بهگزارش 598 به نقل از شرق، یک سال قبل به ماموران پلیس خبر دادند جوانی به نام رضا گم شده است.
خانواده رضا به پلیس گفتند او از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است و تلفن همراهش را هم جواب نمیدهد. ماموران پلیس با توجه به مشخصات اعلامشده از رضا به بررسی پرونده اجساد بدون هویت پرداختند و متوجه شدند جسد رضا یک شب قبل توسط ماموران گشت پیدا شده است.
وقتی خانواده این جوان برای شناسایی جنازه به پزشکیقانونی رفتند، تایید کردند جسد متعلق به رضاست. گزارش موجود در پرونده رضا نشان میداد این جوان با ضربات متعددی به قتل رسیده و در خودرویی رها شده بود. این خودرو نیز از سوی اولیایدم شناسایی شد و آنها تایید کردند متعلق به رضاست.
بنابراین تحقیقات وارد مرحله تازهای شد و کارآگاهان ویژه قتل پی بردند چند دوربین مداربسته حوالی محلی که جسد پیدا شده است وجود دارد بنابراین به امید اینکه از این طریق بتوانند سرنخی از عاملان قتل رضا بهدست آورند فیلم دوربینهای مداربسته را در اختیار گرفتند.
ماموران با تماشای فیلمها مشاهده کردند دو جوان سوار بر خودرو رضا از محل دور شدند. عکس این دو جوان از روی فیلمها به دست آمد و پلیس تحقیقات خود را برای مشخصکردن هویت آنها پی گرفت. وقتی ماموران عکسها را به چند جوان منطقه که پیش از این بهعنوان اراذلواوباش بازداشت شده بودند نشان دادند آنها دو جوان را شناسایی کردند. یکی از افرادی که دو جوان را شناسایی کرده بود، گفت: «آنها دوجنسی هستند و در همین منطقه تردد دارند و اسمشان پدرام و پرهام است.»
به این ترتیب پدرام و پرهام تحتتعقیب پلیس قرار گرفتند اما ردی از آنها به دست نیامد. همزمان با اینکه عکس متهمان در اختیار ماموران پلیس سراسر کشور قرار گرفت، ردیابی تلفن همراه مقتول که سرقت شده بود نیز آغاز شد و ماموران چندماه بعد متوجه شدند تلفن همراه رضا روشن شده است. آنها با ردیابی موبایل توانستند مردی را که از این تلفن استفاده میکرد، شناسایی کنند. این مرد به پلیس گفت گوشی تلفن را تازه خریده است و این گوشی قبلا دست جوانی به نام جواد بود.
با شناسایی جواد او نیز اعتراف کرد گوشی را از پرهام خریداری کرده است. ماموران با پیگیری این سرنخ موفق شدند پرهام را شناسایی و بازداشت کنند. وقتی پرهام مورد بازجویی قرار گرفت اتهام قتل رضا را قبول کرد و گفت: من و پدرام دوجنسی هستیم اوایل کسی از این موضوع خبر نداشت اما وقتی جوانان محل فهمیدند همهچیز خراب شد آنها ما را اذیت میکردند وضعیت زندگی ما خوب نبود.
شرایطی که داشتیم باعث شد به سمت خلاف برویم. من و پدرام وضع مالی خوبی نداشتیم و معمولا زندگیمان را از طریق سرقت میگذراندیم. روز حادثه نیز تصمیم گرفتیم ماشین رضا را سرقت کنیم. ما او را خوب نمیشناختیم ولی با هم آشنایی داشتیم. با پدرام نقشه کشیدیم که سوار ماشین شویم، رضا را تهدید کنیم و داراییاش را بهزور بگیریم.
وقتی به رضا گفتیم میخواهیم همراهت باشیم از ما پرسید برای چه؟ گفتیم میخواهیم سوار خودرواش شویم ما هم جواب دادیم کمی دور هم خوش بگذرانیم و شاید دوستان خوبی برای هم شدیم. رضا قبول کرد و ما سوار ماشینش شدیم. در راه از او خواستیم پول و ماشینش را به ما بدهد رضا مقاومت کرد. اگر مقاومت نمیکرد او را نمیکشتیم.
ما دونفر بودیم و او یکنفر. وقتی دیدیم نمیخواهد پولهایش را بدهد او را زدیم. پدرام بود که ضربات را زد و من فقط پولها را سرقت کردم و فرار کردیم. چندماه بعد گوشی تلفن همراه مقتول را فروختیم که ماموران با ردیابی آن من را بازداشت کردند.
ماموران با کمک پرهام مخفیگاه پدرام را شناسایی و او را هم بازداشت کردند. پدرام نیز که جوانی دوجنسی است، گفت به دلیل شرایط جسمیای که داشت نمیتوانست کار کند و همین هم باعث شد دست به خلاف بزند. پدرام گفت: همه گفتههای پرهام درست است.
ما با هم نقشه کشیدیم از رضا سرقت کنیم اما ضربات را فقط من نزدم و پرهام نیز چاقو داشت و ضربه زد. اصلا او بود که اول به رضا حمله کرد. پرهام گفت اگر رضا زنده بماند ما را شناسایی میکند و ما بازداشت میشویم وقتی او ضربه زد من هم کمکش کردم.
با بررسیهای انجامگرفته از طرف بازپرس مشخص شد هر دو متهم در قتل مشارکت داشتهاند و ضربات هردو کشنده بود. به این ترتیب قرار مجرمیت و کیفرخواست علیه متهمان به اتهام مشارکت در قتل صادر شد. با ارسال پرونده به دادگاه کیفری استان تهران رییس مجتمع، شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران را مسوول رسیدگی به این پرونده کرد و دو جوان بهزودی محاکمه میشوند.