سرویس فرهنگی پایگاه 598 -
محمدحسین ناصری/ دوران انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس، دورانی است که زیباترین جلوه آفرینی ارزشها، ساده زیستی، روحیه کار جمعی، وجدان کاری و همیاری و همکاری حتی در نوع پوشش و خوراک مردم خودنمایی میکرد؛ همه چیز حکایت از این داشت که سبک زندگی مردم، ایرانی – اسلامی است.
ساده زیستی، پاکی، کارآمدی و فعال بودن مسئولان میتواند برای مردم الگو باشد و از سوی دیگر سیاستهای دولتمردان میتواند وارد جامعه شده و به طور غیر مستقیم نیز بر سبک و سیاق زندگی مردم اثر بگذارد.بنابراین با نگاهی به خط مشی انقلاب اسلامی از آغاز تا به امروز در مییابیم که انحراف در سبک زندگی ایرانی اسلامی مردم کشورمان در دوران سازندگی پایهگذاری شد و در دوران اصلاحات بیشترین فاصله را از خط اصیل فرهنگ بومی ایرانی و پایههای ارزشی اسلامی متحمل شد.امری که با فاصله گرفتن از فضای ارزشی آن دوران و ورود به دوران سازندگی رنگ و بوی گرایشات سرمایهداری به خود گرفت؛ سیاستهای لیبرالیستی دوران اصلاحات و تعاریف نادرست و بعضاً غرضورزانهای که در آن دوران از آزادی ارائه شد، با ورود به زندگی اجتماعی طبقات مختلف جامعه، بزرگترین ضربه را به سبک زندگی مردم زد.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت خاتمی، در بخش کتاب، با عرضه کتب و نشریات خارجی ممنوعه و مبتذل، انتشار کتابهایی که معرفیکننده چهره هنرپیشههای فاسد، توصیفکننده صحنههای غیراخلاقی و مسائل جنسی به صورت وقیحانه و مبلّغ مکاتب کفرآمیز بودهاند، به گسترش اخلاق منهای دین کمک شایان توجهی نمود و نیز با عرضه کتابهای نویسندگان معاند با انقلاب اسلامی، عرضه آثاری در ضدیت با گروههای جهادی فلسطین و در دفاع از رژیم صهیونیستی، در راستای تبلیغ و ترویج افکار دشمنان داخلی و خارجی انقلاب اسلامی در جامعه تلاش نمود.
در فیلمهای ساختهشده در دوران ریاستجمهوری سید محمد خاتمی و وزارت عطاءالله مهاجرانی و پس از آن، مسجدجامعی، غرب به عنوان کعبه آمال و آرزوهای جوانان ایرانی تبلیغ می شد و از سویی دیگر، جمهوری اسلامی به عنوان تضییعکننده حقوق زنان و جوانان معرفی می شد. نمایش خوانندگی و رقص زنان، موسیقیهای غیرمجاز، افزایش خشونت، توجیه خیانت زن و مرد به یکدیگر به عنوان امری عادی و جایز، به چالش کشیدن مظاهر اقتدار نظام، از جمله ارتش، سپاه و تصویر آنان به عنوان نهادهایی متحجر و کهنهگرا، القای عقبماندگی مسلمانان، عدم هماهنگی با سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی، استفادهی ابزاری از تصاویر زنان و غیرتزدایی، تبلیغ نهیلیسم اجتماعی، اهانت به ارزشهای دفاع مقدس، ترویج اندیشههای فمینیستی، سیاهنمایی و تضعیف نظام، ترویج باورهای مردستیزانه و تضعیف نهاد خانواده از ویژگیهای دیگر فیلمهای سینمایی تولیدشده در دوران اصلاحات به شمار می رود.
شاهکارهای ضدفرهنگی دولت اصلاحاتچالش با فرهنگ دینی شاهکار اصلی مطبوعات این دوره شد و عقاید اسلام و تشیع به عنوان اموری تنفرآمیز، عامیانه، انتقامگیرنده، واپسگرا و غیرعقلانی معرفی شد. لذا فرهنگ دولتی خاتمی جایگزین فرهنگ انقلاب اسلامی شد.
مشخص کردن جامعه ایران به عنوان یک جامعه در حال گذار از سنت به مدرنیته و بر این اساس، اشاعه دادن فرهنگ و ارزشهای غربی همچون لیبرالیسم، سکولاریسم، تساهل و تسامح، ولنگاری اخلاقی و... از شاهکارهای ضدفرهنگی دولت اصلاحات به شمار می رود. سید محمد خاتمی درخصوص حجاب چنین گفت: «اگر این حجاب و پوشش مانع حضور زن و بروز شخصیت زن شود، قطعاً مضر است... مشکل این نیست که زنان چگونه لباس بپوشند، مشکل این است که زنان بتوانند در عرصههای مختلف حضور داشته باشند.»
محسن کدیور: «امروز خدا در جامعه هیچکاره است و همهکاره مردماند.»
اکبر گنجی: «در یک جامعهی مدرن، جدایی دین از سیاست یک امر بدیهی است. ایران نیز در حال حاضر از فاز قبل مدرن به فاز مدرن پیش میرود.»
عزتالله سحابی: «حتی معصومین (علیهم السلام) خودبهخود، بدون نظارت مردم و به طور اصولی، در معرض انحراف هستند». سید محمد خاتمی: «اگر دین هم در برابر آزادی قرار گیرد، این دین است که باید محدود شود، نه آزادی». باقر پرهام: «دوران مدرن دوران حکومت و رهبری عقل است و دین باید به عرصهی زندگی خصوصی بازگردد.» هفتهنامهی پیام هامون مینویسد: «ولایت فقیه همان حکومت مطلقهی سلطنتی است».
سید محمد خاتمی: «شما برای اینکه بتوانید پیشرفت کنید، راهی جز راه غرب ندارید و راه غرب یعنی پذیرش خِرد غربی».
عبدالکریم سروش: «هیئتهای مذهبی منشأ خشونتاند و بسیجیها، اعضای تشکیلدهنده این هستهها میباشند».
ماهنامهی زنان: «زن و مرد از حقوق مساوی برخوردارند و اجازهی زن از مرد در امور خود، ظالمانه است»
«در نگرش صحیح به دین، مردم حق دارند همه مسئولین را به سؤال کشیده و از آنها انتقاد کنند. حتی اگر مسئول پیامبر و امام باشد. بلکه به خود خدا هم میتوان اعتراض کرد و او را فتنهگر نامید.» (روزنامهی ایران، تیرماه 1377)
«عقیده به فطری بودن دین منشأ خشونت است.» (روزنامهی ایران، 1 مهر 1377)
«پیامبر و ائمه فقط در برههای از زمان صلاحیت مرجعیت را داشتهاند.» (هفتهنامهی راه نو، مرداد 1377)
«اعتقاد به عصمت، مدعایی معیوب و مخدوش است.» (هفتهنامهی توانا، شمارهی 28)
«دین را باید عرفی کرد. هر عرفی یک برداشتی از دین دارد و مجاز است به همان شیوه عمل کند. روحانیون هم اگر این شیوهها را نمیپسندند، مثل غرب که واتیکان تشکیل دادهاند، قم را تبدیل به واتیکان کنند و در آنجا خود حکومت کنند.» (روزنامهی ایران، شهریور 1377)
«مظاهر دینی چون حجاب و حیای زن، نماد عقبافتادگی است.» (ماهنامه جامعهی سالم، تیر 1377)
«ارزشهای دینی دائماً در حال تغییرند. اگر روزی فاطمه (سلام الله علیها) میگفت بهترین زنان کسی است که نامحرم او را نبیند، امروز کسی نمیتواند این را بپذیرد.» (ماهنامهی زنان، دی 1378)
«گفتار فاطمه (سلام الله علیها) نمیتواند الگوی زنان امروز باشد.» (ماهنامهی زن، شمارهی 59، ص 35)
«برخی متکلمین... خاتمیت را به معنای پایان یافتن حجت بودن شخصیت دانستهاند. از این رو، با ختم نبوت، دیگر شخصیت هیچ کس حجت نیست.» (روزنامهی صبح امروز، 8 اردیبهشت 1378)
«زیارتنامههای امام حسین (علیه السلام) وسیلهی انتقال کینهتوزی شیعیان است... زیارتنامههای امام حسین (علیه السلام) عامیانه و شامل انتقامگیری و اختلافانگیزی است... ترویج روحیه شهادتطلبی، ترویج خشونت و خونریزی است.» (روزنامهی نشاط، 30 فروردین 1378)
«آدمها و حتی معصومین، خودبهخود، بدون نظارت مردم و به طور اصولی در معرض انحراف هستند.» (روزنامهی عصر آزادگان، 16 دی 1378)
«انقلاب اسلامی ایران شبیه استبداد قجری است.» (روزنامهی توس، مرداد 1377)
«جامعه ولایی، انحصارگر و مستبد است.» (نشریه پیام هاجر، شماره 233)
«عوامل خشونت در ایران سه دستهاند: 1. رزمندگان جبههها 2. گروهی از روحانیان 3. بعضی مسئولین مملکتی.» (هفتهنامه مبین، 10 مهر 1378)
اینها نمونه هایی از خط مشی استحاله نظام و حذف و پاک کردن ارزشها و ستیزه با هنجارهای نظام، ولنگاریهای فرهنگی، ویژهخواریهای رانتی و ساختارشکنیهای سیاسی است که از مهمترین شاخصههای فرهنگی عصر اصلاحات به شمار میروندو بدین ترتیب تمام ابزارهای فرهنگی کشور در راستای ضدّیت با عقاید و احکام اسلامی و همسویی با فرهنگ و تفکر غربی به کار گرفته شدند تا کثرتگرایی دینی، عرفان و معنویت بدون شریعت و دین، نسبیت معرفت دینی، نسبیت ارزشهای دینی، تاریخمندی برخی از احکام اسلام، تفکیک دین از سیاست، اومانیسم، لیبرالیسم، راسیونالیسم، اسلام منهای روحانیت، استبدادی بودن ولایت فقیه، تساهل و تسامح، ولنگاری اخلاقی، روابط آزاد دختر و پسر، آزادی استفاده از آنتنهای ماهوارهای، مخالفت با جهاد و شهادتطلبی و... را با تمام توان با سبک زندگی ملت ایران عجین کنند.
مدل اقتصاد سرمایهداری و نه اقتصاد اسلامیدرحوزه اقتصادی نیز سبک و سیاقی همچون فعالیت های فرهنگی در دستور کار قرار گرفته بود، چنانچه با تکیه بر مدل اقتصاد سرمایهداری و نه اقتصاد اسلامی و عدم توجه به عدالت اجتماعی و اقتصادی ، شکافهای طبقاتی و فاصله فقیر و غنی در میان مردم گسترش و تعمیق یافت.
اجرای ایدئولوژی توسعهی اقتصادی، الگوهای جدیدی را در جامعه ایجاد کرد و به تدریج، سرمایه از اهمیت و ارزش زیادی برخوردار گردید. معیارهای اقتصادی و مادی، ملاک و میزان ارزیابیها قرار گرفت و رفاهطلبی، تجملگرایی، ثروتاندوزی، مصرفگرایی و سودجویی در برابر ارزشهای معنوی و مذهبی از توجه و اهمیت بیشتری برخوردار شد.بدین ترتیب پس از انقلاب اسلامی بیشترین تحولات فرهنگی ناخوشایند در دوران اصلاحات به جامعه ورود پیدا کرد.دولت اصلاحات در راستای حذف الگوهای برتر و ارزشی تلاش کرد تا سبک زندگی ایرانی – اسلامی ملت ایران را به سبک زندگی غربی و مادی نزدیک کند.