سرویس فرهنگی اجتماعی بی باک؛ محمدجواد اخوان: انتشار ویژه نامه اخیر روزنامه ایران در خصوص مسئلهی حجاب و پوشش که با عنوان «خاتون1» بر دکه های فروش مطبوعات قرار گرفت باعث ایجاد موج جدیدی از بحثهای سیاسی و اجتماعی حول طیف انتشار دهندهی این نشریه و اهداف احتمالی و نتایج آن شد. در این میان طرح مباحث بعضاً خلاف واقع و جهت دار لازم مینماید تا از منظر فکری و فرهنگی محتوای این ویژه نامه مورد نقد و بررسی قرارگیرد. نگارنده امیدوار است در چند سلسله مطلب زوایای گوناگون محتوایی این نشریه را مورد واکاوی قرار دهد.
جنجالیترین قسمت این ویژه نامه مصاحبه ی آن با مهدی کلهر مشاور سابق رسانهای رئیس جمهور است. مهدی کلهر در این مصاحبه، رنگ مشکی چادر را «متکبرانه» نامیده و آن را حاصل تحمیل شاهان قاجار به زنان و دختران ایرانی دانسته است که از مجلس عیاشی شبانه در اروپا بیرون آمده است.
کلهر در پاسخ به این سوال که «چادر مشکی از چه زمانی وارد ایران شد؟»، گفت: «از سفرهای اروپایی ناصرالدین شاه. شب که به مجلس عیاشی در اروپا میرفت، میدید آنجا لباس مردها مشکی است. کلاه سیلندری مردها مشکی است و زنها هم با لباس مشکی میآیند. این به نظرش آمد که یک نوع سنگینی و وقار دارد وگرنه در اسلام به صراحت داریم که رنگ تیره مکروه است. این رنگ مشکی متکبرانه را ناصرالدین شاه آورد. خدا لعنتش کند. همینجور آتش به قبرش ببارد. خیلی مرد ملعونی است.»
کلهر به همین هم اکتفا نکرده و ضمن آنکه چادر مشکی را پوشش اشرافی که بازمانده شاهان قاجاریه است، نامیده، در اظهار نظر دیگری که در تقابل صریح و جدی با نظر تمام مراجع، علما و بزرگان است، چادر مشکی را بدترین پوشش در زمینه فلسفه حجاب نامیده و قانون حجاب و عفاف را با "یاسای چنگیز" -فرمانده خونخوار مغول- مقایسه می کند.
وی در این مصاحبه گفته است: «از لحاظ فلسفه حجاب که در قرآن آمده که زن خودش را در مقابل تیر نگاه هیز مردان قرار ندهد، قطعا چادر بدترین پوشش است چون چهره زن را قاب میکند»
مهدی کلهر، مشاور سابق رسانهای دولت در گفتگوی خود با این ویژه نامه ادامه داده است: «پوشش باید چشم نواز باشد، نه برای خود آدم چون خود انسان کمترین بهره را از لباسی که پوشیده میبرد، در نتیجه باید برای برای جامعه چشمنواز باشد.»
پاسخ به شبهات مطروحه
نخست ان که جناب کلهر ادعا مینمایند که چادر مشکی به دلیل رنگ ان مکروه است. احتمالاً ایشان به بعضی از روایات (مثل روایتی که میگوید پیامبر صلی الله علیه و آله از پوشش لباس سیاه مگر در سه مورد خُفّ ( نوعی کفش چرمی نازک) عمامه و کساء کراهت داشت) استناد نمودهاند که در پاسخ باید گفت اولاً: با فرض چشم پوشی از ضعف سندی روایت مذکور، باید گفت تردیدی نیست که در اسلام پوشش زن و مرد از نظر نوع، مقدار و حتی رنگ متفاوت است. مثلاً جامه زربافت و حریر برای زن جایز ولی برای مرد جایز نیست. مقدار پوشش زنان طبق نظر مشهور فقها همه بدن بجز وجه و کفین است. ولی مقدار پوشش مردان کمتر است. از نظر رنگ پوشش نیز استفاده از لباس احرام سفید رنگ در حج برای مردان مستحب است ولی زنان مجاز هستند از همان لباس معمولی خویش استفاده نمایند. بنا بر آنچه گذشت با فرض چشم پوشی از ضعف سندی روایت فوق از آن استفاده میشود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به لحاظ مرد بودن سنت و سیره خاصی در رنگ لباس داشتهاند بنابراین روایت مذکور فقط در باب رنگ پوشش مردان آنهم در غیر سه مورد استثناء قابل استناد است. ثانیاً: بر فرض بپذیریم روایت مذکور مختص بیان حکم رنگ پوشش مردان نیست و شامل زنان نیز میشود به دلیل روایاتی که ظاهر آنها کراهت نماز خواندن در لباس سیاه جز در موارد سهگانه است، بسیاری از فقها روایت قبل را نیز مختص به حالت نماز دانستهاند. ثالثاً: بر فرض که روایت مذکور عام باشد و شامل زنان و مردان و شامل حالت نماز و غیر نماز گردد. باز از روایت استفاده نمیشود که پوشیدن چادر مشکی برای زنان در مواجهه با نامحرم مکروه است. زیرا در روایات متعدد سه مورد خُفّ، عمامه و کساء از کراهت استثناء شدهاند و کساء به قرینه حدیث کساء پیامبر صلی الله علیه و آله لباس بلند و فراگیر تمام بدن است که شامل عبا سیاه مردان و چادر مشکی بانوان میگردد و بر اساس همین نکته هیچ یک از فقهای برجسته شیعه فتوا به کراهت پوشیدن چادر مشکی بانوان نداده است.
علاوه بر این موارد نکتهی قابل تأمل ان است که در طول دورهی غیبت کبری حتی یک نفر از فقیهان برجسته و بزرگ شیعه یافت نشده که فتوا به کراهت چادر مشکی بانوان داده باشند. بلکه بر عکس بعضی از مراجع همانند رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنهای و مرحوم آیت الله شیخ جواد تبریزی، تصریح کردهاند که چادر مشکی کراهت ندارد و بعضی مانند مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی بالاتر از عدم کراهت تصریح کردهاند که چادر مشکی بهترین نوع حجاب است. حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مدظلهالعالی) در پاسخ استفتائی در این خصوص فرمودهاند: «چادر بهترین نوع حجاب ونشانهی ملی ماست. بهترین حجاب ، پوشش چادر است ، و چادر سیاه ، هم بی اشکال است و کراهت ندارد » .حضرت آیت الله العظمی تبریزی(ره) نیز میفرمایند: «زن باید بدن خود را در غیر وجه وکفّین ، از نامحرم بپوشاند ، ونیز باید زینت خود را بپوشاند، وبا چادر بهتر میتواند بدن وزینت را بپوشاند و چادر سیاه مثل عبای سیاه کراهت ندارد. بهترین نوع پوشش واجب ، همان چادرمشکی است که زنهای مؤمنه خود را با آن میپوشانند.» حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(ره) نیز چنین پاسخ میدهند: «چادر مشکی بهترین نوع حجاب است ، و پوشیدن لباسهایی که جلب توجه کند، حرام است.»
البته این نکته مسبوق به سابقه نیز هست و فقیهی همچون مرحوم صاحب جواهر نیز چنین آورده است که طبق تصریح کتابهای متعددی از اصحاب امامیه کراهت پوشش سیاه مختص مردان است زیرا شارع مقدس پوشش غلیظتر و بیشتری برای زنان هنگام مواجهه با نامحرم قرار داده است و رنگ سیاه در مقایسه با رنگهای دیگر به نحو بهتری پوشش غلیظتر و بیشتر را تأمین میکند.
به نظر میرسد دلایل روائی نیز در تأیید جایز بودن و بلکه ارجحیت چادر مشکی وجود دارد. در کتاب ابی داود آمده است وقتی آیه «یدنین علیهن من جلابیبهنّ» نازل شد. زنهای انصار از خانههایشان خارج شدند در حالی که پوشش مشکی داشتند، گویی بالای سر آنها کلاغ نشسته است.[1]
در کتاب عون المعبود شرح سنن ابی داوود آمده است، چون پوششهایی که زنان انصار به عنوان جلابیب از آن استفاده کرده بودند سیاه رنگ بوده است لذا به کلاغ که رنگ آن سیاه است تشبیه شدهاند.[2] بعضی از تفاسیر مهم عامه و شیعه مانند تفسیر الدر المنثور سیوطی، روح المعانی آلوسی و تفسیر المیزان علامه طباطبایی نیز جریان فوق را نقل کردهاند.
علاوه بر شاهد تاریخی مذکور، که سکوت پیامبر اکرم(ص) در مقابل رنگ مشکی پوشش زنان انصار، نیز دلیل بر تقریر و تأیید آن است، شواهد لغوی فراوانی نیز برای اثبات این مدعا وجود دارد که اساساً در ریشهی لغوی جلباب رنگ مشکی اخذ شده است؛ زیرا جلباب در لغت از ریشهی جُلب است و یکی از معانی جُلب در بسیاری از کتابهای لغوی معتبر، تیرگی و سیاهی است[3]؛ مثلاً جُلب اللیل به معنای سیاهی شب آمده است. ابن منظور، صاحب کتاب لغت معتبر لسان العرب، پس از نقل شعری که بخشی از آن «و جُلب اللیل یطرده النهار» است تصریح نموده که گویندهی شعر از جُلب، سواد و سیاهی را اراده کرده است[4]
علاوه بر این، در بعضی از کتابهای لغوی معتبر، شواهدی از زبان عربی نقل شده، که جُلب در آنها به معنای تیرگی و سیاهی به کار رفته است؛[5] همچنین در برخی از کتابهایی که دربارهی انواع لباسهای اسلامی نوشته شدهاند، جلباب به پوشش گستردهی مشکی که زن روی لباسهای دیگر میپوشد معنا شده است. [6]
از مجموع شواهد لغوی، تفسیری و تاریخی مذکور، به روشنی استفاده میشود که رنگ جلباب و چادر زنان عرب هنگام نزول آیهی شریفه، مشکی بوده است؛ بنابراین، میتوان گفت که چادر مشکی منشأ و ریشهی قرآنی دارد.
از سویی از زاویه دیگر و از منظر روان شناختی و برون دینی نیز میتوان این مسئله را تحلیل نمود. امروزه در روانشناسی رنگها، این که رنگ مشکی رنگی صامت و غیر فعال است و باعث تحریک و جلب توجه نمیشود، یک واقعیت مسلم است. در کتاب روانشناسی رنگها نوشته ماکس لوتر دربارهی رنگ سیاه گفته شده است که «سیاه نمایانگر مرز مطلق است»؛ بنابراین، فردی که در مقابل نامحرم و در بیرون منزل، از حجاب مشکی استفاده میکند با این کار، مرز مطلق و کاملی بین خود و افراد نامحرم ایجاد مینماید. وقتی که خانمی در بیرون منزل چادر مشکی به سر میکند، میخواهد نشان دهد که نامحرم حق ندارد به این حریم نزدیک شود؛ زیرا این حریم، حریم حیا و عفت است، نه جای بیحیایی و هرزگی و هوسبازی؛ او با حجاب مشکی خود میخواهد نگاه تیز هرزگی و ابتذال را بشکند و نگذارد نامحرمی در حریم عفت و پاکی و نجابت او وارد شود و حرمت او را از بین ببرد.
همچنین بر مبنای روانشناسی رنگها، سیاه به مفهوم عدم پذیرش تلقی شده و در نقطهی مقابل سفید به مفهوم پذیرش است. شاهید بتوان چنین تصور نمود که استفاده این رنگ در مقابل نامحرم راهی برای صیانت بانوان است و در مقابل، آنهایی که لباس سفید میپوشند، در واقع راه نگاهها را به سوی خود باز میگذارند و آنهایی که لباسهای رنگارنگ و جذاب میپوشند خواسته یا ناخواسته خود را در معرض نگاههای هرزه و آلوده قرار میدهند. از نظر روانی نیز وقتی انسان پارچهی مشکی را میبیند، دیگر چندان رغبتی برای نگاه کردن ندارد و خودبهخود نظر را برمیگرداند؛ و در مقابل، نگاه به رنگهای روشن چشم را باز میکند و برای دیدن و استمرار آن رغبت ایجاد میکند؛ و استفادهی بانوان از لباسهای رنگارنگ نیز باعث جلب توجّه مردان نامحرم میگردد.
با عنایت به آنچه بیان شد که از نظر روانشناسی، رنگ مشکی رنگی صامت و غیر فعال است و این ویژگی در تأمین فلسفهی حجاب بانوان نقش بسیار مؤثری دارد.
از سویی جناب کلهر مدعی میشود که استفاده از پوشش چادر مشکی برای بانوان در این چندان پیشینهای نداشته و مولود دورهی ناصری است حال آن که دلائلی خلاف ان نیز وجود دارد. «دزی» صاحب کتاب معتبر «فرهنگ البسه مسلمانان» (که تحقیقهای زیادی در زمینه نحوه پوشش مسلمانان انجام داده است) به نقل از «تورنر» در کتاب «یادداشتهای یک سیاحت در شرق» میگوید: «زنان طبقه بالاتر چه مسلمان و چه مسیحی هنگام بیرون شدن از خانه، خود را در یک روپوش ابریشمی سیاه میپوشند.»
وی همچنین به نقل از «بوکینگهام» در کتاب «مسافرتهایی در بینالنهرین» مینویسد: «زنان دیار بکر گاهی چادر بزرگی از ابریشم مشکی همان طور که در میان زنان توانگر قاهره مرسوم است میپوشند.»
در این جا بد نیست که جناب آقای کلهر که گویا در همهی زمینهها تخصص دارند(!) بد نیست به وضعیت پوشش بانوان در دیگر کشورهای اسلامی خاورمیانه و شمال آفریقا نظری بیفکنند و از خود سوال کنند آیا زنان کشورهای عربستان، یمن، کویت، عراق، مصر، لیبی، و ... هم تحت حکومت ناصرالدین شاه قاجار بودهاند که رنگ مشکی را برای چادر خود برگزیدهاند؟؟؟
نکته دیگر در خصوص چشم نواز بودن پوشش گویا جناب کلهر هنوز فلسفه اصلی حجاب که همانا حفظ حریم بانوان از گزند نگاه های هوس آلود است را درک نکرده اند که از این که چادر مشکی موجب چشم نواز نشدن چهره ی زنان می شود گله مندند! به نظر می رسد نرگس کلهر هم با توجه به همین توصیه پدر، اکنون به دنبال چشم نواز شدن خودش شده است!!!
در مجموع باید گفت فارغ از نگرش سیاسی به چرایی انتشار این ویژه نامه توسط جریانی خاص باید گفت بنا به بیان رهبر فرزانهی انقلاب اسلامی (مدظلهالعالی)، "چادر لباس ملّی و اسلامی مورد علاقهی زن مسلمان ایرانی است" از این رو نباید این نشانهی ملّی و اسلامی تحتالشعاع آراء و تفسیرهای گروههای سیاسی قرار گیرد.
پی نوشت ها
--------------------------------------------------------------------------------
[1] سنن ابي داود، ج 2، ص 182.
[2] عون المعبود، شرح سنن ابي داود، ج 11، ص 159.
[3] به عنوان نمونه ر. ك: لسان العرب، القاموس المحيط، اقرب الموارد، منتهي الارب في لغة العرب، محيط المحيط، معجم الوسيط ذيل ريشهي جلب.
[4] لسان العرب، ذيل ريشهي جلب.
[5] العين خليل و تاج العروس زبيدي، ذيل ريشهي جلب.
[6] الجلباب: كساء اسود تلبسه المرأة فوق ثيابها، الخطيب العدناني، الملابس و الزينة في الاسلام، (في اسماء و انواع الملابس القديمه و الحديثه)، ص 190.