کد خبر: ۱۷۵۰۴۲
زمان انتشار: ۰۹:۴۰     ۲۹ مهر ۱۳۹۲
پژوهشگر سیاسی بحرینی با اشاره به اینکه شیخ «خلیفه بن سلمان آل خلیفه»، ولی‌عهد بحرین، در رأس سرکوبگران سیاسی و امنیتی انقلاب قرار دارد، وی را مسئول مستقیم جنایت‌های جاری در بحرین در حوزه سرکوب‌های امنیتی و سیاسی انقلاب دانست.

«کریم المحروس»، پژوهشگر سیاسی بحرینی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در منامه اختلاف به وجود آمده میان شیخ «خلیفه بن سلمان آل خلیفه»، ولی‌عهد بحرین و شیخ «خلیفه بن سلمان آل خلیفه، عمویش و نخست وزیر این کشور درباره اختیارات شورای اقتصادی وابسته به ولی‌عهد را صوری و شکلی دانست.

کریم محروس ضمن اعلام معارضت با میثاق منامه که گروه‌ها و جریان‌های معارض آن را به عنوان راه حل برای بحران بحرین مطرح کرده بودند، گفت: این میثاق فاجعه‌ای سیاسی است و تنها برای به حداقل رساندن آثار معنوی انقلاب از سوی نظام اتخاذ شده است.

المحروس از عدم وجود توافق میان گروه‌های معارض سخن گفت و افزود: با گروه‌های معارض برسر هیچ موضوعی به توافق نرسیده‌ایم و با آنها همکاری نمی‌کنیم، چون قانون مربوط به گروه‌ها و جریان‌های معارض از ابتدا بد نوشته شده و ما از زمان صدور این قانون در نیمه دهه هشتاد به این قانون اعتراض داشته و نسبت به خطرات آن هشدار داده‌ایم. 

این پژوهشگر بحرینی گفت: گروه‌های سیاسی معارض مرتکب خطاهای مهم و سرنوشت سازی در انقلاب شدند که بخشودنی نیست، من معنای واقعی «معارض» را در این گروه‌ها نمی‌بینم، چراکه مشارکت جمعیت «الوفاق»، به عنوان بزرگ‌ترین گروه معارض بحرینی در جلسه‌های گفت‌وگو خطایی استراتژیک است.

در رابطه با موضع‌گیری آمریکا و غرب در خصوص اوضاع جاری در بحرین، کریم المحروس گفت: واشنگتن و انگلیس برای نجات نظام از سرنگونی وارد عمل شدند و قطبی سیاسی برای برکناری معارضان از عرصه در درجه اول و سپس به منظور هدایت این گروه‌ها و واداشتن آنان به پذیرفتن راه حل سیاسی مشترک با نظام تشکیل دادند، به طوری‌که منافع استراتژیک آنان در منطقه را حفظ کند.

  آنچه در زیر می‌آید، مشروح این گفت‌وگو است:

 

  فارس: چزا شما مخالف گفت‌وگو با نظام بحرین هستید؟ جایگزین مناسب شما برای گفت‌وگو چیست؟

 

المحروس: گفت‌وگو در مقیاس سیاسی به صورت مطلق وجود ندارد و آنچه به عنوان «گفت‌وگو» مطرح می‌شود، در واقع توهین به شخصیت مردم بحرین است .. خط مشی آل خلیفه و پایگاه‌هایی که برای خود در کشور بنا کرده، بر تغییر موازنه قوا و سنگین کردن کفه قدرت به نفع خاندان حاکم و نادیده گرفتن حقوق اکثریت شیعه در اداره امور است. دیدارهای اول و دوم اجرا شده در راستای گفت‌وگوها به معنای سیاسی آن، درمانی سیاسی و راه‌حلی ریشه‌ای و انقلابی برای بحران فراهم نکرد .. هیچ عنوان، ماده و عامل سیاسی که نشان دهد طرف‌های درگیر واقعا در گفت‌وگوها حضور دارند، وجود ندارد.. آیا تاریخ درگیری‌های سیاسی را خوانده و دیده‌‌اید که انقلابی با گفت‌وگو میان طرف‌های درگیر پایان یافته باشد؟! انقلاب از سوی مردم در دوره‌ای و با هدف تغییر نظام شکل می‌گیرد و سازماندهی می‌شود. انقلاب بحرین از الفاظ سیاسی بسیار بازیگران عرصه سیاسی و همچنین از دخالت برخی گروه‌های سیاسی داخلی که شانسی در انقلاب نداشتند، رنج می‌برد. آنچه در بحرین رخ می‌دهد، انقلابی مردمی به معنای سیاسی و علمی آن است.. آنچه به انقلاب مربوط می‌شود، بحران در قانون یا نحوه اجرای آن نیست تا به دنبال حل آن از طریق گفت‌وگو باشیم.. برای انقلابی مردمی که به دنبال سرنگونی نظام است، «گفت‌وگو» معنا ندارد. انقلاب بحرین مانند دیگر انقلاب‌ها برای سرنگونی نظام‌های مستبد بوده و خارج از چارچوب گفت‌وگو و تسویه قرار دارد.

 

فارس: گفتوگو آغاز شد، اما نتیجه‌ای که مورد خواست معارضان باشد، را دربرنداشت؛ سرکوب‌ها ادامه دارد و شمار قربانیان درحال افزایش است، به نظر شما در نهایت بحرین به کدام سو در حرکت است؟

 

المحروس: از زمان آغاز انقلاب بحث و جدل‌های فلسفی میان معارضان و گروه‌های سیاسی پیرامون نظریه تغییر سیاسی در انقلاب به راه افتاد، گروه اول اعتقادی به مشروعیت نظام ندارد و انقلاب را رهبری کرد، هدفش براندازی نظامی بود که مسئول جنایات تاریخی و بنیادینی بود که بخشودنی نیست. گروه دوم، براساس قوانین کشور به وجود آمده و از تصمیمات حکومت پیروی می‌کند و با «انقلاب» مطابق قانون برخود کرد، قانونی که استفاده از لفظ «انقلاب» را منع می‌کند و لفظ «بحران» را برای آن مناسب‌تر می‌داند و با جامعه بین الملل از این بعد سخن می‌گوید. از این‌رو درباره نظریه انقلاب میان دو گروه معارضان اختلاف نظر وجود دارد: از نظر معارضان، رفتن برای گفت‌وگو، به مثابه توهین به انقلاب است، چراکه انقلاب حرکتی مردمی است و در آن گفت‌وگو بی‌معنی است و هیچ راه‌حلی برای شرایط کنونی ندارد. اما از نظر جمعیت‌های سیاسی برگزاری نشست‌های گفت‌وگو می‌تواند نتایج رضایت‌بخشی برای سرنوشت سیاسی انقلاب داشته باشد. می‌توان گفت، دیداری که از آن به «گفت‌وگو» تعبیر می‌شود، شکست خورده است، چون نظریه حاکم بر آن درباره از میان برداشتن انقلاب مردمی شکست خورده است. بحرین به سوی تغییر نظام سیاسی در حرکت است، چون مردم از انقلاب خود تا وقتی به خواسته‌های خود دست نیابند، ‌دست بر نخواهد برداشت.. و نظام نیز طبیعتا با حمایت سیاسی آمریکا و انگلیس دست از اقدامات تروریستی خود برنخواهد داشت.. و هرقدر نظام احساس شکست سیاسی و امنیتی بیشتری کند، ناامید و ناآرام‌تر خواهد شد و جز افزایش اقدامات تروریستی، انتظار دیگری از آن وجود ندارد.

 

فارس: به عنوان معارضان در خارج، آیا میثاق منامه را که گروه‌‌های معارض آن را به عنوان راه‌حلی برای بحران بحرین ارائه کرده‌اند، تائید می‌کنید؟

 

المحروس: ما این میثاق را کاملا رد می‌کنیم.. این میثاق فاجعه‌ای سیاسی هم از لحاظ محتوا و هم از لحاظ شرایط صدور است و تنها از سوی نظام با هدف به حداقل رساندن تاثیرات معنوی انقلاب تدوین شده و براساس آن تصمیمات امنیتی و توطئه‌های سیاسی گرفته می‌شود. در این میثاق، وقوع هرگونه انقلابی نفی و از لفظ «بحران» استفاده شده و نظام از این طریق اقدامات تروریستی خود در سرکوب مردم را توجیه می‌کند و از این بعد جامعه بی المللی را خطاب قرار می‌دهد.. میثاق منامه تحت فشارهای بین المللی تدوین شد و شرایط را برای دخالت و ایجاد شرایطی برای فشار آوردن بر معارضان فراهم کرد.. وقتی جریان‌های معارض از صدور این میثاق خبر یافتند، نظام تا می‌توانست از این میثاق برای اعمال فشار بر آنها استفاده کرد و به دنبال آن فشارهای بین المللی بر نظام از بین رفت و حق تعیین سرنوشت «بحران» به دست خود حکومت افتاد. در حقیقت، انقلاب بحرین واکنشی انقلابی به کودتای شیخ حمد بود که وعده داده بود، پارلمانی تشکیل دهد که قانون اساسی جدیدی برای کشور تدوین کند و متعهد به نتایج مذاکرات «انتفاضه» 1995 باشد. میثاق منامه برای افزایش مشروعیت کودتای حمد و تضعیف نتایج مذاکرات انتفاضه 1995 صادر شد، میثاقی که تمام جنایات و اقدامات تروریستی نظام علیه انقلاب به خصوص از طریق تضعیف نتایج مذاکرات «انتفاضه» 1995 را توجیه می‌کرد.

 

فارس: آیا ولی‌عهد بحرین را مردی درستکار می‌دانید که قادر به اداره امور کشور بوده و می‌تواند، خواسته‌های ملت را تحقق بخشد؟

 

المحروس: ولی‌عهد در راس شخصیت‌های سیاسی و امنیتی سرکوبگر انقلاب بحرین به شمار می‌آید. او مسئول مستقیم جنایات جاری در کشور در حوزه سرکوب امنیتی و سیاسی انقلاب است.. وی اختلافی صوری با عموی خود، نخست وزیر بحرین درباره اختیارات کمیته اقتصادی که وابسته به ولی‌عهد است، راه انداخت و در پی آن روزنامه‌های وابسته به نظام شکوائیه‌هایی از وی همچنین دستور پادشاهی درباره اختیارات وی در امور اقتصادی منتشر کردند. در واقع شیخ سلمان نماد جاه طلبی شیخ حمد در تبدیل پست نخست وزیری به عنوان حقی برای ولیعهد بود. سلمان گروه‌های سیاسی را به عنوان شرکایی برای توسعه کشور و فراهم کردن زمینه آماده سازی تصویب فرمان سلطنتی که پست ریاست حکومت را به ولی‌عهد می‌دهد، جذب خود کرد.. در حالی‌که «میثاق منامه» خواستار تشکیل حکومتی منتخب بود، اما طرفداران آن در برابر فرمان سلطنتی درباره قرار دادن ولی‌عهد به عنوان معاون نخست وزیر بدون هیچ اعتراضی سکوت اختیار کردند.. این هماهنگی میان گروه‌های معارض و شیخ سلمان در رای و موضع‌گیری را چگونه می‌توان تفسیر کرد؟! معارضان با تشکیل حکومتی که شیخ سلمان بدون اینکه انتخاب شده باشد، در راس آن قرار گیرد، مخالف هستند، چون می‌دانند، چنین راه حلی اهداف انقلاب را محقق نکرده و این راه حل هیچ ارتباطی با راه حل‌های بحران ندارد.    

 

فارس: در چه مواردی با گروه‌های سیاسی اتفاق نظر دارید و در چه زمینه‌هایی اختلاف دارید؟ آیا با این گروه‌‌های معارض همکاری دارید؟

 

المحروس: با این گروه‌های سیاسی در هیچ زمینه‌ای اتفاق نظر نداریم و با آنها همکاری نمی‌کنیم و آنان را خارج از دایره معارضان قرار می‌دهیم.. قانون حاکم بر گروه‌ها و جریان‌های معارض قانون مناسبی نیست و ما از نیمه دهه هشتاد که این قانون تصویب شد، از معارضان آن بودیم و نسبت به خطرات آن همواره هشدار داده‌ایم و در این زمینه با بسیاری از رهبران انتفاضه 1995 که از برخی از این گروه‌ها جدا شده و به معارضان پیوسته بودند، مشارکت کردیم .. این گروه‌ها خطاهای مهم و سرنوشت‌سازی را در ارتباط با انقلاب مرتکب شدند که بخشودنی نیست و معنای واقعی معارض بودن برای توصیف آنان درست نیست. 

 

فارس: پیشتر در گفت‌وگویی اظهار داشتید که ورود جمعیت الوفاق به گفت‌وگو یک خطای استراتژیک بود؟ چرا؟

 

المحروس: به این گروه‌ها درباره اهمیت ایستادن در پشت جبهه معارضان برای حمایت از انقلاب تا رسیدن به اهداف آن نصیحت کرده و هشدار داده‌ایم، اما احساسات حزبی بر وظایف آنها غلبه کرد تا انقلاب نام بحران را به خود بگیرد .. این ورود منفی، نتیجه منفی را در برداشت. در واقع به دنبال موافقت زود هنگام این گروه‌ها با دیدار غیر ضروری با جبهه «اهل سنت» که وابسته به نظام است، انقلاب منحرف و به اختلافی «فرقه‌ای» و «طایفه‌ای» توصیف شد. بعد از آن این گروه‌ها مجبور شدند تا مسئولیت جنایات قتل و کشتار در خیابان‌ها و زندان‌ها را به منظور تضمین پایگاهشان از دوش شیخ سلمان، ارتش و عربستان بردارند و سرانجام اینکه این گروه‌ها گزارش مهم بسیونی که بر لفظ «بحران» در حوادث بحرین تاکید داشت و لفظ‌ «انقلاب» را از آن حذف کرده بود، موافقت کردند.. در اثر این تصمیمات بود که نظام اقدامات امنیتی خود در سرکوب انقلاب سیاسی مردم بحرین را چه در داخل و چه در خارج افزایش داد و موضع‌گیری منفی خود نسبت به گروه‌ها را کاهش داد و هر زمان را که مناسب می‌دید، این گروه‌ها را با خود وارد مشکلاتش می‌کرد. ورود گروه‌ها به گفت‌وگو به مثابه حمایت آنان از عملکرد سیاسی و امنیتی حکومت و تبدیل انقلاب به بحران بود و حمایت آنان از صدور گزارش بسیونی موافقت آنان با این جایگزین منفی بود.. «گفت‌وگو» در مفهوم سیاسی دارای رتبه پایین‌تری نسبت به «مذاکره» است، اگر «گفت‌وگو» نیز به معنای واقعی خود صورت نگیرد، گروه‌های سیاسی چه خواسته‌هایی را خواهند توانست محقق کند!.. ما بر این گفت‌وگوها لفظ «گفت‌وگوی گوسفندان» را گذاشتیم و این گفت‌وگو بدون تردید بر سرنوشت انقلاب تاثیر خواهد گذاشت.  

 

فارس: اطلاعات نشان می‌دهد، اگر حکومت بحرین با درخواست معارضان موافقت کند، کشورهای خلیج و در راس آنان عربستان این امر را نمی‌پذیرند؟ و در نهایت چاره‌ای جز قبول نظام و حرکت در راستای گفت‌وگویی جدی با آن وجود ندارد؟

 

المحروس: آیا گفت‌وگوی جدی یافت می‌شود؟! این جنایتی بزرگ است که این گفته شما را بپذیریم که می‌گویید: کشورهای عربی خلیج فارس در صورتی‌که حکومت بحرین خواسته‌های معارضان را بپذیرد، با آن مخالفت خواهند کرد.. این موضوع در دو امر قابل ملاحظه است، اول: معارضان بحرینی جنبشی انقلابی هستند نه با خواسته‌های محدود، این درحالی است که گروه‌های معارض به تنهایی نشان داده‌اند که تنها به دنبال خواسته‌های محدود بوده‌اند.. دوم: این اطلاعات تاکید می‌کند که کشور هیچ استقلالی ندارد، این درحالی است که استقلال از سوی قانون بحرین تائید شده و بحرین کشوری مستقل است.. نبود استقلال وابستگی را به دنبال دارد، جنایتی که نظام دست به آن زد و اگر گروه‌های معارض به این شرایط تن نمی‌دادند این اتفاق رخ نمی‌داد، از این رو گروه‌های معارض در جنایت از بین رفتن استقلال کشور و وابستگی بحرین به کشورهای خلیج شریک هستند. انقلاب بحرین، انقلابی واقعی است و توهمی سیاسی نیست.. این انقلاب آزادانه شکل گرفت و هیچ قید و بند منطقه‌ای، اقلیمی و بین المللی بر آن متصور نیست، از این‌رو با آن مقابله می‌شود. دو سال است که تلاش می‌شود، با عناوین مختلف این انقلاب را تحریف کنند.

 

فارس: سازمان‌های حقوقی با نقض‌های حقوق بشر در بحرین چگونه برخورد می کند؟    

 

المحروس: فعالیت‌های معارضان حقوقی با آغاز تاسیس سازمان‌های حقوقی داخلی شروع شد و با توسعه فعالیت‌های آن، فعالیت‌های معارضان نیز توسعه یافت، اما ما تاثیر واقعی این قوانین و اقدامی از سوی این سازمان‌ها را مشاهده نکردیم .. نظام با تعدادی از توافقنامه‌های بین المللی موافقت کرد، اما هیچ تعهدی نسبت به قوانین محلی و تعهدات خود ندارد، با این وجود سازمان‌های حقوقی نیز در توجیه نظام به لزوم اجرای قوانین و اصلاح عملکرد خود موفق نبوده است.. فعالیت‌های جدی سازمان‌های بین المللی به صورت گرو در دست کشورهای بزرگ تبدیل شده است، واشنگتن نقشی اساسی در صرف توجه‌های جدی به این سازمان‌ها درباره مسئله بحرین دارد.. سازمان‌های حقوقی شاهد عینی جنایت‌های شیخ سلمان و ارتش در دوره حکومت قانون فوق العاده بودند و گزارش‌های موثقی نیز در رابطه با نقض حقوق بشر نوشتند،‌ اما نتیجه‌ای در خور و آن طور که باید مشاهده نکردیم. 

 

فارس: آیا نظام از همه برگه‌های برنده خود علیه اعتراض‌های رو به افزایش مردم استفاده کرده است؟

 

المحروس: مسئله بحرین وارد مرحله مهمی شده، معارضان همچنان از روحیه انقلابی برخوردارند و در راستای تحقق اهداف انقلابی خود از طریق افزایش نقش میدانی خود تلاش می‌کنند، این درحالی است که نظام تنها راه حل‌هایی ساده به گروه‌های معارض ارائه داده که از درخواست برای قبول تشکیل حکومت مورد اعتماد به نخست وزیری ولی‌‌عهد و قرار دادن برخی شخصیت‌‌های مورد قبول گروه‌ها به عنوان وزیر و اجرای اصلاحاتی در قانون انتخابات که سهم شیعیان را به اندازه سه کرسی افزایش می‌دهد، فراتر نمی‌رود، این راه حل‌ها با انتخابات سال آتی، براساس قانونی که یکی از دلایل مخالفت و انقلاب علیه نظام است، اجرایی خواهد شد. نظام همچنان درحال جمع کردن برگه‌های برنده برای حکومت خود است و محکم بر این باور است که با حمایت مستقیم از سوی آمریکا، بر معارضان پیروز خواهد شد. 

 

فارس: موضع‌گیری غرب و آمریکا در قبال انقلاب بحرین را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ سخنرانی اخیر اوباما در نیویورک حاکی از چه بود؟

 

المحروس: اوباما راه حلی جدید برای مسئله بحرین ارائه نکرده، به جز آنکه اختلافات موجود را اختلافاتی «فرقه‌ای» و «طایفه‌ای» توصیف کرده که معنای دقیق این توصیف آن است که «ساختار سیاسی نظام به منظور محافظت از استقرار حکومت آل خلیفه، فرقه‌ای – طایفه‌ای است. براین اساس، واشنگتن حامی اساسی موضع گیری‌های نظام است و به طور مستقیم در فرقه‌ای جلوه دادن این اختلافات به نفع آل خلیفه و بدون در نظر گرفتن حقوق اکثریت شیعیان مظلوم براساس ضوابط دمکراسی عمل می‌کند.. آمریکا و انگلیس برای نجات نظام از سرنگونی وارد عمل شده‌اند و در درجه اول قطبی سیاسی برای برکناری معارضان تشکیل داده‌اند، سپس به هدایت این گروه‌های معارض پرداخته و تلاش کردند، آن را به یافتن راه حلی مشترک با نظام سوق دهند که منافع استراتژیک آنان در منطقه را حفظ کند. اما به ناگاه با حمایت گروه‌ها از نظام در برابر معارضان روبه رو شدند که نقش آنان را به طور مجدد به کنترل کننده و نه مشارکت کننده تبدیل کرد، پیشنهاد آنان لزوم بازگشت اوضاع سیاسی بحرین به پیش از سال 2010 میلادی و بسته شدن پرونده انقلاب بدون هیچ بحث و جدل است.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها