولانه و بدون ملاحظهي اثرات نامناسب رفتار خود بر محیط و دیگران، به دنبال احقاق حق خودش باشد.
نقش رسانهها در رواج بداخلاقی سیاسی
• 5. عنصر موثر دیگر در اصلاح بداخلاقیهای سیاسی رسانهها هستند؛ اعم از روزنامهها، مجلات و سایتها. رسانهها، هم میتوانند آتش بیار معرکه باشند، هم میتوانند آبی بر روی آتش باشند. رسانهها قرار است بین سیاسیون داوری کنند. و داور باید متینترین فرد داخل میدان باشد. داور نباید از یک گروه طرفداری مطلق کند.
• رسانه باید آبروی خودش را در این ببیند که محسنات و عیوب همه را ببیند. غیرت رسانهای یک رسانه نباید به او اجازه دهد که در مورد عیوب رقبای خود مبالغه کند و از خوبیهایشان سخن نگوید و در مورد کسانی که طرفدار آنها است، از عیوبشان چشمپوشی کند و خوبیهایشان را چند برابر نشان دهد.
• متاسفانه این عیب بزرگی است که همراه با بستهي سیاسی از غرب آمده و امروز به صورت یک عرف پذیرفته شده است، و اساسا کسی این را عیب نمیداند. همه طبیعی میدانند که سایت و روزنامهي طرفداران یک جریان، جریان مقابل را تحقیر کنند، در مورد عیبهای او مبالغه کنند، از خوبیهای او سخنی نگویند، و... این اخلاق زشت از غرب به ما سرایت کرده است، اما اسلام میگوید حق را حتی اگر در ارتباط با دشمنت باشد، بپذیر. چه رسد به رقیبت.
• برای اصلاح این بداخلاقی نهادینه شده در رسانهها، رسانهي ملی باید روشنگری کند. با روزنامههای سیاسی گفتگو کند و از آنها در مورد علت مبالغه کردن در عیب رقبا و نادیده گرفتن عیب طرفداران سیاسی خود سوال کند.
ترس برخی سیاسیون و رسانهها از واقعبینی و رفتار متعادل
• کسانی که شنا بلد نیستند، از رفتن به قسمت عمیق میترسند. امروز سیاسیون ما نیز مانند کسانی که شنا بلد نیستند، از وارد شدن به دایرهي واقعبینی و انصاف سیاسی به شدت میترسند. آنها از واقعبینی در بیان نقاط قوت و ضعف، هراس دارند و هنگامی که آنها در این خصوص بپرسید، این ترس به وضوح در چهرهي آنها دیده میشود. میترسند که اگر در بیان نقاط قوت و ضعف رقبا و یا طیف خودشان، واقعبینی داشته باشند و از مبالغه پرهیز کنند، نابود شوند.
• احزاب و سیاسیون باید خیلی راحتتر با انتقادهایی که بهشان میشود برخورد کنند. انسان معصوم نیست و این به این معنی است که ممکن است اشتباه کند. اگر با اشتباهات خودمان راحتتر برخورد کنیم، زمینهي رشد خودمان و اطرافیان را پدید میآوریم. حزب یا رسانهای که راحتتر با اشتباه خودش برخورد کند، خود و طرفدارانش را رشد داده است. و در درازمدت نیز اعتبار اجتماعی خودش را افزایش داده است.
• برخی از سیاسیونی که زمانی خیلی از آزادی سخن میگفتند، عملا یک دیکتاتوری شدید رسانهای پدید آورده بودند. به گونهای بسیاری از افراد جرأت نمیکردند سخن بگویند، چون این دیکتاتوری رسانهای فضایی به شدت راستی و چپی ایجاد کرده بود که هر کسی سخنی میگفت بلافاصله به یکی از این جریانها منتسب میشد. در حالیکه اساساً نمیتوان و نباید به این سهولت افراد را جریانبندی کرد. این جریانبندی عملاً آزادی اظهار نظر را از افراد میگیرد و فضای واقعبینی را به یک فضای سیاهنمایی یا سفیدنمایی مطلق تبدیل میکند.
• مردم در دو مقطع در اخلاق سیاسیون تأثیرگذار هستند. یکی پای صندوقهای رأی که نارضایتی خود از سیاسیون را تسویه حساب میکنند. در زمانهای دیگر هم نخبگانی که میان مردمند زبان گویای مردم هستند. اگر مردم توقعات و دغدغههای خود در زمینهي اخلاق سیاسی را به انواع نخبگانی که اطرافشان هست منتقل کنند و از آنها بخواهند که دغدغههای آنها را مطرح کنند، آنگاه سیاسیون و جامعه میتواند مطالبات مردمی را از زبان نخبگان بشنود.