کد خبر: ۱۷۴۲۷
زمان انتشار: ۰۱:۵۶     ۲۲ مرداد ۱۳۹۰

به گزارش بی باک، آقای هاشمی رفسنجانی به مناسبت 14 مرداد روز صدور فرمان مشروطیت طی مقاله ای که مورد توجه برخی رسانه ها بویژه رسانه های حامی فتنه قرار گرفت، نسبت به تکرار شکست مشروطه هشدار داد و نوشت "طراحان آن نقشه‌های شوم در این سال ها دست به کار شده‌اند تا با سوءاستفاده از اختلافات سلیقه‌ای داخلی و ادبیات به ظاهر ارزشی بعضی‌ها، برنامه روحانیت‌ستیزی خویش را کامل کنند. چرا که آنان بهتر از همه می‌دانند، در طول تاریخ هر جا که یک ظالم داخلی یا خارجی تسمه از گرده جامعه کشید، روحانیت ملجأ و مأمن مردم بوده است." وی در ادامه می افزاید " حوادث تلخ و شیرین مشروطه آموزه‌های فراوانی برای احتمال تکرار دارد که رگه‌‌های آن را امروزه در برنامه پیچیده روحانیت‌ستیزی و کانون‌گریزی و مردم‌فریبی می‌بینیم. برنامه‌ای که حتی متصلبین اصول‌گرا و اصلاح‌طلب را به اعتراف و هشدار واداشته که مبادا مشروطه تکرار شود."

حجت الاسلام روانبخش در اینباره نوشت: هشدار آقای هاشمی مبنی بر ضرورت هوشیاری و توجه نسبت به اوضاع سیاسی و نقشه های شومی که همواره دشمنان برای این انقلاب کشیده اند امری نیست که کسی منکر آن باشد امام بزرگوار و رهبر معظم انقلاب اسلامی همواره مردم را به مطالعه تاریخ مشروطه و عبرت گیری از آن حادثه بزرگ توصیه کرده اند. بنابر این روشن است که دشمن همواره در صدد بوده و هست که انقلاب اسلامی را به سرنوشت تلخ مشروط مبتلا کند و به اهداف شوم خود دست یابد. تردیدی نیست که اختلاف علما و بزرگان دین مثل ایت الله شیخ فضل الله نوری و آیت الله بهبهانی و آیت الله طباطبایی یکی از عوامل مهم شکست مشروطه بود ولی نکته مهم این است که باید دید چه کسانی در آن ماجرا مقصر بوده اند؟ باید تاریخ را درست مطالعه و تحلیل کرد و درست قضاوت کرد آیا شیخ شهید که تیز بینانه آینده را پیش بینی می کرد و دراعتراض به انحراف مشروطه از اهداف اصلی اش و دین ستیزی روشنفکران غرب زده در حرم حضرت عبد العظیم متحصن شده بود و در  برابر فشار آقایان بهبهانی و طباطبایی مبنی بر ضرورت شکستن تحصن و این که « شق عصای مسلمین نکنید." مقاومت می کرد و می فرمود: «جناب آقا اگر از من می شنوی شما اینجا بمانید، والله، والله، والله مسلم بدان که هم مرا می کشند و هم تو را. اینجا بمانید تا یک مجلس شورای ملی اسلامی درست کنیم و از این کفریات جلوگیری کنیم.»( کتاب شیخ فضل الله نوری در ظلمت مشروطیت) متاسفانه آقایان بهبهانی و طباطبایی نکته شیخ شهید را نگرفتند و به راه خود ادامه دادند و درنتیجه پس از شهادت شیخ، بهبهانی ترور شد و طباطبایی نیز در گوشه عزلت جان سپرد و مشروطه به نفع غرب زدگان مصادره گردید. آقای هاشمی! شما فکر می کنید اگر شیخ شهید از تحصن دست برداشته بود و با آن دو سید همراه شده بود مشروطه شکست نمی خورد؟ اگر این گونه فکر می کنید سخت در اشتباهید؛ تا مشروطه را چگونه ببینید و مراد شما چه باشد. بی تردید مشروطه مشروعه ای که شیخ شهید و روحانیت اصیل حتی آن دو عالم بزرگ به دنبال آن بودند با تبعیت شیخ از آن دو بزرگوار خاتمه می یافت و حتی همین مقدار اثری که خون شیخ شهید باقی گذاشت و منشا اثر بیداری ملتمان برای انقلاب اسلامی شد نیز چیزی به یادگار نمی ماند. ولی اگر منظور شما حفظ مشروطه انگلیسی بود که با استبداد رضا خانی هم می سازد، نیازی به شکستن تحصن شیخ شهید و همراهی ایشان با آن دو سید نبود. برای روشن شدن مطلب خوب است پاسخ  شخص شیخ فضل الله  به آیت الله بهبهانی را ببینید. ایشان در پاسخ به اظهارات طباطبایی و بهبهانی فرمود" بارها گفته ام اساس این مجلس و مشروطیت من بودم و هستم و فعلا هم در موضوع مشروطیت و مجلس و نمایندگان حرفی ندارم، در محدود کردن سلطنت و محدودیت ادارات دولتی و اختیارات وزیران حرفی نیست و این مجلس برای ما لازم است، ولی نمایندگان باید مسلمان باشند، اشخاص خارج از اسلام و بهایی نباید نماینده کشور اسلامی باشند. ما حاضریم ثابت کنیم که حدود هفت یا هشت نماینده تهران مسلمان نیستند و باعث هرج و مرج و مخل آسایش مسلمانان هستند، یکی از خواسته های ما اخراج این عده از مجلس است. خواسته دوم ما این است که مشروطیت باید قوانین و احکامش سرمويی با قانون اسلام و قرآن مخالفت نداشته باشد، ما در این نوع مشروطیت هیچ حرفی نداریم. سومین خواسته ما این است که آزادی به صورت مطلق و کامل نادرست و کفر است. آیا آزادی قلم برای این است که مطبوعات نسبت به ائمه علیهم السلام هرچه می خواهند بنویسند؟ مگر شما روزنامه ها را نمی خوانید؟ در این موقع شیخ فضل الله روزنامه شماره 13 "کوکب دری" را که در آن به ائمه اطهارعلیهم السلام توهین شده بود به آقای طباطبایی داد و او با خواندن مطالب توهین آمیز آن به گریه افتاد. شیخ فضل الله گفت: اگر امروز جلو این جراید را نگیریم، مورد خشم خدا و رسولش خواهیم بود" ( همان ) متاسفانه آن چه را که شیخ با بصیرت و تیز بینی در مو می دید آن دو بزرگوار نمی دیدند و شیخ را تنها گذاشتند و روشنفکران غرب زده همان بلا را بر سر مشروطه و رهبران روحانی آن آوردند که شیخ شهید پیش بینی کرده بود.

آقای هاشمی!

در دوران انقلاب اسلامی نیز بی تردید میان علما و بزرگان اختلافاتی وجود داشته و دارد، ولی باید دید که چه کسانی فریب روشنفکران غربی خورده و راه آن ها را می روند و چه کسانی با بصیرت و هوشمندی همان مسیر شیخ فضل الله نوری را طی می کنند؟ اگر اهانت روزنامه "کوکب دری" به ساحت اهل بیت (ع) اشک بهبهانی را در آورد ولی باز هم متوجه عمق خطر نشد متاسفانه اهانت و تهاجم سنگین 8 ساله نشریات دولت اصلاحات هیچ گاه اشک امثال شما و دوستانتان را در نیاورد بلکه به عکس از آن ها حمایت کرده، آقای خاتمی، رییس دولت اصلاحات را برگ زرین دفتر انقلاب اسلامی اش نامیدید! و در انتخابات 84 نیز در بیانیه 8 ماده ای خود، وعده دادید که همان راه 16 ساله را با اقتداربپیمایید.

آقای هاشمی! حتما یادتان هست در همان روزهای سیاه که جنابعالی مهر سکوت بر لب زده بودید و یا از آن جریان حمایت می کردید، برخی از علما و بزرگان چه خون دل هایی می خوردند و چه هشدار هایی می دادند؟ آیا  تحصن سه روزه علما و بزرگان و برخی از مراجع عظام در مسجد اعظم قم را به یاد دارید ؟ حتما تهاجم سنگین اصلاح طلبان به آیت الله مصباح که برای ثبت تاریخی آن مثنوی 70 من کاغذ لازم است را فراموش نکرده اید؟ براستی اگر ایشان هم مثل شما سکوت کرده بود، امروز اثری از اسلام و انقلاب در این کشور باقی مانده بود که جنابعالی از احتمال تکرار مشروطه سخنی به میان آورید؟ براستی چرا در آن شرایط سنگین که روزنامه ها اصل دین و باورهای دینی و مرجعیت شیعه و روحانیت اصیل و اصل مترقی ولایت فقیه ر امورد بدترین هجمه ها قرار می دادند، جنابعالی به یاد تکرار مشروطه نمی افتادید و نسبت به وقوع آن هشدار نمی دادید؟ مگر امروز چه اتفاق جدیدی افتاده است که شما این گونه احساس خطر کرده اید؟! به نظر می رسد تنها پدیده جدیدی که اتفاق افتاده است این باشد که با روشن شدن حقیقت در فتنه 88، توده های عظیم مردمی به خواص مردودی که در فتنه نقش اساسی داشتند و یا در برابر فریاد" این عمار" رهبری با سکوت خود عملا فتنه گران را یاری می کردند، پشت کرده اند و دیگر به آن ها اعتنایی ندارند. این موضوع باعث شده است که برخی از جمله جنابعالی احساس کنند که مردم از روحانیت بریده اند و مشروطه در حال تکرار شده اند. آقای هاشمی مردم از روحانیت نبریده اند، از روحانیون حامی فتنه بریده اند. شاهد آن حضور گسترده مردم در 9 دی و راهپیمایی های عظیم مردمی و استقبال بی نظیر مردم قم از رهبر معظم انقلاب است.  

آقای هاشمی!

اگر قرار بود اتفاقات مشروطه در کشور تکرار شود و انقلاب اسلامی همانند مشروطه شکست بخورد و آن واقعه تلخ تکرار شود، بهترین زمان آن فتنه 88 بود که امام خامنه ای آن را فتنه عمیق نامید و افراد مورد علاقه جنابعالی از جمله برخی از اعضای خانواده شما از نقش آوران اصلی آن بودند و دستگیر شدگان آن ماجرای تلخ بر براندازی نظام اسلامی و انقلاب بزرگ ملت ایران اعتراف کردند. براستی اگر جنابعالی نگران تکرار حوادث پس از مشروطه اید چرا فتنه گران را مورد حمایت علنی خویش قرار داده و هنوز نیز حاضر به محکوم کردن آنان نیستید؟ آیا نوشتن نامه سرگشاده به رهبری و تهدید به باز شدن آتش فشان های سینه های مردم و به دنبال آن در گیری های خیابانی و آتش زدن مساجد و اهانت به ساحت مقدس سید الشهداء ( ع) و عاشورای حسینی برای شما درد آور نبود که در آن روزها احساس وظیفه کنید و به دوستان خود در باره احتمال تکرار مشروطه  هشدار دهید؟! چه فرق است میان کسانی که در ماجرای مشروطه در سفارت انگلیس گرد دیک پلوی انگلیسی ها حلقه می زدند و کسانی که در فتنه 88 از سوی سفارت های انگلیس و فرانسه و...حمایت می شدند و در نهایت نیز بیش از 2 سال است که در آغوش برخی کشورهای غربی از جمله انگلیس خزیده اند؟ براستی چرا همواره این پرسش مردم بی پاسخ می ماند که چرا فرزندتان مهدی از انگلیس به ایران باز نمی گردد؟!

آقای هاشمی!

اگر نگران تکرار مشروطه اید باید این نگرانی را ابتدا در رفتار خود ببینیم نه دیگران؛ حتما می دانید یکی از مهمترین هشدارهای امام ره و مقام معظم رهبری به مسوولان پرهیز از مسابقه در رفاه طلبی و اشرافی گری است. نکته مهمی که رهبر عزیزمان در دیدار اخیرشان با مسوولان کشوری در میان گذاشتند و به عنوان یک اشتباه از آن نام بردند. بی تردید اگر می خواهیم انقلاب آسیب نبیند و مردم از روحانیت جدا نشوند باید روحانیت در کنار مردم بماند و گرنه بریدن روحانیت از مردم با مسابقه اشرافی گری و رفاه طلبی که برخی متاسفانه ا زابتدا به دنبال آن بوده اند به این رابطه آسیب جدی می زند و آن وقت است که آن نگرانی ممکن است به وقوع بپیوندد.

آقای هاشمی!

گرچه باید مراقب بود و با بصیرت و هوشمندانه توطئه های بیگانگان بویژه غرب زدگان را با دقت زیر نظر داشت که حوادث مشروطه تکرار نشود ولی 3 عامل مهم، این نگرانی را کاهش می دهد.

1.    هوشیاری و بصیرت مردم

در مشروطه هنوز ملت ایران به آن بلوغ و بصیرت سیاسی لازم دست نیافته بود که بتواند نقشه های مزدوران روشنفکرنمای غربی را بشناسد و براحتی فریب آن ها را نخورد. از این رو قلم بدستان مزدور توانستند شیخ شهید را خائن به ملک و مملکت و غرب زدگان خاین را دوستدار ملت معرفی کنند. در نتیجه، مردم در کنار چوبه دار ایشان به شادی پرداخته و حتی کف وسوت زدند. سید جمال واعظ اصفهانی که برای استقرار مشروطیت تلاش های فراوانی کرد و در نهایت او را گرفته و خفه کردند، در زندان بروجرد به فرزندش محمد علی که در بیروت تحصیل می کرد می نویسد: "گمان می کنم این آخرین کاغذی است که از پدرت دریافت می نمایی چون که بواسطه این ملت مرده بی حس دشمن بر ماها غالب شد حالا دیگر چاره از دست رفته و باید مردانه جان داد. رضینا برضاء الله....."( سید جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی ماصر ایران، ج 1 ، ص 123الی 124 پاورقی ) اما ملت انقلابی ایران در سایه هدایت ها و رهبری های امام عظیم الشان و مقام معظم رهبری از چنان بصیرتی برخوردار شده که علاوه بر تقدیم صد ها هزار شهید و جانباز برای انقلاب اسلامی، در همه عرصه ها تمام قد ایستاده و با بصیرتی بسیار بالاتر از برخی خواص، در خط اسلام و انقلاب گام بر می دارند. دیگر ملت ایران نه آن ملت مرده ای است که سید جمال واعظ از آن سخن می گفت و نه آن ملتی که در کنار چوبه دار شهید شیخ فضل الله نوری کف و سوت می زد، بلکه ملتی است که در پای آرمان های انقلاب اسلامی  32 سال قاطع و استوار ایستاده است.

 آقای هاشمی! اگر میان نماز جمعه 29 خرداد که به امامت مقام معظم رهبری برگزار شد و نماز جمعه 26 تیر یعنی آخرین نماز جمعه خودتان مقایسه ای بفرمایی همه چیز روشن می شود. حتما روز فراموش نشدنی 9 دی را نیز به یاد دارید  و با چشمان خود دیده اید که ملت ایران برغم مردود شدن برخی خواص از جمله جنابعالی چه حماسه ای آفریدند و در 22 بهمن همان سال با حضور ده ها میلیونی خود چگونه آخرین میخ را بر تابوت فتنه گران و مدعیان اصلاحات کوبیدند؟ نگران نباشید این ملت هرگز اجازه نخواهد داد حوادث پس از مشروطه تکرار شود. البته اگر هم قرار باشد حادثه ای تکرار شود این بار شیخ فضل الله بر چوبه دار نمی رود بلکه کسانی بر چوبه دار می روند که به آرمان های امام و انقلاب خیانت کرده و با دست خود سند نوکری بیگانگان را امضاء کرده اند.

2.    قانون اساسی

قانون اساسی مشروطه را چه کسانی نوشتند؟

در انقلاب مشروطه، شش ماه پس از پیروزی در دی ماه 1285 هجری شمسی، متن قانون اساسی تهیه شد، در حالی که مجلس شوری 4  ماه به دون قانون اساسی تشکیل شده بود. تدوین قانون اساسی به تعدادی شاهزاده و اعیان زاده که تحصیل کرده خارج بودند و با القاب فلان الدوله و فلان السلطنه، خود را همه کاره می پنداشتند، واگذار شد. نمایندگان مجلس پس از اصلاح طرح قانون اساسی آن را برای تصویب به دربار فرستادند! مدتی بین مجلس و دولت و دربار نسبت به متن قانون اساسی اختلاف نظر بود تا این که سرانجام با تشکیل کمیسیون پنج نفره اختلافات برطرف شد و متن آن به امضای شاه رسید! ولی چون کافی نبود متمم قانون اساسی در دستور کار قرار گرفت و در ظرف 8 ماه نوشته شد که آن هم بیشتر جنبه تقلید از غرب را داشت. در واقع نه مردم و نه فقها و نه حقوق دانان مسلمان هیچ کدام در تدوین قانون اساسی نقشی نداشتند. (همان، ص 118) ولی در انقلاب اسلامی ایران امام ره هوشمندانه مجلس خبرگان قانون اساسی مرکب از مجتهدین و حقوق دانان متدین تشکیل داد و بر اساس مبانی اسلام و مکتب گرانسنگ تشیع قانون اساسی نوشته شد و با آرای بالای ملت به تصویب رسید. دراین قانون اساسی نقش ولایت فقیه به عنوان حافظ اسلامیت نظام و جمهوریت آن کاملا برجسته است. از این رو می توان رمز ماندگاری انقلاب اسلامی را همین اصل مترقی دانست. این موضوع بر کمتر کسی پوشیده مانده است که تمام فتنه های سنگین 32 ساله با سر انگشت تدبیر ولی فقیه زمان خنثی شده است. اگر این اصل مترقی در قانون اساسی نبود حوادث مشروطه در همان سال های اول انقلاب و در دولت بنی صدر و یا در دوم خرداد 76 اتفاق افتاده بود که آقایان بنی صدر و خاتمی شعار قانون گرایی سر می دادند و اظهار می داشتند که اختیارات رهبری در حدی که در قانون اساسی وجود دارد می پذیریم. روشن است که اگر این اصل در قانون اساسی نبود چه اتفاقی می افتاد.

3. رهبری  

در مشروطه، گرچه عالمان دینی در ابتدا در راس مشروطه قرار داشتند ولی در همان اوایل کار، بنا به دلایلی که ذکر شد میان رهبران نهضت اختلاف افتاد و مشروطه توسط روشنفکران غرب زده مصادره گردید. اما در انقلاب اسلامی، نهضت اسلامی به رهبری یک مرجع تقلید و فقیه وارسته به پیروزی رسی و زیر نظر ایشان نظام اسلامی نیز به وجود آمد و با فداکاری های مردم و روحانیت تثبیت شد. پس از امام، نیز فقیه وارسته دیگری ( آیت الله خامنه ای) زمام امور را به دست گرفت و تا کنون امام گونه این انقلاب بزرگ را رهبری کرده و با عنایت الهی همه نقشه های شوم دشمنان را خنثی نموده است. فتنه عمیق 88 نقطه اوج تدبیر امام خامنه ایست که دشمنان به ظاهر دوست و دارای سوابق انقلابی با تحریک دشمن به جان انقلاب افتادند و براندازی نظام را در دستور کار خویش قرار داده بودند که با سر انگشت تدبیر ایشان همه توطئه های آنان خنثی گردید و کشتی انقلاب با آرامش خاصی به ساحل نجات رسید. تردیدی نیست که رابطه تنگاتنگ امت و امام هرگز به کسانی که خواب مشروطه می بینند اجازه نخواهد داد کمترین آسیبی به حاصل خون شهیدان وارد شود. مطمئن باشید ملت ایران کسانی را که با عملکرد خود به دنبال تکرار مشروطه اند از سر راه برخواهد داشت.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۲:۲۲ - ۲۲ مرداد ۱۳۹۰
۰
۰
http://1175.blogfa.com
تصویرحضور حضرت آیت الله نوری همدانی در میان رزمندگان دفاع مقدس
تصویر به یاد شهیدحسن باقری Gen. Hassan Bagheri
تصویر شهید رسول مصطفایی از خبرنگاران صدا وسیما جمهوری اسلامی ایران
این تصویر را ببینید
آخرین عکس شهید محمد حسین فهمیده
فراموشی رزمنده‌ای در کنج خرابه‌ها +عکس
تصویر کمتر دیده شده از شهید مهدی باکری
تصاویر بدون شرح
تصویرکمتر دیده شده نماز پیر مراد مسلمانان حضرت امام خمینی (ره)
دعا
تصاویر منتشر نشده از دکتر حسن عباسی دوران دفاع مقدس
عکس های منتشر نشده از حوادث بحرین
بی حجابی+تصویر
تصاویر شهید حاج رحیم دلفان وشهید توکل مصطفی زاده
تصویر شهید رجایی در جبهه های نبرد Rajai martyr in the battle front image
ژنرال های جوان خمینی (ره) + عکس
Young Generals - Ayatollah Khomeini
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها