598؛ آتش مهرداد میناوند خیلی تند است. او با همان مدل خاص خودش تند و تند حرف میزند و البته حواسش هم هست که در چارچوب صحبت کند تا وقت حرف زدن از جاده خارج نشود. گفتگوی ما با میناوند درباره سریال پژمان بود، او در این روزها با آدمهای مختلفی حرف زده و نظر کلیت جامعه فوتبال را هم در اینباره گرفته است. حرفهای میناوند را بخوانید او انتقادهایی دارد که قاعدتا خواندنش برای شما جذاب خواهد بود.
* پژمان جمشیدی رفیق من است
قبل از هر چیز باید بگویم پژمان جمشیدی دوست خوب و رفیق صمیمی در همه این
سالها بوده است. ما از زمان تیم ملی با هم رابطه خوبی داریم و اتفاقات
پژمان راجع به این سریال با من تماس گرفته شود. من همین چند وقت پیش قبل از
پخش سریال پژمان مفصل با او صحبت کردم، بنابراین اگر حرفی زده میشود بحث
انتقاد از شخص پژمان نیست.
* کاش پژمان فوتبالیست نبود
همه این را میگویند که پژمان بازی خوبی در این سریال کرده است و من هم با
این موضوع موافقم واقعا او از پس نقش برآمده و نشان میدهد در این مسیر
جدید موفق خواهد شد. ولی کاش پژمان هیچ وقت فوتبالیست نبود و در بازیگری
پیش میرفت. من به عنوان یک دوست حرف میزنم؛ او بازیکن تیم ملی است چیزی
که مرتبط در این سریال مورد تمسخر قرار میگیرد در حالی که اگر کسی فقط یک
بار هم پیراهن تیم ملی را بپوشد حسابش با بقیه فوتبالیستها جداست چون از
بین 70-80 میلیون ایرانی در مقاطع خاص زمانی فقط 22 نفر هستند که شاکله یک
تیم ملی را تشکیل میدهند، پژمان هم جزو این آدمها بوده و به قول خودش یک
گل ملی هم دارد. پس او متعلق به خودش نیست و به هر حال بخشی از حضورش را به
مردم و فوتبال بدهکار است. باز هم میگویم کاش پژمان فوتبالیست نبود و این
نقش را یک بازیگر بازی میکرد.
* توی سر بازیکن تیم ملی می زنند!
یکی از شوخیهایی که خیلی در این سریال تکرار شده، یک نفر مدام توی سر
پژمان جمشیدی میزند. من واقعا نمیدانم این شوخی بانمکی است یا نه ولی
برای من هم به عنوان یک دوست و هم به عنوان یک هم تیمی وجه آزاردهندهاش
خیلی بیشتر است. شما عمرا بتوانید فوتبالیستی پیدا کنید که بدون غرور باشد
حالا البته به شما خواهند گفت که بابا موضوع طنز است اما واقعیتش این است
که این تصویر از طریق طنز در ذهن مردم جا میافتد و نتیجه خوبی هم ندارد.
* کدام فوتبالیست پشت نیسان مینشیند
درست است که سریال طنز است اما در اغراق هم باید انصاف داشت. خدا وکیلی
کدام فوتبالیست که حاضر بشود برود پشت نیسان بنشیند و با گوسفند مسافتی را
طی کند؟ اتفاقا بازیگران سینما ممکن است این کار را بکنند چون گاهی مواقع
شغلشان ایجاب میکند اما من در همه دوران فوتبالم به چنین نمونهای
برنخوردم حتی ضعیفترینشان. همه میدانند فوتبالیستها به خصوص در سطحی که
پژمان بوده غرور دارند و حداقل در این زمینه خیلی مراقب خودشان هستند. اگر
نخواهم زیاده روی کنم باید بگویم که این تصاویر توهینی به فوتبالیستها که
از طرف یک خودی انجام میشود.
* حمید درخشان بزرگ ماست
حمید درخشان در این مملکت کم کسی نبوده است، همه ما متولدین دهه 50 و
پرسپولیسیها به عشق او به ورزشگاه میرفتیم و برای دیدن بازیهای
فوقالعادهاش. من واقعا از حمیدخان تعجب کردم که در این سریال حاضر شده.
ایشان آدم بزرگی در فوتبال ما هستند و مربی خوبی هم هستند، نیازی هم ندارند
که جلوی دوربین بروند شاید دلشان خواسته تجربه کنند، شاید هم هر چیز دیگری
... ولی من به عنوان یک طرفدار پرسپولیس که عاشق حمید درخشان بودم واقعا
تعجب کردم از این که اینقدر راحت حمیدخان جلوی دوربین آمده و در یک سریال
کمدی بازی میکند. البته شاید هم نظر من غلط باشد ولی نظر شخصی من است که
آدمهایی در حد حمید درخشان باید مواظب تصویر بیرونیشان باشند. شاید برای
یک فوتبالیست جوان خیلی مهم نباشد که در این سریال بازی کنند اما برای آدم
جا افتادهای مثل درخشان چی؟! من نظرات فوتبالیست را پرسیدهام که این حرف
را میزنم.
* رهبریفرد نیازی به این کارها نداشت
حضور بهروز رهبریفرد هم در این سریال جالب است، بهروز البته همیشه
بازیکن ممتازی بود و نیازی نداشت این کارهایی که در سریال میکند را انجام
بدهد، با این حال نمیدانم چه اتفاقی افتاده که برود نقش آدمی را ایفا کند
که مثلا برای حضور در یک تیم فوتبال تن به هر ذلتی میدهد. البته بهروز هم
نقشاش را خوب بازی کرده و شاید او هم مثل پژمان قصد دارد در سینما و
تلویزیون به کارش ادامه دهد. بدشانسی این چیزهایی که درباره فوتبالیستها
ساخته می شود مصادف شده با اتفاقات موضوع داوری و این دعواها و همین مسئله
کار را خرابتر کرده است. میترسم چند وقت دیگر مجبور بشویم با ماسک در
خیابان رفت و آمد کنیم. به خدا اغراق نمیکنم، شما بروید ببینید
فوتبالیستهایی که هنوز غرور آفرین هستند میتوانند مردم را به بهانه شادی
دور هم جمع کنند چه چهرهای در ذهن مردم دارند.