598، پرسپوليس امسال با عدهاي از بهترين بازيكنان به مربيگري دايي تفاوت عمدهاي با گذشته نزديك خود پيدا كرده است. قبل از ورود به اصل مطلب مقدمهاي ضروري است.
فوتبال ما بدون هرگونه آمادگي حرفهاي شد و همزمان با گسترش ارتباطات
تصويري و امكان دسترسي به فيلمهاي تمرينهاي تيمهاي بزرگ و دسترسي به
ابزارهاي جديد از نظر فني از چاله درآمده به چاه افتاد، مربيان ما بي حضور
نزديك در فوتبال روز دنيا بعد از غيبتي طولانيمدت از فوتبال جهان كه
تحولات سريعي را پشت سر ميگذاشت (حرفهاي شدن) در وادي تقليد از ظاهر
فوتبال مدرن رانده شدند، لذا تقليد جاي تفكر نشسته و در نتيجه خلاقيت از
فوتبال ما رخت بربست و فوتبال ما به روزي افتاد كه انگار همه تيمها را يك
تفكر يا يك مربي هدايت ميكند و با ديدن يك بازي انگار همه بازيها را
ديدهايم و معني واقعي آن بيهويت شدن تيمها بود، درعمل در دو بازي متوالي
از يك تيم شاهد دو نوع بازي بوديم كه براساس آناليز حريف دچار تغيير ميشد
كه در نظر اول اين جملات پر تعارض به نظر ميرسد اما در هيچ تيمي روال
خاصي مشاهده نميشد كه بتوان شخصيت و هويت جداگانه براي آن قايل شد، ولي
روال حاكم بر بازيها در ليگ نه بر اساس انتخاب استراتژي و تفكري از قبل
انديشيده شده و قابل شناسايي بلكه بسته به حريف تغيير ميكرد و در عين
تفاوت ظاهري در بازيها اما سردرگمي فني شباهت عجيبي در بين بازيهاي
تيمهاي متفاوت برقرار ميكرد كه شايد آن را در اين جمله بتوان خلاصه كرد:
«با ديدگاه و ارزشهاي آماتوري، فوتبال به ظاهر حرفهاي عرضه ميشد و
ميشود» و نتيجه آشفتگي فكري حاكم بر فوتبال ما و نيز عقبماندگي غيرقابل
انكار از فوتبال روز دنيا است. در فوتبال باشگاهي بعد از 21 سال حتي در
آسيا افتخاري كسب نكردهايم و عليرغم برتري بالقوه بازيكنان ايراني، فقط
در فوتبال ملي در كارنامه سه صعود به جام جهاني داريم كه در سطح كيفي
پايينتر از باشگاهي برگزار ميشود.
1- پرسپوليس امسال داراي هويت مستقل است و با روال و سبك خاصي بازي ميكند و ميتواند بازي خود را بر حريفان ديكته كند كه نشان از وجود استراتژي، برنامه و تفكري از قبل انديشيده شده دارد و كمتر تحت تاثير بازي حريفان قرار ميگيرد و ميتوان حتي از نظر فني هويتي مستقل براي آن تعريف كرد.
مثلا اثر محسوسي از تاكتيكهاي جديد مثل تيكي تاكا در اين تيم نميبينيم
كه ساير مربيان ما بيهيچ تجانسي بسته به بازيكنان در اختيار سعي ميكنند
به زور هم شده نمودي از آن را به نمايش بگذارند و جنبه مثبت آن (گيج كردن
دفاع حريف و رسيدن به گل) در فوتبال ما ديده نميشود اما جنبه منفي آن يعني
طولانيتر كردن زمان مالكيت توپ براي اداره بازي با انتقال پاسكاريهاي
متوالي از زمين حريف به يكسوم مياني زمين در واقع استفاده دفاعي از اين
تاكتيك است كه بهترين اجراهاي آن را در دو سال اخير با استفاده از بهترين
بازيكنان مياني ايران در بازيهاي استقلال ميتوان ديد اما در پرسپوليس
بالا بردن سرعت انفرادي و تيمي كه از مولفههاي اصلي فوتبال مدرن است در حد
بضاعت و در تجانس كامل با فوتبال ما به درستي به كار گرفته ميشود و
عليرغم استحكام دفاعي، تيم پرسپوليس شخصيتي هجومي از خود در ذهن تماشاگر
باقي ميگذارد و گرچه از همه نوع حربهها براي رسيدن به گل استفاده ميكند
اما نفوذ به محوطه جريمه حريف و ارسال پاس عرضي براي قطع و ضربه نهايي
تاكتيك محوري و اصلي است و حركات بازيكنان و تيم حول آن برنامهريزي و
تنظيم شده است.
2- در سالهاي اخير، اصليترين مشكل استقلال و پرسپوليس فاصله گرفتن از
جايگاه واقعيشان در فوتبال ايران بود كه اهميت بسزايي در موفقيت
باشگاههاي ممتاز بهخاطر سابقه در همه ليگها دارد و ساير تيمها براي كسب
آوازه در رقابت با آنها سعي ميكنند با متوقف كردن يا احيانا پيروزي با
تمام قوا ظاهر شوند كه اتفاقا به نفع آنهاست چون هميشه با بازيهاي سخت
مواجهاند.
تيمهاي ضعيف با ترس به مقابله با پرسپوليس و استقلال ميرفتند اما در
سالهاي اخير اين ترس ريخته بود گرچه از افتخار ناشي از شكست آنها سود
ميبردند و شكست اين دو تيم در مقابل تيمهاي ضعيف برخلاف تصور رايج مبني
قدرت گرفتن حريفان بلكه علت آن از ميان رفتن اعتماد به نفس و فراموش كردن
جايگاه مهمشان در تاريخ فوتبال ايران توسط اين دو تيم ناشي ميشد. ولي
دايي اين اعتماد به نفس را به تيم پرسپوليس بازگردانده است.
در اين پرسپوليس از همان آغاز بازي اين اعتماد به نفس را ميتوان ديد كه
به قصد برد وارد زمين شده و برايش اهميتي ندارد كه با چه حريفي مبارزه
ميكند كه بايد آن را به فال نيك گرفت و در فوتبال نقش مهمي دارد در
رويارويي با حريفان آسيايي بيش از همه به آن نياز داريم.
البته اينكه چگونه اين اعتماد به نفس به پرسپوليس بازگشت اهميت درجه دوم
دارد. اين بهترين دستاورد دايي براي پرسپوليس و فوتبال ايران است.
گل