منصور حداد
چند ماه آغازین سال جهاد اقتصادی در فضای رسانه ای و سیاسی مطبوعاتی کشور مسئله ای با عنوان جریان انحرافی پررنگ تر و پرحجم تر از دیگر عناوین مطرح شد. پس از آن بحث وزرا و ادغام وزارت خانه های کلیدی و حساس دولت، مدتی معطل ماند. بسآمد بالای موضوعات فرعی و غیر اصیل در این مدت هم باعث دلزدگی شده بود و هم اینکه حقیقتا شوری آش، آشپزهای این طعام را نیز صدا درآورده بود. اما طرفه آن که همین «نپرداختن به موضوعات اصیل» «حفظ وحدت» و «لزوم عدم توجه به عناوین بدون اولویت» نیز تبدیل به یک مشاعره و تکرار باسمه ای شد که به سرنوشت ملال آور مسئله قبلی دچار شد.
دسته بندی های سیاسی در کشور پررنگ تر و شفاف تر از آنی است که هر ماست فروشی به راحتی بتواند ادعای شیرینی ماست خود را بکند و بر ناظران بصیر این صحنه دوغ و دوشاب فرصت طلبی جناحی بر دلسوزی انقلابی معلوم نباشد. حتی در میان برخی مخلصان به انقلاب و اسلام نیز متأسفانه برخی عجله ها و یا شیرین بصیرتی ها برای اظهار «من از قبل می گفتم» ها باعث شد رعایت مصالح و اصول انقلاب زیر پا گذاشته شود.
به همین مناسبت، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سیزده هم تیر ماه نسبت به این وضعیت ابراز نظر می فرمایند و خواستۀ قدیمی و بحق خود را به صورت گذرا مطرح می کنند که کلیت حرکت کشور و انقلاب نباید معطل یک مسئله پیش پا افتاده شود: «يكى از چيزهائى هم كه حالا در عرصه و در ميدان لازم است به آن توجه كنيم، اين است كه: مراقب باشيم دستگاههاى انقلاب سرشان گرمِ كارهاى غيرمفيد و احياناً مضر در اين حركت پيشرونده نشود، كه يكى از اينها، همين مسئلهى اختلافات است، كه من اگر روى اينها تكيه ميكنم، به خاطر اين است. يك وقت هست كه يك جريانى در مقابل انقلاب مىآيد قد علم ميكند به قصد كوبيدن انقلاب، خب، وظيفهى هر كسى است كه دفاع كند.»
ایشان برای اینکه فرق بین خطر اصلی و دل نگرانی های به حق ولی کمتر اولویت دار مشخص شود، مثال می زند: « كمااينكه در سال 88 ديديد اين كار اتفاق افتاد. يك وقت اين است قضيه، يك وقت نه، قضيه، قضيهى ايستادگى در مقابل يك حركت براندازانه و اينچنين نيست؛ اختلاف نظر، اختلاف سليقه، اختلاف عقيده احياناً است. اينها را بايستى هرچه ممكن است فرو كاست. اينجور چيزها را هرچه ممكن است بايد كم كرد. مشتعل كردن اين اختلاف نظرها مضر است.»
البته این نوع موضع گیری حضرت آقا در قبال کج تابی های احمدی نژاد و نزدیکان ایشان جدید نیست. در ماجرای «دوستی با مردم اسرائیل»، در بحث «کنار زدن معاون اول پیشنهادی رئیس جمهور» و بالاتر حتی در اتفاق ناراحت کننده «تغییر وزیر اطلاعات» ایشان همین سعی در فروکاستن مسئله به یک اختلاف نظر و تخفیف اهمیت ماجرا اقدام کردند.
اما متاسفانه همان کسی که مصداق و هدف این شفقت ها و معاضدت ها قرار گرفت، در اظهارات عجیبی نسبت به نهاد ارزشمند «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» دقیقاً فردای همین سخنان کریمانه، باز فضای رسانه ای را به شکل حمله انبوه و آتش باری سنگین مشتعل کرد. هر چند این فضا به لطف همان سخنان به سرعت خاموش شد.
حدود یک ماه از این قصه نگذشته است که دوباره دسته گل جدیدی وارد صحنه رسانه ای سیاست کشور شده است. روز شنبه روزنامه ایران ویژه نامه ای برای موضوع حجاب منتشر کرده است و در آن دیدگاه گل منگلی احمدی نژاد درباره حجاب را منتشر کرده است و نسبت به حجاب رسمی هم کم لطفی لازم را ملاحظه داشته اند. هر چند در این مجموعه مشحون از حق و باطل مطالب ناب آرشیوی و تولیدی ارزشمند هم زیاد به چشم می خورد. به همین مناسبت فرصت طلبان سیاسی به همراه برخی دلسوزان عجول و متأسفانه فراموش کار دوباره دست به کار شده اند تا زمین و زمان را به دو بخش تقسیم کنند، موافقان ویژه نامه و مخالفان ویژه نامه.
تلقی کودکانه احمدی نژاد نسبت به فرهنگ و ارزیابی غلطش نسبت به تحبیب قلوب و بالا بردن سرمایه اجتماعی نظام بر کسی پوشیده نیست. اما با ماهی گیران و بوقلمون های سیاسی سخن از انصاف و عدالت و حق گفتن آب در هاون کوبیدن است. عجیب دوستان انقلاب و دلسوزان هستند که باز همان راه غلط قبل را در پیش گرفته اند اما این بار زرنگی کرده هوشیار شده اند که دریافته اند این عملیات فریب جریان انحرافی است. الله اکبر! احسنت به این همه ذکاوت! اگر شما که به حق متفطن به این معنا هستید پس چرا باز همان روش قبلی را در پیش گرفته اید؟ کدام روش قبلی؟
همان روشی که در آن یک حرف غلط به جای اینکه پاسخ داده شود، تکرار می شود، گوینده آن ملکوک و هتک می شود بدون اینکه به درستی حرف غلط او نقد شود. روشی که در آن برخی ملاحظات انتخاباتی و دلبستگی های «من در آوردی» بر اخلاق و مصالح اصلی کشور پا می نهد و با گرفتن اظهار نظر و بیانیه و مصاحبه و تولید خبر و تحلیل به صورت پرحجم یک بمباران رسانه ای بسیار گسترده بر رقیب می کند. اما این دفعه خوش دلانه معتقد است که دست دزد را خوانده است که «از همین دیوار می خواهد کالای وحدت و ثبات فضای سیاسی کشور را بدزدد.» استراتژیست هایی که مدعی کشف راهبرد «بدنامی، بهتر از گمنامی» یا «فاصله گرفتن از حزب الله برای جذب خاکستری ها و سبزها» از سوی جریان مد نظر هستند، به سادگی آب خوردن در همین مسیر معرفی بدنام و صحه گذاشتن بر پدرکشتگی حزب الله از این جماعت مشغولند. در حالی که امیر لشکر حزب الله فرموده باشند این ها در حد و اندازه خطر برای اسلام و انقلاب نیستند. «عرض من به عناصر داخلى، به مردم دلسوز، به برادران و خواهرانى كه در داخل با مسائل تبليغاتى سر و كار دارند، اين است كه سعى كنند به اين آشفتگى كمك نكنند. اين كه تحليل بگذارند، يكى از آن طرف، يكى از اين طرف، اين عليه آن، آن عليه اين، براى هيچ و پوچ، چه لزومى دارد؟ نه، دستگاه بحمداللَّه دستگاه مقتدرى است، مسئولين مشغول كارشان هستند، رهبرى هم كه بندهى حقير هستم با همهى حقارت، خداى متعال كمك كرده، ما در مواضع صحيحِ خودمان محكم ايستادهايم. تا من زنده هستم، تا من مسئوليت دارم، به حول و قوهى الهى نخواهم گذاشت اين حركت عظيم ملت به سوى آرمانها ذرهاى منحرف شود. تا مردم عزيزمان اينجور با شور، با شعور، با بصيرت، با عزم راسخ در ميدان هستند، لطف الهى شامل است؛ اين را بدانيد. تا ما توى ميدان هستيم، سايهى لطف الهى هست.» فرمایشات حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله در دیدار مردم استان فارس سوم اردیبهشت 1390
ناگفته نماند که شعله خاموش نشده اختلافات مربوط به انتخابات 84 هم از گوشه و کنار سو سو می زند و می گوید همه گربه ها برای رضای خدا موش نمی گیرند. و وای از اینکه اسلام خواهی و انقلابی گری با خروج از دایره انصاف و اخلاق مطمح نظر جلب آراء و یا تخریب بدنه حامیان رقیب گردد که: «ماها - من يك جور، شما يك جور، آن ديگرى يك جور، چهارمى يك جور - اگر سراغ مسائل شخصى خودمان برويم و اهداف را فراموش كنيم، البته كمك الهى هم كم خواهد شد.» فرمایشات حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله در دیدار مردم استان فارس سوم اردیبهشت 1390
برای ناظران جزیی سیاسی مثل نگارنده خسته
کننده است از یک سوراخ به تعداد انگشتان دست گزیده شویم و متجرب نشویم و
برای ناصح امین چقدر صبر لازم است که فرزندانش توصیه هایی به این شفافی را
به چه سرعتی فراموش می کنند، همان دیدار فرماندهان سپاه، سیزده تیر نود: «
يك مسئله اين است كه اگر يك كسى يك حرف غلطى زد، آيا كسى بايد به او جواب
بدهد يا نه؟ خب، بله معلوم است. جواب دادن به حرف غلط، شيوهى خودش را
دارد، راه خودش را دارد، كار خاص خودش است. يك وقت هست كه حالا كه كسى يك
حرف غلطى زد، ما بيائيم مثلاً صدجا اين حرف غلط را تابلو كنيم، شعار كنيم
كه آقا، فلانى اين حرف غلط را زد، تا همه بدانند. اين است كه اشتباه است،
خطاست. من با حركت روشنگرانه از سوى هر كسى، از سوى هر نهادى، هيچ مخالفتى
ندارم، بلكه علاقهمندم و معتقدم به مسئلهى تبيين. يعنى اصلاً جزو
راهبردهاى اساسى كار ما از اول، مسئلهى تبيين بوده است. تبيين لازم است؛
اما اين معنايش اين نيست كه ما به اختلافات درونى، هى دامن بزنيم. مراقب
باشيد.»
اسف بار تر فاصله این بوالهوسی نامیمون، از سخنان مهم رهبر معظم انقلاب
است که یک هفته قبل در دیدار اخیر ماه رمضانی مسئولان در باب نقاط اولویت
در ضعفها و قوت ها زده شده است. فرمایشات راهبردی ای که در آن وضعیت جبهه
حق در داخل و خارج، در ایران و جهان اسلام ارزیابی، هدف گزاری و آینده آن
به صورت علمیاتی بررسی شد.
معصوم علیه السلام فرموده باشد بدبخت کسی است که دوستی نمی تواند پیدا کند اما بدبخت تر کسی است که نمی تواند دوستانش را حفظ کند. بسی خجالت و سرزنش بر بدبختی است که نتواند دوستان خود را نگه دارد. آن هم رفیق و امینی مانند مقام معظم رهبری که در همان نامه اولی که در شروع کوک های ناساز به وی گفت: انتصاب آقای فلانی «... بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی ميان علاقمندان به شما است.»
نق است که یکی از سیاسیون فعلی که قبلا سابقه نظامی داشته از سوی رهبری مورد خطاب و گلایه قرار می گیرند، که چرا در رفتار رسانه های منتسب به خود رعایت مصالح را نمی کنند؟ وی مدعی می شود که رقیب رعایت نمی کند ما هم مجبور به پاسخ می شویم! حضرت آقا آنجا به ایشان می گویند، آقای فلانی شما نظامی هستید، می دانید آتش بس یک طرف چیست، لطفا آتش بس یک طرفه کنید!
صحت و سقم این حکایت افواهی سیاسی هر چه باشد، پیشنهادی است خدمت دوستان دلسوز انقلاب و ولایت که اگر هنرمندی و ظرافت در برخورد با فتنه های پیش پافتاده و پیچیدگی های سیاسی را ندارید، دندان به جگر بگذارید و آتش بس یک طرفه کنید!
منبع:رجانیوز