تبيين گفتمان پيروز در انتخابات سال 84 كه در سوم تير پيروزي نهايي را به
دست آورد بدون نگاه به فضا و گفتمانهاي قبل از سال 84 و رويه حاكم بر
دولت و بعضي نهادهاي حكومتي امكان پذير نيست؛ چراكه بخشي از اين اقبال در
واكنش مردم جامعه و شرايط آن روز شكل گرفت.
به گزارش خبرنگار
«خبرنامه دانشجویان ایران»، در آن شرايط يك گفتمان فساد ستيز و مبارزه
كننده با تبعيض، اقبال مردم را به خود جلب كرده بود و علي رغم زحماتي كه
توسط بدنه اجرايي دولتها پس از ارتحال امام(ره) كشيده شد، انحراف در
مديريت كلان دولتها، مشهود بود.
در حالی که معنويت و عدالتخواهي به عنوان ركنهاي اساسي مكتب امام(ره) به
شمار ميرفت، پس از رحلت امام(ره) به فراموشي سپرده شده و نه تنها به
عنوان يك ارزش از سوي دولتمردان بيان نميشد بلكه يك ضد ارزش به شمار
ميرفت چه اينكه هر فردي كه از معنويت و عدالت صحبت ميكرد به قديمي بودن
و مخالف پيشرفت و توسعه بودن متهم ميشد.
دلزدگي از پارادايم چپ و راست يعني يك فرمول نانوشته كه ما در كشور دو
قطب داريم كه مثل پشت صحنه تئاتر همه هيچ مشكلي با هم ندارند اما روي صحنه
با يكديگر دعوا ميكنند و حاصل دعوايشان هم هيچ سودي براي مردم ندارد؛ در
واقع دلهره جنگ قدرت در افكار عمومي وجود دارد و كار به جايي ميكشد كه در
انتخابات دوره دوم شوراهاي شهر با وجود اينكه تمام سلايق سياسي و فرهنگي
با برند خود حضور داشتند ليستي رأي ميآورد كه آن ويژگيها را دارد؛ همان
ليستي كه احمدينژاد را به عنوان شهردار انتخاب ميكند كه اصلا كسي فكرش
را هم نميكرد.
از سوی دیگر و پس از اتفاقات رخ داده در جریان وقایع چند ماه گذشته جريان
و عدهاي از كساني كه در فتنه 88 نقش داشتند، عدهاي هم كه در فتنه 88 به
جهت سکوت و گرفتن مواضع چند پهلو مردود شدند، امروز ميگويند اين انتخاب
از همان ابتدا غلط بود و امروز مدام سعي دارند طوري حرف بزنند و بگويند
«ديديد ما ميگفتيم» و یا اينكه «ديديد هاشمي ميگفت؟!»
از چند ماه گذشته مسئله تشکیل گروه های سیاسی برای ورود به انتخابات مطرح
شده است تا جائیکه دستهجات و حتی اشخاص سیاسی برای ورود به مجلس تدارک
گسترده ای دیده اند.
از طرف دیگر دانشجویان در مواضع خود تاکید کرده اند که شاخص های ادامه
حیات سیاسی اشخاص، مرزبندی با جریان انحرافی، مرزبندی با جریان فتنه88 و
نیز اتخاذ موضع شفاف و صریح به این موارد است.
دو چهره سیاسی که به جهت سکوت در فتنه 88 یعنی شهردار تهران و رئیس مجلس
که حتی پس از نماز جمعه تاریخی مقام معظم رهبری بر آتش تردید در انتخابات
دمیده اند، بیشتر مورد تمرکز انتقاد دانشجویان است.
این انتقاد تا جائی پیش رفته است که رسانه های جبهه سکوت در فتنه، رویکرد
جالبی را برای خدشه به اصل "اعلام مواضع صریح در فتنه ها" اتخاذ کرده اند.
1- این رسانه ها قصد دارند اینطور القا کنند که آنچه که به عنوان گفتمان
سه تیر 84 با نماد احمدی نژاد سر کار آمد از اول اشتباه بود یعنی تایید
جبهه "دیدید گفتیم".
2- فتنه 88 دعوای احمدی نژاد- هاشمی بوده و احمدی نژاد هم برا.ی کسب قدرت تمام مخالفین خود را به هاشمی گره زده است.
این رویکرد چند خاصیت برای سران این جبهه دارد اول اینکه در صورتی که اصل
گفتمان سه تیر خدشه دار شود، در آن صورت موضع سکوت این افراد در قبال فتنه
88 نیز توجیه پذیر می شود و کسی نمی تواند این افراد را به جیره خوری از
سفره حزب چندپهلویی محکوم کند و دوم اینکه این افراد وجیه المله می شوند و
قدم به قدم راه برای حضور مجدد این افراد در انتخابات مجلس با علم مبارزه
با جریان انحرافی فراهم می شود.
اتخاذ این سیاست تا آنجائی است که این مفهوم را سعی می کنند از زبان و حلقوم چهره هایی وجیهتر بیان کنند.
هفته گذشته مصاحبه ای از رضا امیرخانی که آخرین کتابش را در قالب سفر به
افغانستان به چهار انتخابات بزرگ در منطقه خاورمیانه یعنی انتخابات ایران،
افغانستان، عراق، لبنان اختصاص داده است، منتشر شد و بلافاصله این گفتوگو
از سوی سایت هایی نظیر فردا و آینده پوشش داده شده بود.
این مصاحبه فارغ از آنچه که گفته شده است نشان داد امیرخانی صداقت را در
کتاب خود به رتبه اکمال رسانده است چه اینکه وی در جانستان کابلستان عمیقا
معترف است که آدمی سیاسی نیست! و به همین جهت برای فرار از پاسخ گویی در
ایام انتخابات به قله دماوند پناه برده است.
موضع دلچسپ امیرخانی برای رسانه محمد باقر قالیباف اینگونه از زبان
نویسنده کتاب جانستان کابلستان بیرون می آید: "غفلت رسانه و زیركی
احمدینژاد و البته لجاجت بی جای بعضی از مخالفان او، این فضا را در
انتخابات88 دوقطبی كرد. بسیاری از موافقان انقلاب اسلامی و دوستاران رهبر،
جزو جریان مخالف احمدینژاد بودهاند. حالا اما در جریان موافق
احمدینژاد، عدهای بعد از شش سال متوجه شدهاند كه مسیر را اشتباه
رفتهاند، جرات اعتراف به اشتباه را ندارند، برای همین جریان انحرافی را
ابداع كردهاند تا در حقیقت، تصمیمشان را توجیه كنند."
امیرخانی نتوانسته است باور کند که دعوا در فتنه 88 اصل نظام و ولایت فقیه
بود و نه احمدی نژاد –هاشمی چونهمانطور که خود در کتابش گفته آدم سیاسی
نیست و شاید این تحلیلش از آنجایی ناشی شده است که امیرخانی ابراز عقیده
کرده است که: "من هم شاید به آیتالله هاشمی رفسنجانی نقد داشته باشم، اما
از استاندار آقای هاشمی كه تا روز آخر استاندار او بود، نمیپذیریم كه
بیاید و دوره او را نقد كند. اگر این استاندار یك روز مانده به پایان دوره
ریاست جمهوری آقای هاشمی از كارش استعفا میداد، به او حق میدادم تا
پایان عمر ركیك ترین الفاظ را نسبت هاشمی به كار ببرد. همین طور كه امروز
به دور و بریهای آقای احمدی نژاد نمیتوانم اجازه بدهم كه مانند ما كه او
را نقد میكنیم، نقدش كنند. آنها در شرایطی كه همه انتقاد داشتند به
احمدینژاد، روش و منش او را پذیرفتند بنابراین امروز حق ندارند به او
مثلا به دلیل نوع بركناریشان، بتازند."
امیرخانی فکر می کند: "تغییر در احمدینژاد نیست. تغییر در گروهی است كه
دیروز رای او را مورد تایید امام زمان میدانستند و امروز او را مشرك
بالله میدانند. تغییر مال این آدمهاست كه موضوعی غیر مقدس را مثل این
جور سیاستورزیها را پیوند میزنند با مقدسات. چه در روزگار بالاكشیدنش و
چه امروز در روزگار پایین كشیدنش. اتفاقا بسیاری از اموری كه امروز به
احمدی نژاد نسبت میدهیم، حقش نیست."
گفتنی است چنین رویکردی بارها از سوی این رسانه ها تکرار شد تا جائیکه چند
روز پس از انتشار مصاحبه امیرخانی، سایت فردا منتسب به محمد قالیباف مدعی
شد: اصل بازی 88 هر که با احمدی نژاد، نیست با هاشمی است، بود و کسانی که
حامی گفتمان سه تیر هستد به خاطر مخالفت با معجزه هزاره سوم، بازی خوردگان
هاشمی خوانده می شوید.
این درحالی است که سال 84 و 88 این گفتمان انقلاب اسلامي بود که رأي آورد
نه اشخاص و افراد اما امروز اگر انتقاداتي به احمدي نژاد وارد است برخي
ميخواهند نتيجه بگيرند كه آن گفتمان غلط بود.