جام کشکول؛
وقتی به در ورودی ساختمان رسیدم، عماد کف خیابان بیهوش شده بود. سریع به همسرم گفتم با 115 تماس بگیرد. سرش را روی زانویم گذاشتم. برای اینکه بدانم می توانم به عماد کمک کنم یا نه مجبور شدم به او سیلی بزنم چون باید حداقل می دانستم که چه اتفاقی افتاده است.
عماد بین بیهوشی و هوشیاری بود و وقتی فریاد "چی شده" من را شنید با آن حال زار گفت: "قرص خوردم، قرص." گفتم: "چه قرصی خوردی؟" عماد وقتی پاسخ داد: "برنج. قرص برنج خوردم" بدنم یخ کرد. قرص برنج یعنی تمام. یعنی آخر زندگی. شنیده بودم کسی که قرص برنج بخورد به راحتی هر چه تمام تر تمام می کند، اما به همین راحتی ها نبود. عماد هر لحظه حالش بدتر و بدتر می شد.
نمی توانید تصور کنید عماد چقدر زجر می کشید. تا زمانی که آمبولانس بیاید، عماد 100 بار مرد و زنده شد. واقعا نمی دانستم باید با کسی که قرص برنج خورده و قصد خودکشی داشته باید چه کار کنم. همسرم گفت که اپراتور اورژانس گفته اگر بیمارتان قرص خورده به او آب ندهید تا آمبولانس برسد.
عماد هر لحظه حالش بدتر می شد. هر سوالی از عماد می کردم پاسخ می داد. می گفت: "حالت تهوع دارم، دارم خفه می شوم. سرم دارد می ترکد و..." اما او به یک سوال من هیچ وقت پاسخ نداد: "چرا؟" البته بعدا با حضور پلیس به واحد عماد رفتیم ونامه خداحافظی اش را خواندیم. او برای خداحافظی چیزهای مبهمی نوشته بود که مضمونش این بود : "من رفتم تا خیال کسانی که می خواهند بروم راحت شود."
وقتی آقای پرستار آمبولانس فهمید عماد قرص برنج خورده با ناراحتی به ما گفت:"خودتان بیاریدش توی آمبولانس!" هیچ کس از همسایه ها - که تعدادشان هم انگشت شمار بود - حاضر نبودند او را حمل کنند. مجبور شدم با کمک راننده آمبولانس عماد را کشان کشان تا سر کوچه بن بستی که آمبولانس پارک کرده بود ببرم. پرستار آمبولانس با عصبانیت از عماد پرسید چند تا قرص برنج خوردی؟ عماد هم گفت: "دو تا" پرستار هم با ناراحتی به ما گفت: "چرا ما رو خبر کردین. این کارش تمومه!!"
بالاخره آمبولانس آمد. وقتی آقای پرستار آمبولانس فهمید عماد قرص برنج خورده با ناراحتی به ما گفت:"خودتان بیاریدش توی آمبولانس!" هیچ کس از همسایه ها که تعدادشان هم انگشت شمار بود - حاضر نبودند او را حمل کنند. مجبور شدم با کمک راننده آمبولانس عماد را کشان کشان تا سر کوچه بن بستی که آمبولانس پارک کرده بود ببرم.
پرستار آمبولانس با عصبانیت از عماد پرسید چند تا قرص برنج خوردی؟ عماد هم گفت: "دو تا" پرستار هم با ناراحتی به ما گفت: "چرا ما رو خبر کردین. این کارش تمومه!!" ما داشتیم از تعجب شاخ در می آوردیم. نمی دانستیم آقای پرستار از دست ما ناراحت بود یا از دست عماد. با عماد مانند یک شی رفتار می کرد تا آن شب غریب برای من مزخرف تر شود.
در حالی که عماد داشت داخل آمبولانس جان می داد و به خودش می پیچید ناخودآگاه از پرستار گفتم:" یعنی واقعا نمی توان هیچ کاری برای او کرد؟" با اینکه پاسخ را می دانستم اما پرسیدم. پرستار گفت: " چون دو تا خورده می میره و شانس زنده موندنش صفره. اصلا اگر نمیره بدشانسی آورده چون حتما فلج می شه! آنهایی که زنده می مونن بدترین زندگی ممکن رو دارند!" عماد تازه به حرف آمد: "تو رو خدا خلاصم کن. دارم خفه می شوم. بیهوشم کن. دارم خفه می شوم..." پرستار هم یک آرام بخش به او زد اما عماد هنوز داشت زجر می کشید. پرستار رو به ما گفت که چه کسی با آنها می رود. هیچ کس نرفت. ما هیچ کدام از اعضای خانواده او را نمی شناختیم و فقط از صاحبخانه او شماره ای داشتیم.
آمبولانس به بیمارستان لقمان رفت و هیچ وقت نفهمیدم عماد چرا این کار را کرد. آن شب فقط به این "چرا؟" فکر می کردم. فردای آن روز به بیمارستان لقمان زنگ زدم و سرنوشت عماد را جویا شدم. خانم اپراتور هم در رایانه خود سرچ کرد و به راحتی هر چه تمام تر گفت: "فوت کرده." عماد هم به جمع آن میانگین 600 نفری پیوست که هر سال با قرص برنج خودکشی می کنند.
برنج جهنمی چیست؟
قرص برنج كه اسم علمی آن «قرص فسفید آلومینیوم» و اسم فرنگی آن «سلفوس» است، مادهای است با تركیب فسفید كه بهصورت قرصهای 3گرمی، به رنگ خاكستری تیره در بستههای استوانهای، به میزان 10 قرص در هر بسته عرضه شده و با قیمتی نازل فروخته میشود.این قرص خاصیت تصعید (تبدیل جامد به بخار) دارد و در اثر این تصعید، گاز فسفین آزاد میكند و گاز آزاد شده سبب میشود لارو یا حشرات در دانههای غلات بهویژه غلات انبار شده از بین برود.
اگر در فضای مناسبی کمی فسفین آزاد شود قابل استشمام خواهد بود كه بویی بسیار نامطبوع همچون ماهی گندیده دارد. حتی میزان گاز متصاعد شده هم خطرآفرین میشود.
وقتی انسان این قرص را میخورد در محیط معده كه رطوبت و اسید معده وجود دارد، قرص به سرعت تصعید شده و گاز فسفین آزاد میكند كه از طریق سلولها جذب میشود و به سلولهای قلبی، ریوی و انتهای عروق سرخرگی( سرخرگهای ریز) آسیب وارد میكند و به سرعت انسان را دچار اختلالات كبدی، كلیوی، تنفسی، شوك، نارسایی قلبی و افت شدید فشار و كما میكند.اگر تخلیه معده ظرف یك ساعت پس از مصرف این قرص مهلك شروع شود، شانس حیات وجود دارد،
در غیر این صورت حتی نصف قرص هم كشنده خواهد بود. مرگ در ساعات اولیه به خاطر افت فشار و در ساعات بعدی درنتیجه نارساییهای كلیه و كبد رخ میدهد. این قرص هیچ فایدهای جز كنترل حشرات و از بین بردن آنها ندارد و هیچگونه علائم نشاط انگیز یا توهمزایی ایجاد نمیكند و انرژی زا هم نیست، بلكه قرصی بسیار كشنده با بوی نفرتانگیز است كه ظرف چند ساعت پس از مصرف میتواند انسان را از پا درآورد.
شاید آن فرد پی همه چیز را به خود مالیده
باشد و خود را در معرض دیگران قرار ندهد تا او را نصیحت کنند و سخنان
روانکاوانه بزنند و با این توهم که "دیگر آخر دنیاست و باید بمیرم تا قدرم
را بدانند" تصمیم قاطع به خودکشی می گیرد. اما این فرد به این خاطر قرص
برنج را انتخاب می کند که فکر می کند ساده ترین راه خودکشی مصرف این قرص
است. آنها اگر بداند که جان کندن با این قرص چقدر سخت، سوزناک و دردناک است
هیچ وقت این کار را نخواهد کرد
چه باید کرد؟
آنهایی که قرص برنج مصرف می کنند سه دسته هستند. دسته اول کسانی هستند که با سهل انگاری برنج آلوده به قرص و یا اشتباهی این قرص را مصرف می کنند. همین چند سال پیش همه اعضای یک خانواده در تهران به علت مصرف اشتباهی فوت می کنند. دسته دوم احمق ها و نادان هایی هستند که بدون اطلاع از عواقب مصرف، این قرص وحشتناک را مصرف می کنند.
در سال های نه چندان دور که مرگ های مشکوکی در محافل جوانان رخ داد مشخص شد که جوانان نگون بخت با هدف مصرف قرص های توهم زا، قرص برنج خورده اند و از عواقب آن خبر نداشتند.
مصرف کنندگان دسته سوم هم می دانند که عاقبت کار چیست و به عنوان یکی از روش های خودکشی از آن استفاده می کنند. اینکه چه کنیم مرگ و میر ناشی از مصرف قرص - که هر سال در حال افزایش است – کاهش یابد باید به این دسته بندی توجه کنیم. برای اینکه مرگ و میر دسته اول را شاهد نباشیم باید عرضه قرص برنج را متوقف کرده و جایگزین های بی خطری برای آن در نظر گرفته شود که اتفاقا چنین جایگزینی هم وجود دارد.
دکتر طلعت قانع، رییس مرکز اطلاعرسانی داروها و سموم سازمان غذا و دارو
در این باره می گوید:" سال گذشته فروش قرص برنج در عطاریها را ممنوع
کردیم، اما امسال درصدد انجام اقدامات جدی تری هستیم. باید رایزنیهایی با
نیروی انتظامی در این خصوص انجام شود. احتمالا قرص برنج را از سطح بازار
جمعآوری خواهیم کرد یا به شکلی تولید و عرضهاش میکنیم که قابلیت
سوءاستفاده نداشته باشد." با وجود محدودیت های عرضه این قرص اما ورود قاچاق
آن به صورت گسترده ای افزایش یافته و هر کس که بخواهد می تواند آن را پیدا
کند.
برای دسته دوم هم اطلاع رسانی لازم است. خیلی از جوانان با نیت گذراندن لذت های لحظه ای این قرص خطرناکی را مصرف می کنند و می توان با اطلاع رسانی به آنها فهماند که این قرص ها قاتل است نه توهم زا. اما دسته سوم. کلمه فرهنگ سازی آن قدر کلیشه ای شده که اثر عکس دارد اما باید برای دسته سوم هم اطلاع رسانی کرد اما از نوعی دیگر.
آنهایی که می خواهند خودکشی کنند شاید ندانند گناه آن بسیار عظیم است که خدا آن را نمی بخشد. خدا حتی آسیب رساندن جزئی به بدن خود را گناه می داند چه برسد به خودکشی. حالا شاید آن فرد پی همه چیز را به خود مالیده باشد و خود را در معرض دیگران قرار ندهد تا او را نصیحت کنند و سخنان روانکاوانه بزنند و با این توهم که "دیگر آخر دنیاست و باید بمیرم تا قدرم را بدانند" تصمیم قاطع به خودکشی می گیرد.
اما این فرد به این خاطر قرص برنج را انتخاب می کند که فکر می کند ساده ترین راه خودکشی مصرف این قرص است. آنها اگر بداند که جان کندن با این قرص چقدر سخت، سوزناک و دردناک است هیچ وقت این کار را نخواهد کرد. یکی از همکاران که در حوزه حوادث فعالیت می کند در این باره گفت همه کسانی که با قرص برنج خودکشی می کنند در لحظات آخر عمر پشیمان می شوند. عماد هم پشیمان شده بود و وقتی پرستار به او گفت که چرا قرص مصرف کرده پاسخ شنید: "غلط کردم"