ولی
امر مسلمین در پیام تبریك خود به مقاومت اسلامی لبنان در جنگ 33 روزه
گفتند «لبنان به بركت همت و شجاعت مردم خود درخشید. دشمن به غلط پنداشته
بود كه با حمله به لبنان ضعیفترین حلقهی كشورهای منطقه را هدف قرار
میدهد و طرح وهمآلود خاورمیانهی دلخواه خود را كلید میزند... ملت لبنان
و جوانان دلاور و سیاستمداران هوشمندش با سیلی سخت خود، او را از این غفلت
بیرون آوردند.» در دومین مطلب از ویژهنامهی «نصر من الله» به بررسی مواضع حضرت آیتالله خامنهای در قبال جنگ سی و سه روزه میپردازیم.
الوعد الصادق
اسرائیل به هشدارهای دبیركل حزبالله اعتنا نمیكرد. سید حسن نصرالله گفته
بود اسرای لبنانی را آزاد كنند، اما گوششان بدهكار نشد. دستآخر حزبالله
مجبور شد اقدام متقابل كند و اسیر بگیرد. حزبالله عملیات «الوعد الصادق»
را انجام داد كه موفق هم بود و برای مقاومت خیر به همراه داشت، ولی انگار
خیر بزرگتری هم در راه بود.
الوعد الصادق بهانهای شد برای اسرائیل كه به لبنان حمله كند؛ حملهای كه
ربطی به ماجراهای اخیر هم نداشت و قسمتی از یك برنامهی بزرگ بود كه حالا
تنها زودتر اجرایش میكردند. ولیّ امر مسلمین كمی بعدتر از وقوع این حمله
در
پیامی
به این مسئله اشاره كردند: «امروز برای همه روشن شده است كه تهاجم به
لبنان نقشهای از پیش طراحی شده و اقدامی امریكایی-صهیونیستی به عنوان
گامی اساسی در راه تسلط بر خاورمیانه و جهان اسلام بوده است.»
اسرائیل و آمریكا و دولتهای غربی كه باب جنگ را باز دیده بودند، برای
فرار از فشار ملتهای دنیا، در صحبتهاشان حزبالله را تهدیدی برای مردم
منطقه شمردند و مسلح بودن آن را خطری بزرگ خواندند، اما پاسخ ولی امر
مسلمین به شانتاژ تبلیغاتی خلع سلاح حزبالله در روزهای آغازین تجاوز
اینچنین بود:«این اتفاق هیچگاه نخواهد افتاد، زیرا مردم لبنان قدرشناس
حزبالله هستند و میدانند كه بازوان توانمند و مقتدر مقاومت اسلامی است
كه در مقابل صهیونیستها ایستاده و موجب شده است خواب آشفتهی آنان برای
تسلط بر لبنان تعبیر نشود.»
(دیدار با مداحان؛ 1385/4/25)
پایشان در گِل ماند
همه میدانستند كه دعوا نه بر سر لبنان بود و نه اسرا، كه پای خاورمیانه
در میان بود. به قول رهبر انقلاب: «دشمن بهغلط پنداشته بود كه با حمله به
لبنان ضعیفترین حلقهی كشورهای منطقه را هدف قرار میدهد و طرح وهمآلود
خاورمیانهی دلخواه خود را كلید میزند.» ولی این طرح و برنامه یك «اما»ی
بزرگ داشت: «دشمن، یعنی آمریكا ـ اسرائیل، از صبر و هوشمندی و دلاوری ملت
لبنان غافل بود. از توانایی بازوان ستبر لبنان غافل بود.»
(پیام تبریك رهبر انقلاب به مناسبت پیروزی مقاومت لبنان)
زمان زیادی صرف طراحی حمله به لبنان كرده بودند. ریز و درشت را هم به خیال
خودشان در محاسبه آورده بودند. از انبارهای مهمات حزبالله تا پناهگاههای
مجاهدان را در برنامهشان دیده بودند و حتی تأسیسات زیربنایی و حیاتی كشور
لبنان را. بمبها و موشكهای آمریكایی و اسرائیلی هم كه آمادهی شلیك
بودند، اما همان غفلتی كه حضرت آیتالله خامنهای حرفش را زده بودند،
حسابی كار دستشان داد؛ غفلت از صبر یك ملت و از بازوان ستبر مقاومت.
كار آنجوری كه میخواستند پیش نرفت. پایشان در گل ماند. بعد هم مثل بیشتر
اوقاتی كه عرصه به آنها تنگ میشود، با چراغ سبز و حمایت آمریكا دست به
وحشیگری زدند و مصیبتهایی مانند فاجعهی قانا را پیش آوردند.
صهیونیستها در سایهی حقوق بشر آمریكایی، زن و مرد و كودك را در قانا به
خاك و خون كشیدند. با این حال از دیوار صدا درآمد، ولی از طبع نازك كاخ
سفید نه. انگار دنیا یك بام داشت، ولی هواهایش خیلی بیشتر از دو تا بود.
بیست روز از حملهی صهیونیستها به لبنان گذشته بود كه فاجعهی قانا را
رقم زدند؛ فاجعهای كه عمق آن، پیام ولیامر مسلمین را در پیداشت: «آن
كودكان معصوم، آن تنهای ضعیف و رنجور، آن دلهای وحشتزده و كوچك به چه
گناهی كشته شدند؟ دل آتشگرفتهی مادران و پدران آنان چرا باید به دست
صهیونیستهای خونخوار و حامیان مست و مغرور امریكایی اینچنین كباب میشد؟
بیست روز بمباران بیوقفهی لبنان، بیست روز جنایت در حجم انبوه،
ویرانسازی یك كشور و قتل عام غیر نظامیان در آن و فاجعهای همچون كشتار
قانا از كدام پشتوانهی منطق و استدلال برخوردار است كه دنیای مدعی تمدن
و سازمان ملل و دولتها و سازمانهای مدعی حقوق بشر اینگونه در برابر آن
خونسرد و بیتفاوتند؟ [...] آنچه در لبنان اتفاق افتاد، حقوق بشر امریكایی
را برای همه معنا كرد و خاورمیانهای را كه دولت امریكا در پی آن است،
نشان داد.»
چهارمین ارتش مجهز دنیا!
در آن پیام رهبر انقلاب اسلامی از «گرگ وحشی صهیونیزم» هم گفتند و اینكه
تنها راه مقابله با آن، «مقاومت فداكارانه» است؛ كاری كه جوانان لبنانی
خوب بلد بودند، جوانانی كه ایشان در تعریف از آنها گفته بود: «مشت
پولادین جوانان مؤمن و شجاع و مظلوم لبنانی اكنون بر چهرهی زشت متجاوزان
فرود آمده و شیشهی غرور مستانهی آنان را شكسته است.»
مقاومت فداكارانهای كه آن روزها تنها حرفش نبود و جوانان حزبالله
نمایشگاهی از آن به راه اندخته بودند، آنقدر مهم شد كه حضرت آیتالله
خامنهای دربارهاش بگویند: «اگر لبنان تسلیم تجاوز اسرائیل و امریكا
میشد و اگر جوانان مجاهد حزبالله و مردم مظلوم جنوب رنج این دفاع مقدس
را به جان نمیخریدند، محنتی بلندمدت و ذلتی روزافزون همهی ملت لبنان را
تهدید میكرد و ادامهی این روند تهاجمی، تمام این منطقه را در بر
میگرفت. امروز حزبالله خط مقدم دفاع از امت اسلامی و همهی ملتهای این
منطقه است.»
ماشین جنگی صهیونیستها برای خودش پز زیادی داشت و با حمایتهای مادی و
معنوی آمریكایی، كلی سر و صدا به راه انداخته بود. تا آن روز هم در بیشتر
موارد مایهی قوت قلب اشغالگران بود. چرخ روزگار اما رساندشان به سرزمین
مقاومت و مجاهدان حزبالله و به قول رهبر انقلاب این ارتش مفتضح شد: «قوام
این دولت هم به ارتش آن است. ارتش باید مورد اعتماد مردمش باشد. آنچه در
این حادثه مفتضح شد، ارتش اسرائیل بود كه دولت و تشكیلات و همهى روحیات
ملى آنها وابستهى به آن است. این ارتش پا در گل ماند و از یك گروه غیر
نظامىِ با امكانات بسیار محدود و كم شكست خورد. لذا تكان شدید است.»
(خطبههای نماز جمعه؛ 1385/7/21)
چهارمین ارتش مجهز دنیا با چندین هزار نفر نیروی سر تا پا مسلح، پشتیبانی
آمریكا و باقی دار و دستهاش، با جیبهای پر از دلار و با تجهیزات فوق
پیشرفته، 33 روز تمام از هیچ جنایتی مضایقه نكردند. آمده بودند به جنگ
كمتر از هزار جوان مجاهد كه سلاحشان ایمان بود. دست آخر اما هیچكدام از
اهداف از پیش تعیین شدهشان كه محقق نشد هیچ، ابهت و طمطراق ارتششان هم
دود شد و رفت هوا. از لحاظ نظامی و سیاسی این یعنی یك شكست و بیآبرویی
كامل.
برتری نظامی به هواپیما و ناو و تانك نیست
اما دلایل این پیروزی از نظر حضرت آیتالله خامنهای چه بود؟ «جهاد
دلاورانه و مظلومانهی شما كه نصرت الهی را به شما ارزانی داشت، بار دیگر
ثابت كرد كه سلاحهای مدرن و مرگبار در برابر ایمان و صبر و اخلاص،
ناكارآمد است و ملتی كه ایمان و جهاد دارد، مغلوب سیطرهی قدرتهای ستمگر
نمیشود. پیروزی شما پیروزی اسلام بود. شما توانستید به حول و قوهی الهی
ثابت كنید كه برتری نظامی، به ابزار و سلاح و هواپیما و ناو و تانك نیست؛
به قدرت ایمان و جهاد و فداكاری همراه با عقل و تدبیر است [...] جهاد
مظلومانهی شما دشمن را افشا كرد و چهرهی حقیقی او را به نمایش گذاشت.
كشتار بیرحمانهی مردم غیر نظامی، به خاك و خون كشیدن كودكان بیگناه و
زنان بیدفاع، حادثهی قانا و نظائر متعدد آن، ویرانسازی هزاران خانه و
كاشانه و آواره كردن هزاران خانواده، نابود كردن زیرساختهای بخش مهمی از
لبنان و فجایعی از این قبیل، چهرهی حقیقی زمامداران امریكا و برخی
دولتهای اروپایی را در كنار چهرهی كریه و منفور رژیم صهیونیستی به همه
نشان داد.»
جنگ به پایان رسیده بود و حتماً دشمن پس از این شكست تلخ و سخت، بیكار
نمینشست. از طرفی حزبالله نباید در سرمستی پیروزی، از دشمنان همیشگی
مقاومت غافل میشد. حتماً توطئهها در راه بود و «ولیّ امر» اینگونه
انذار و بشارت داد: «دشمن اكنون در صدد بریدن این بازوی توانا و كارآمد
است. در صدد ایجاد اختلاف میان سیاستمداران است. در صدد پاشیدن ویروس
بیصبری و تردید در مردم است. همه باید در برابر این سمپاشیها بیدار
باشند. به حول و قوهی الهی شما در خنثی كردن توطئههای آنان موفق خواهید
شد و پیروزی دومی به دست خواهید آورد انشاءالله. جهادی كه اكنون در این
میدان جدید، پیش روی شما است، مانند جهاد فداكارانهی شما در میدان نظامی
حائز اهمیت و در آن، صبر و توكل و اخلاص و تدبیر تعیینكننده است.»
دو ماه از پیروزی حزبالله در جنگ 33 روزه گذشته بود كه مردم دوباره در
نماز جمعه از رهبرشان دربارهی اهمیت این پیروزی شنیدند. رهبر گفتند با
این پیروزی اوضاع منطقه ورق خواهد خورد: «برادران و خواهران عزیز بدانید
كه بعد از قضیهى لبنان، صفحهى حوادث در این منطقه ورق خورده است و ممكن
است آثارش بهزودى معلوم نشود، اما بهتدریج و در بلندمدت براى همه روشن
خواهد شد. ملتها یك بار دیگر پس از انقلاب اسلامى -كه پیروزى انقلاب
اسلامى در آنجا تجربه شده بود- به چشم خودشان دیدند و تجربه كردند كه راه
پیروز شدن و راه نجات، جز مقاومت در مقابل زورگویان، متجاوزان و ستمگران
نیست.»
(خطبههای نماز جمعه؛ 1385/7/21)
حرف از راه نجات شده بود. رهبر انقلاب گفته بودند كه مقاومت و ایستادگی
تنها راه پیروزی است و این یك سنت الهی است. بعد هم از گامهای بعدی دشمن
زخمخورده گفتند و اینكه حتماً تلاش خواهد كرد حزبالله را تضعیف كند و
در فلسطین هم مسألهی مردم در برابر اشغالگر را به مسألهی مردم در برابر
مردم تبدیل كند.
اینطور كه از حرفهای ایشان در خطبهی دوم آن نماز جمعه معلوم شد، جبههی
تلاش دشمن گستردهتر از این حرفها بود و عراق هم بینصیب نبود و برایش
برنامه داشتند؛ برنامهای كه در سطحی وسیعتر اختلافافكنی و مسألهی شیعه
در برابر سنی را در سطح دنیای اسلام نیز دنبال میكرد.
با همهی این حرفها حضرت آیتالله خامنهای پیشبینی كرده بودند كه
آینده به حول و قوهی الهی برای مسلمانان عزت و پیروزی بیشتری به همراه
خواهد داشت. آبان همان سال یك هیئت لبنانی آمدند تا با ولی امر مسلمین
دیدار كنند و از ایشان شنیدند كه: «به یاری خداوند لبنان نقطهی شكست
امریكا و رژیم صهیونیستی خواهد بود.»
(دیدار رئیس مجلس لبنان و هیئتی از حزبالله لبنان و جنبش امل با رهبر معظم انقلاب اسلامی؛ 1385/8/23)
حرفهای شیرین پیروزی
این اولین بار نبود كه رهبر انقلاب اسلامی بشارتهای اینچنین میدادند.
قبلتر هم حرفهای شیرین پیروزی را از ایشان شنیده بودند؛ حتی در روزهای
سخت. سید حسن نصرالله در سخنرانیاش در «همایش نوآوری و اجتهاد از دیدگاه
آیتالله خامنهای» از بشارتهای ایشان گفت. مثلاً پس از كنفرانس مادرید
كه سیاسیون همه آمادهی شرایط پس از صلح بودند، تنها رهبر ایران قرص و
محكم گفتند: سازشی واقع نخواهد شد. از حرفهای سید نصرالله اینطور
برمیآمد كه وعدهی عقبنشینی صهیونیستها از جنوب لبنان را هم از رهبر
شنیده بوده.
دبیر كل حزبالله از روزهای سخت آغاز جنگ 33 روزه و پیغام ولی امر مسلمین
به مجاهدان هم یاد كرد: «برادرانم! این جنگ همچون جنگ خندق است، جنگ
احزاب، كه قریش، یهود مدینه، عشایر و قبایل با تمام نیرو گرد آمدند و
رسولالله صلّی الله علیه و آله و اصحابش را محاصره كردند و تصمیم گرفتند
این جمعیت مؤمن را ریشهكن كنند. این جنگ این طور است. پس جانها به گلو
خواهد رسید «وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ
الظُّنُونَا و جانها به گلو رسید و به خدا آن گمانها را میبردید.»
1
ولی به خدا توكل كنید. بنده به شما میگویم كه شما پیروز هستید، حتماً
[...] شما پیروز هستید، حتماً. حتی بیشتر از این. بنده به شما میگویم
وقتی این جنگ با پیروزی شما به پایان برسد، به قدرتی تبدیل خواهید شد كه
قدرت دیگری جلودارش نیست.»
به قول سید حسن: چه كسی میتوانست چنین برداشتی داشته باشد؟ آن هم در روزهای اول جنگ؟
منبع: khamenei.ir